ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهور در جلسه شورای عالی اداری تأکید کرد
نیازمند انقلاب در نظام اداری بر پایه عدالت هستیم
روز گذشته همچنین در دومین جلسه شورای عالی اداری کشور در دولت سیزدهم، رئیس جمهور تحول در نظام اداری کشور را ضرورتی اجتنابناپذیر دانست و گفت: امروز برای سروسامان دادن به نظام اداری کشور نیازمند انقلاب اداری بر پایه عدالت هستیم. آیتالله رئیسی، با تأکید بر لزوم بازبینی روند اجرای سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری در زمینه نظام اداری کشور، اظهارکرد: باید بررسی شود که پس از گذشت چندین سال از ابلاغ این سیاستها، چه مقدار از آن محقق شده و علت مواردی که تحقق نیافته چیست. رئیس جمهور به سازمان امور و اداری استخدامی کشور دستور داد در سطح کلان نسبت به پایش و سنجش میزان تحقق سیاستهای ابلاغ شده اقدام کند و افزود: سایر دستگاهها نیز باید در حوزه فعالیت خود روند اجرای این سیاستها را بررسی و بر اساس آسیبشناسی، نسبت به بهبود امور اقدام کنند.
انقلاب اداری با محوریت عدالت
آیتالله رئیسی تحول در نظام اداری کشور را ضروری دانست و گفت: امروز نیازمند انقلاب اداری با محوریت عدالت هستیم و لازم است همه حوزههای اداری و استخدامی از جمله «جذب نیرو و بکارگیری» و «ارتقا و پرداختها» بر مبنای عدالت متحول شود. رئیس جمهور افزود: لازم است سیاستها و برنامهها به ضابطه تبدیل شده و برای ضابطهها هم شاخص تعیین شود تا مبتنی بر آن بتوان در بهبود امور گام برداشت. در این صورت در بهکارگیری نیروی انسانی در مجموعهها و سازمانهای مختلف، توصیه و سفارشهای بدون ضابطه، کارساز نخواهد بود.
استخدام بدون ضابطه ممنوع
وی تصریح کرد: هیچکس حق ندارد بدون ضابطه و مقررات، فردی را برای جذب در دستگاهی سفارش کند چرا که اینکار ممنوع و خلاف قانون و عدالت است. آیتالله رئیسی با اشاره به زمینههای تحقق شایستهسالاری، افزایش بهرهوری، عدالت و جلب رضایت مردم گفت: افزایش بهرهوری با بخشنامه امکانپذیر نیست و ضرورت دارد سلسله اقداماتی از جمله افزایش حقوق، منوط به تلاش کارکنان، اساتید و معلمان برای ارتقای بهرهوری خود شود. رئیس جمهور تحقق دولت الکترونیک را در گرو اقدام جدی همه مسئولان و پیگیری سازمان امور اداری واستخدامی کشور دانست و اظهار داشت: هیچ وزارتخانه و دستگاهی بدون نظر سازمان امور اداری و استخدامی کشور حق ایجاد تشکیلات جدید ندارد و برای جذب نیروی متخصص و انقلابی در کنار شاخصهای دستگاه مربوطه، لازم است سازمان اداری و استخدامی نیز معیارهای لازم را اعمال کند.
برخورد با اهمال در ایجاد دولت الکترونیک
رئیس جمهور تأکید کرد: اگر دستگاهی در ایجاد دولت الکترونیک و تجمیع دادهها و اطلاعات کشور، کوتاهی کند، باید برخورد کرد. وی دو سازمان «برنامه و بودجه» و «اداری و استخدامی» را دو بازوی رئیس جمهور در اداره کشور خواند و گفت: این دو سازمان باید برنامه را تدوین و بر روند اجرای آن نظارت کنند که مطابق با قانون باشد و از سوی دیگر تشکیلاتی چابک و متناسب با مأموریتهای دستگاهها شکل بگیرد. این دو سازمان موظفند «انضباط مالی و اداری» در کشور را جایگزین نظام «چانهزنی» و «ضابطهمندی» و «قانونگرایی» را جایگزین «توصیه و سفارش» کنند.
اداره کشور بدون رودربایستی
رئیس جمهور اداره کشور با رودربایستی را غیرممکن خواند و به سازمان امور اداری و استخدامی دستور داد در روند چابکسازی و بهسازی ساختار اداری کشور با جدیت و بدون رودربایستی عمل کند. آقای رئیسی افزود: علت عقب افتادن کشورمان در اینگونه موضوعات به این دلیل بوده است که امور کشور بعضاً با رودربایستی اداره شده است. آیتالله رئیسی با تأکید بر اهمیت رعایت انضباط مالی و اداری در کشور گفت: دراین راستا باید مدیران وظیفه مدیریتی خود را بدون توجه به سفارشها و توصیههای دیگران و براساس قانون و ضوابط پیگیری و اجرایی کنند، در غیر اینصورت همچنان شاهد نظام اداری بر اساس چانهزنی خواهیم بود. چابکسازی و منطقی کردن امور با توصیه شدنی نیست.
تقویت نظارتهای مردمی
وی با تأکید بر تقویت نظارتهای مردمی بر فعالیت دستگاههای اجرایی و کارکنان آن، اظهارکرد: وزارت ارتباطات موظف است زیرساختهای «نظارت مردم» بر سازمانها و دستگاههای اجرایی کشور و «گزارش تخلفات» و «رضایت سنجی» از عملکرد کارکنان دولت را فراهم کند و این کار در مردمیسازی و افزاش بهرهوری بسیار مؤثر است. آیتالله رئیسی در پایان با تأکید بر محوریت دانش و روحیه انقلابی و جهادی در تحول اداری، اظهارکرد: اصلاح نظام اداری چنانچه علم پایه و با رویکرد انقلابی و جهادی همراه نباشد، نتیجهای نخواهد داشت. در این جلسه آییننامه چگونگی انتخاب و انتصاب مدیران با هدف جذب نیروهای نخبه، جوان و کارآمد در دستگاههای اجرایی اصلاح شد و به تصویب رسید. همچنین مقرر شد؛ شورای عالی و شوراها و کمیسیونها ظرف مدت سه ماه ساماندهی شوند.
تصویب راهکارهای رفع موانع و رونق تولید
اعضای شورایعالی هماهنگی اقتصادی سران قوا در جلسه روز گذشته خود به ریاست آیتالله رئیسی، رئیس جمهور تشکیل شد، پیشنهادات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای ساماندهی صندوقهای بازنشستگی و تأمین اجتماعی کشور را با هدف حفظ و پایداری مالی و کاهش وابستگی این صندوقها به منابع مالی دولت و استمرار مطلوب ارائه خدمات به بازنشستگان مورد بررسی قرار دادند.
پیشنهادهای وزارت صنعت، معدن و تجارت در زمینه رفع موانع و ایجاد تسهیلات لازم برای بهبود و رونق تولید نیز به تصویب رسید. بر اساس این مصوبات برای کمک به بنگاههایی که بازسازی و اصلاح ساختار انجام دهند، تخفیفهای مالیاتی خاصی در نظر گرفته شده است. اعضای شورای عالی هماهنگی اقتصادی همچنین به منظور تشویق بنگاههای تولیدی به تأمین مالی ارزان تصمیماتی اتخاذ کردند. ارائه تسهیلات برای ورود سهام شرکتها به بازار سرمایه نیز از جمله مصوبات این جلسه بود.
انقلاب اداری با محوریت عدالت
آیتالله رئیسی تحول در نظام اداری کشور را ضروری دانست و گفت: امروز نیازمند انقلاب اداری با محوریت عدالت هستیم و لازم است همه حوزههای اداری و استخدامی از جمله «جذب نیرو و بکارگیری» و «ارتقا و پرداختها» بر مبنای عدالت متحول شود. رئیس جمهور افزود: لازم است سیاستها و برنامهها به ضابطه تبدیل شده و برای ضابطهها هم شاخص تعیین شود تا مبتنی بر آن بتوان در بهبود امور گام برداشت. در این صورت در بهکارگیری نیروی انسانی در مجموعهها و سازمانهای مختلف، توصیه و سفارشهای بدون ضابطه، کارساز نخواهد بود.
استخدام بدون ضابطه ممنوع
وی تصریح کرد: هیچکس حق ندارد بدون ضابطه و مقررات، فردی را برای جذب در دستگاهی سفارش کند چرا که اینکار ممنوع و خلاف قانون و عدالت است. آیتالله رئیسی با اشاره به زمینههای تحقق شایستهسالاری، افزایش بهرهوری، عدالت و جلب رضایت مردم گفت: افزایش بهرهوری با بخشنامه امکانپذیر نیست و ضرورت دارد سلسله اقداماتی از جمله افزایش حقوق، منوط به تلاش کارکنان، اساتید و معلمان برای ارتقای بهرهوری خود شود. رئیس جمهور تحقق دولت الکترونیک را در گرو اقدام جدی همه مسئولان و پیگیری سازمان امور اداری واستخدامی کشور دانست و اظهار داشت: هیچ وزارتخانه و دستگاهی بدون نظر سازمان امور اداری و استخدامی کشور حق ایجاد تشکیلات جدید ندارد و برای جذب نیروی متخصص و انقلابی در کنار شاخصهای دستگاه مربوطه، لازم است سازمان اداری و استخدامی نیز معیارهای لازم را اعمال کند.
برخورد با اهمال در ایجاد دولت الکترونیک
رئیس جمهور تأکید کرد: اگر دستگاهی در ایجاد دولت الکترونیک و تجمیع دادهها و اطلاعات کشور، کوتاهی کند، باید برخورد کرد. وی دو سازمان «برنامه و بودجه» و «اداری و استخدامی» را دو بازوی رئیس جمهور در اداره کشور خواند و گفت: این دو سازمان باید برنامه را تدوین و بر روند اجرای آن نظارت کنند که مطابق با قانون باشد و از سوی دیگر تشکیلاتی چابک و متناسب با مأموریتهای دستگاهها شکل بگیرد. این دو سازمان موظفند «انضباط مالی و اداری» در کشور را جایگزین نظام «چانهزنی» و «ضابطهمندی» و «قانونگرایی» را جایگزین «توصیه و سفارش» کنند.
اداره کشور بدون رودربایستی
رئیس جمهور اداره کشور با رودربایستی را غیرممکن خواند و به سازمان امور اداری و استخدامی دستور داد در روند چابکسازی و بهسازی ساختار اداری کشور با جدیت و بدون رودربایستی عمل کند. آقای رئیسی افزود: علت عقب افتادن کشورمان در اینگونه موضوعات به این دلیل بوده است که امور کشور بعضاً با رودربایستی اداره شده است. آیتالله رئیسی با تأکید بر اهمیت رعایت انضباط مالی و اداری در کشور گفت: دراین راستا باید مدیران وظیفه مدیریتی خود را بدون توجه به سفارشها و توصیههای دیگران و براساس قانون و ضوابط پیگیری و اجرایی کنند، در غیر اینصورت همچنان شاهد نظام اداری بر اساس چانهزنی خواهیم بود. چابکسازی و منطقی کردن امور با توصیه شدنی نیست.
تقویت نظارتهای مردمی
وی با تأکید بر تقویت نظارتهای مردمی بر فعالیت دستگاههای اجرایی و کارکنان آن، اظهارکرد: وزارت ارتباطات موظف است زیرساختهای «نظارت مردم» بر سازمانها و دستگاههای اجرایی کشور و «گزارش تخلفات» و «رضایت سنجی» از عملکرد کارکنان دولت را فراهم کند و این کار در مردمیسازی و افزاش بهرهوری بسیار مؤثر است. آیتالله رئیسی در پایان با تأکید بر محوریت دانش و روحیه انقلابی و جهادی در تحول اداری، اظهارکرد: اصلاح نظام اداری چنانچه علم پایه و با رویکرد انقلابی و جهادی همراه نباشد، نتیجهای نخواهد داشت. در این جلسه آییننامه چگونگی انتخاب و انتصاب مدیران با هدف جذب نیروهای نخبه، جوان و کارآمد در دستگاههای اجرایی اصلاح شد و به تصویب رسید. همچنین مقرر شد؛ شورای عالی و شوراها و کمیسیونها ظرف مدت سه ماه ساماندهی شوند.
تصویب راهکارهای رفع موانع و رونق تولید
اعضای شورایعالی هماهنگی اقتصادی سران قوا در جلسه روز گذشته خود به ریاست آیتالله رئیسی، رئیس جمهور تشکیل شد، پیشنهادات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای ساماندهی صندوقهای بازنشستگی و تأمین اجتماعی کشور را با هدف حفظ و پایداری مالی و کاهش وابستگی این صندوقها به منابع مالی دولت و استمرار مطلوب ارائه خدمات به بازنشستگان مورد بررسی قرار دادند.
پیشنهادهای وزارت صنعت، معدن و تجارت در زمینه رفع موانع و ایجاد تسهیلات لازم برای بهبود و رونق تولید نیز به تصویب رسید. بر اساس این مصوبات برای کمک به بنگاههایی که بازسازی و اصلاح ساختار انجام دهند، تخفیفهای مالیاتی خاصی در نظر گرفته شده است. اعضای شورای عالی هماهنگی اقتصادی همچنین به منظور تشویق بنگاههای تولیدی به تأمین مالی ارزان تصمیماتی اتخاذ کردند. ارائه تسهیلات برای ورود سهام شرکتها به بازار سرمایه نیز از جمله مصوبات این جلسه بود.
تک آهنگ محسن چاوشی به مناسبت ایام شهادت امیرالمؤمنین(ع) منتشر شد
«عدل موثق» ابراز ارادت چاوشی به ساحت امام علی(ع)
محسن چاوشی خواننده موسیقی پاپ کشورمان همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری شهادت حضرت علی(ع) تک آهنگ «عدل موثق» را پیش روی مخاطبان قرار داد. در این قطعه موسیقایی امید روزبه ترانه سرا، اشکان عرب تنظیم کننده، عادل روح نواز نوازنده گیتار الکتریک، بهروز میرزایی نوازنده گیتار آکوستیک، امیرحسین کیانپور نوازنده پن فلوت و دودوک گروه اجرایی را تشکیل میدهند. در بخشی از متن ترانه قطعه «عدل موثق» آمده است:«عدل موثق، قلّه مطلق، فاتح خندق/ نیست به جز عشق/ گفت و شنودی بین تو و حق/ واقعه خُم گفت به مردم/ گفت پیامبر گفت به مردم/غیر علی هیچ غیر علی شر/غیر علی هیچ غیر علی شر.»
صورت های مالی شرکتهای دولتی نشان میدهد این شرکتها با دهها هزار میلیارد تومان «ابر ورشکسته» هستند
دولت سیزدهم وارث زیان انباشته
گروه اقتصادی/ به جرأت میتوان روز 30 فروردین ماه امسال را یک نقطه عطف تاریخی برای اقتصاد ایران دانست. روزی که با انتشار صورتهای مالی حسابرسی شده 313 شرکت دولتی درهای این بخش به روی مردم بازشد. تا پیش از این مردم و کارشناسان تنها کلیاتی از چگونگی اداره شرکتهای عریض و طویل دولتی میشنیدند، اما با انتشار صورتهای مالی رسمی تمام جزئیات عملکرد این شرکتها روی میز شفافیت گذاشته شده است.حال بررسی صورتهای مالی تعدادی از شرکتها بخصوص در بخش زیانهای انباشته شرکتها شاهد وضعیت نامطلوبی هستیم. به طوری که بسیاری از این شرکتها که ارائه دهنده کالا یا خدمات تقریباً انحصاری هستند، با وجود کسب درآمد، بعضاً با زیان بالایی همراه هستند و درکنارآن هر ساله به زیانهای انباشته آنها نیز افزوده میشود. این موضوع نشان میدهد که دولت سیزدهم در چه وضعیتی شرکتهای دولتی را تحویل گرفته است. این در حالی است که اصلاح ساختار این شرکتهای زیانده و فربه به سالها کار کارشناسی و برنامهریزی دقیق نیاز دارد.
زیان انباشته میلیاردی
نگاهی به صورتهای مالی برخی از شرکتهای دولتی حاکی از زیان انباشته میلیاردی آنهاست. دراین میان شرکتهای آب منطقهای از جمله شرکتهایی هستند که زیان انباشته بالایی دارند. برای مثال زیان انباشته شرکت آب منطقهای تهران، 376 میلیارد تومان، شرکت آب منطقهای فارس 470 میلیارد تومان، شرکت آب منطقهای تبریز 604 میلیارد تومان و شرکت آب منطقهای اصفهان 195 میلیارد تومان است.
همچنین شرکت راه آهن با 7 هزار میلیارد تومان زیان انباشته روبهروست. این میزان برای سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای 507 میلیارد تومان است.گزارش حسابرسی سال ۱۳۹۸ شرکت پارس جنوبی به عنوان مسئول یکی از مگاپروژههای کشور نیز نشان میدهد که درآمد این شرکت در سال 1398 تنها 5 هزار میلیارد تومان و سود شرکت رقم اندک 300 میلیارد تومان بوده است.در میان شرکتهای غیراقتصادی نیز وضعیت به همین شکل است به طوری که سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی 119 میلیارد تومان و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان 210 میلیارد زیان انباشته دارد.
زیان انباشته 12 هزار میلیارد تومانی شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور
براساس صورت مالی حسابرسی شده منتهی به پایان سال 1399 شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور زیان خالص این شرکت در سال 1399 حدود یک میلیارد و 761 میلیون تومان و زیان انباشته شرکت تا پایان سال 1399 حدود 12 هزار و 88 میلیارد تومان بوده است.
زیان انباشته هزار و 500 میلیارد تومانی شرکت پخش فرآوردههای نفتی
براساس صورت مالی شرکت دولتی ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران، زیان انباشته این شرکت تا پایان سال 1399 به 1471 میلیارد تومان رسیده است.
توانیر 51.5 هزار میلیارد تومان زیان انباشته دارد
براساس صورت مالی حسابرسی شده منتهی به پایان سال 1399، شرکت توانیر نزدیک به 13.4 هزار میلیارد تومان زیان خالص و 51 هزار و 527 میلیارد تومان نیز زیان انباشته داشته است. در واقع قیمتگذاری غیرواقعی و ارزانفروشی برق به مصرفکنندگان و از جمله به پرمصرفها ازجمله دلایل زیاندهی توانیر بوده است.
فعالیت 345 نفر به ازای هر فروند هواپیما در هما
در میان شرکتهای دولتی هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران یا هما یکی از شرکتهای زیانده محسوب میشود. موضوعی که باعث شد تا تلاشها برای واگذاری و خصوصی کردن این شرکت نیز به جایی نرسد.براساس اطلاعات منتشر شده در کدال، درآمدهای عملیاتی این شرکت در سال 1399 بیش از 2 هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به سال 1398 که 2.7 هزار میلیارد تومان بوده، افت داشته که ناشی از محدودیتهای کرونا بوده است. همچنین بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی هما در سال 1399 معادل 3.1 هزار میلیارد تومان محاسبه شده است که بیش از درآمدهای عملیاتی شرکت است.با این حال زیان خالص هما در سال 1399 بالغ بر3 هزار میلیارد تومان بوده است. البته رقم زیان این شرکت درسال قبل از آن هم که کرونا شیوع پیدا نکرده بود، هزار و 500 میلیارد تومان اعلام شده است. بدین ترتیب زیان انباشته این شرکت در سال 1399 بیش از 9.2 هزار میلیارد تومان است که این رقم در سال 1398 حدود 5.8 هزار میلیارد تومان بوده است. زیان انباشته هواپیمایی جمهوری اسلامی در پایان سال 99 با رشدی بیش از سه هزار میلیارد تومانی نسبت به سال 98 به بیش از 24 برابر سرمایه ثبتی آن رسیده و این شرکت مشمول ماده 141 قانون تجارت است.براساس اطلاعات منتشر شده در صورتهای مالی، شرکت هما در مجموع 9 هزار و 330 نفر کارکن دارد که از این تعداد هزار و 646 نفر کارمند رسمی، 6 هزار و 174 نفر قراردادی و هزار و 510 نفر درشرکتهای خدماتی فعال هستند. کل دریافتی حقوق و مزایای هزار و 510 نفر نیروهای خدماتی این شرکت در سال 99 حدود 18 میلیارد تومان بوده و مابقی دریافتی رقم یک هزار میلیارد تومانی هم برای 7 هزار و 820 نفر از کارکنان قراردادی و رسمی بوده است.علاوه براین، مجموع کل هواپیماهای دراختیار این شرکت 55 فروند اعلام شده است که 28 فروند آن زمینگیر و غیرفعال است. بدین ترتیب درسال 1399 در مجموع 27 فروند هواپیمای فعال ناوگان هما را تشکیل میداده است. براین اساس، با محاسبه 9 هزار و 330 نفری که در این شرکت کار میکنند، به ازای هر فروند هواپیمای فعال هما، 345 نفر فعال هستند که در مقایسه با ایرلاینهای کشورهای دیگر، رقم بالایی محسوب میشود.گفته میشود عامل اصلی زمینگیر شدن این هواپیماها ناشی ازکمبود شدید نقدینگی و عدم امکان تأمین قطعات و اورهال هواپیماها است.
صورت مالی نفت خزر
بررسی صورتهای مالی شرکت نفت خزر نشان میدهد اکثر اهداف مشخص شده محقق نشده است. در این گزارش عنوان شده است که این شرکت در سال99 ۱۶۹ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان سودآوری داشته است. همچنین این شرکت در سال ۹۸ هم ۱۵۰ میلیارد تومان سود خالص داشته است. بر اساس این گزارش مجموع کارکنان این شرکت، اعم از کارکنان رسمی، قراردادی و شرکتهای خدماتی در سال ۹۹، ۲۷۶ نفر بوده است. همچنین همان طور که مشخص است در سال ۹۹ برای اکثر پروژههای انتقالی هزینهای تخصیص داده نشده است.همچنین این سازمان حسابرسی تصریح کرده است که شرکت نفت خزر در سالهای گذشته فاقد عملیات حفاری و اکتشاف بوده و از همین رو تجهیزات شرکت به حالت stand by درآمده است.
زیان 10 هزار میلیارد تومانی شرکت مدیریت برق
بررسی صورتهای مالی شرکت مدیریت منابع برق نشان میدهد زیان شرکت مدیریت منابع برق به ۱۰ هزار و ۴۸۰ میلیارد تومان رسید که نسبت به سال قبل از آن حدود ۱۱ هزار میلیارد تومان کاهش داشته است.شرکت مدیریت شبکه برق ایران از شرکتهای توانیر برق منطقهای مادرتخصصی نیروی برق حرارتی نیروگاههای خصوصی و آبهای منطقه انرژی خریداری میکند و به شرکتهای توزیع برق منطقهای و شرکت توانیر میفروشند.
افت ۵ هزار میلیارد تومانی سودآوری نفت و گاز پارس
بررسی صورتهای مالی شرکت نفت و گاز پارس نشان از سودآوری هزار و ۶۰۰ میلیارد تومانی در سال ۹۹ میدهد که حدود ۵ هزار میلیارد تومان از سال ۹۸ کمتراست.
طبق گزارش مالی مبلغ هزار و ۶۷۰ میلیارد تومان سود خالص شرکت نفت و گاز پارس در سال ۹۹ بوده است که نسبت به سال گذشته حدود ۵ هزار میلیارد تومان کاهش پیدا کرده است. بر اساس این گزارش تعداد کارکنان رسمی، قراردادی و پیمانکاری شرکت در سال ۹۹، چهار هزار و ۶۹۱ نفر بوده که نسبت به سال گذشتهاش حدود ۳۰۰ نفر کمتر شده است.حدوداً میزان ۱۳ میلیارد مترمکعب گاز خام، معادل ۳۱ میلیون مترمعب در روز و ۱۶ میلیون بشکه میعانات گازی نسبت به بودجه اصلاحی کسری داشته است. در توضیح این انحراف آمده است: حدود ۶۵ درصد از این انحراف مربوط به عوامل برون سازمانی از جمله عوامل فنی و عملیاتی در پالایشگاههای گاز پارس جنوبی، محدودیت در مخازن ذخیرهسازی میعانات گازی، یا محدودیت در خطوط شبکه سراسری انتقال گاز است.
زیان انباشته میلیاردی
نگاهی به صورتهای مالی برخی از شرکتهای دولتی حاکی از زیان انباشته میلیاردی آنهاست. دراین میان شرکتهای آب منطقهای از جمله شرکتهایی هستند که زیان انباشته بالایی دارند. برای مثال زیان انباشته شرکت آب منطقهای تهران، 376 میلیارد تومان، شرکت آب منطقهای فارس 470 میلیارد تومان، شرکت آب منطقهای تبریز 604 میلیارد تومان و شرکت آب منطقهای اصفهان 195 میلیارد تومان است.
همچنین شرکت راه آهن با 7 هزار میلیارد تومان زیان انباشته روبهروست. این میزان برای سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای 507 میلیارد تومان است.گزارش حسابرسی سال ۱۳۹۸ شرکت پارس جنوبی به عنوان مسئول یکی از مگاپروژههای کشور نیز نشان میدهد که درآمد این شرکت در سال 1398 تنها 5 هزار میلیارد تومان و سود شرکت رقم اندک 300 میلیارد تومان بوده است.در میان شرکتهای غیراقتصادی نیز وضعیت به همین شکل است به طوری که سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی 119 میلیارد تومان و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان 210 میلیارد زیان انباشته دارد.
زیان انباشته 12 هزار میلیارد تومانی شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور
براساس صورت مالی حسابرسی شده منتهی به پایان سال 1399 شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور زیان خالص این شرکت در سال 1399 حدود یک میلیارد و 761 میلیون تومان و زیان انباشته شرکت تا پایان سال 1399 حدود 12 هزار و 88 میلیارد تومان بوده است.
زیان انباشته هزار و 500 میلیارد تومانی شرکت پخش فرآوردههای نفتی
براساس صورت مالی شرکت دولتی ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران، زیان انباشته این شرکت تا پایان سال 1399 به 1471 میلیارد تومان رسیده است.
توانیر 51.5 هزار میلیارد تومان زیان انباشته دارد
براساس صورت مالی حسابرسی شده منتهی به پایان سال 1399، شرکت توانیر نزدیک به 13.4 هزار میلیارد تومان زیان خالص و 51 هزار و 527 میلیارد تومان نیز زیان انباشته داشته است. در واقع قیمتگذاری غیرواقعی و ارزانفروشی برق به مصرفکنندگان و از جمله به پرمصرفها ازجمله دلایل زیاندهی توانیر بوده است.
فعالیت 345 نفر به ازای هر فروند هواپیما در هما
در میان شرکتهای دولتی هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران یا هما یکی از شرکتهای زیانده محسوب میشود. موضوعی که باعث شد تا تلاشها برای واگذاری و خصوصی کردن این شرکت نیز به جایی نرسد.براساس اطلاعات منتشر شده در کدال، درآمدهای عملیاتی این شرکت در سال 1399 بیش از 2 هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به سال 1398 که 2.7 هزار میلیارد تومان بوده، افت داشته که ناشی از محدودیتهای کرونا بوده است. همچنین بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی هما در سال 1399 معادل 3.1 هزار میلیارد تومان محاسبه شده است که بیش از درآمدهای عملیاتی شرکت است.با این حال زیان خالص هما در سال 1399 بالغ بر3 هزار میلیارد تومان بوده است. البته رقم زیان این شرکت درسال قبل از آن هم که کرونا شیوع پیدا نکرده بود، هزار و 500 میلیارد تومان اعلام شده است. بدین ترتیب زیان انباشته این شرکت در سال 1399 بیش از 9.2 هزار میلیارد تومان است که این رقم در سال 1398 حدود 5.8 هزار میلیارد تومان بوده است. زیان انباشته هواپیمایی جمهوری اسلامی در پایان سال 99 با رشدی بیش از سه هزار میلیارد تومانی نسبت به سال 98 به بیش از 24 برابر سرمایه ثبتی آن رسیده و این شرکت مشمول ماده 141 قانون تجارت است.براساس اطلاعات منتشر شده در صورتهای مالی، شرکت هما در مجموع 9 هزار و 330 نفر کارکن دارد که از این تعداد هزار و 646 نفر کارمند رسمی، 6 هزار و 174 نفر قراردادی و هزار و 510 نفر درشرکتهای خدماتی فعال هستند. کل دریافتی حقوق و مزایای هزار و 510 نفر نیروهای خدماتی این شرکت در سال 99 حدود 18 میلیارد تومان بوده و مابقی دریافتی رقم یک هزار میلیارد تومانی هم برای 7 هزار و 820 نفر از کارکنان قراردادی و رسمی بوده است.علاوه براین، مجموع کل هواپیماهای دراختیار این شرکت 55 فروند اعلام شده است که 28 فروند آن زمینگیر و غیرفعال است. بدین ترتیب درسال 1399 در مجموع 27 فروند هواپیمای فعال ناوگان هما را تشکیل میداده است. براین اساس، با محاسبه 9 هزار و 330 نفری که در این شرکت کار میکنند، به ازای هر فروند هواپیمای فعال هما، 345 نفر فعال هستند که در مقایسه با ایرلاینهای کشورهای دیگر، رقم بالایی محسوب میشود.گفته میشود عامل اصلی زمینگیر شدن این هواپیماها ناشی ازکمبود شدید نقدینگی و عدم امکان تأمین قطعات و اورهال هواپیماها است.
صورت مالی نفت خزر
بررسی صورتهای مالی شرکت نفت خزر نشان میدهد اکثر اهداف مشخص شده محقق نشده است. در این گزارش عنوان شده است که این شرکت در سال99 ۱۶۹ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان سودآوری داشته است. همچنین این شرکت در سال ۹۸ هم ۱۵۰ میلیارد تومان سود خالص داشته است. بر اساس این گزارش مجموع کارکنان این شرکت، اعم از کارکنان رسمی، قراردادی و شرکتهای خدماتی در سال ۹۹، ۲۷۶ نفر بوده است. همچنین همان طور که مشخص است در سال ۹۹ برای اکثر پروژههای انتقالی هزینهای تخصیص داده نشده است.همچنین این سازمان حسابرسی تصریح کرده است که شرکت نفت خزر در سالهای گذشته فاقد عملیات حفاری و اکتشاف بوده و از همین رو تجهیزات شرکت به حالت stand by درآمده است.
زیان 10 هزار میلیارد تومانی شرکت مدیریت برق
بررسی صورتهای مالی شرکت مدیریت منابع برق نشان میدهد زیان شرکت مدیریت منابع برق به ۱۰ هزار و ۴۸۰ میلیارد تومان رسید که نسبت به سال قبل از آن حدود ۱۱ هزار میلیارد تومان کاهش داشته است.شرکت مدیریت شبکه برق ایران از شرکتهای توانیر برق منطقهای مادرتخصصی نیروی برق حرارتی نیروگاههای خصوصی و آبهای منطقه انرژی خریداری میکند و به شرکتهای توزیع برق منطقهای و شرکت توانیر میفروشند.
افت ۵ هزار میلیارد تومانی سودآوری نفت و گاز پارس
بررسی صورتهای مالی شرکت نفت و گاز پارس نشان از سودآوری هزار و ۶۰۰ میلیارد تومانی در سال ۹۹ میدهد که حدود ۵ هزار میلیارد تومان از سال ۹۸ کمتراست.
طبق گزارش مالی مبلغ هزار و ۶۷۰ میلیارد تومان سود خالص شرکت نفت و گاز پارس در سال ۹۹ بوده است که نسبت به سال گذشته حدود ۵ هزار میلیارد تومان کاهش پیدا کرده است. بر اساس این گزارش تعداد کارکنان رسمی، قراردادی و پیمانکاری شرکت در سال ۹۹، چهار هزار و ۶۹۱ نفر بوده که نسبت به سال گذشتهاش حدود ۳۰۰ نفر کمتر شده است.حدوداً میزان ۱۳ میلیارد مترمکعب گاز خام، معادل ۳۱ میلیون مترمعب در روز و ۱۶ میلیون بشکه میعانات گازی نسبت به بودجه اصلاحی کسری داشته است. در توضیح این انحراف آمده است: حدود ۶۵ درصد از این انحراف مربوط به عوامل برون سازمانی از جمله عوامل فنی و عملیاتی در پالایشگاههای گاز پارس جنوبی، محدودیت در مخازن ذخیرهسازی میعانات گازی، یا محدودیت در خطوط شبکه سراسری انتقال گاز است.
درشبهای رمضان و لیالی قدر، مسجد ارک تهران یکی از مراکز اصلی نیایش و مناجات مردم تهران است
شبهای عرشی
یوسف حیدری
گزارشنویس
شب و روز این محل فرق دارد؛ روز همه دنبال کسب و کار هستند و شب دسته دسته کنار مسجد زیرانداز پهن میکنند و در سرما مناجات میخوانند. روح تشنهشان را سیراب میکنند و چه جایی بهتر از مسجد ارک و نوای عاشقانه مداحان اهل بیت(ع). سعید یکی از کارکنان انتظامات مسجد ارک با صدای بلند به مردم خوشامد میگوید و آنها را به سوی مسجد و پیاده روهای اطراف میدان 15 خرداد راهنمایی میکند. میگوید: «افتخار خدمت به هیأت را با هیچ چیزی عوض نمیکنم. همه اینها میهمان ما هستند و خدا این لیاقت را به ما داده که شبهای ماه مبارک رمضان میزبان آنها باشیم.»
وارد خیابان بهشت که میشوی ماشینها با نظم خاصی کنار هم پارک میکنند و زن و مرد با صندلی و زیرانداز راهی انتهای خیابان میشوند. صدای قرآن که از بلندگوی مسجد پخش میشود قدمها را تندتر برمیدارند تا اطراف مسجد جای مناسبی برای نشستن پیدا کنند. یک زن دست کودکش را محکم گرفته و با همسرش که زیرانداز و پتوی سبزرنگی به دست دارد از بین نردهها عبور میکنند وخودشان را به پیاده رو کنار مسجد میرسانند. سرما خیلیها را غافلگیر کرده و سعی میکنند مناجات را داخل صحن مسجد یا حیاط مجاور آن بخوانند. انتظامات در پیادهرو منتهی به مسجد و خیابان 15 خرداد مردم را راهنمایی میکنند. کنار ورودی مسجد آشپزخانهای برپاست و بوی چای و نبات فضای پیاده راه را پر کرده است. ساعت از 12 شب گذشته و مردم گروه گروه وارد صحن و حیاط مسجد میشوند. پسر خردسالی مقابل در ورودی ایستاده که بعد از خوشامدگویی جعبه ماسک را جلو میآورد: «بفرمایید ماسک!» داخل مسجد بهسرعت پر میشود و چند نفری هم ایستاده چشم میچرخانند تا جای خالی پیدا کنند. سخنرانی حجتالاسلام میرباقری که تمام میشود جمعیت بیشتری سعی میکنند خودشان را داخل مسجد برسانند تا مناجات حاج منصور را از نزدیک گوش کنند.
دوربینها آماده میشوند تا بخشی از مراسم را زنده از شبکههای مختلف سیما پخش کنند. پلههای انتهای حیاط را بالا میروم و بعد از در بزرگ چوبی وارد استودیوی مجهزی میشوم. همه مشغول کار هستند. مسئول استودیو تلفنی با فیلمبرداران صحبت میکند. دو نفر از بچههای هیأت هم مشغول ارسال فیلم و تصاویر در سایت و اینستاگرام هستند. خیلی از مردم از طریق فضای مجازی و سایت هیأت مراسم مناجات خوانی را دنبال میکنند. این را سید علی یکی از مسئولان هیأت و استودیو میگوید: «تلاش میکنیم تصاویر و صدای مناجات خوانی و سخنرانی را با بهترین کیفیت در اختیار مردم قرار دهیم. تا سحر همه بیداریم و تلاش میکنیم ارتباط کسانی را که نمیتوانند این شبها در این فضا حضور پیدا کنند با هیأت برقرار کنیم.»
چند نفر روی پاگرد پلههای حیاط نشستهاند و دعای افتتاح راهمراه با نوای حاج منصور زمزمه میکنند. دانیال که 19 ساله است کتاب دعا را بالا گرفته تا مهدی و سجاد هم ببینند. میگوید: «رفیق خوب داشته باشی این شبها پایت به روضه و هیأت باز میشود. سومین شبی است که اینجا میآییم. قبل از کرونا زیاد میآمدیم. وقتی رفیق خوبی مثل سید مهدی داشته باشی هر شب گذرت به اینجا میافتد. مهدی چند سالی است این هیأت میآید و ما را هم هیأتی کرده است. اینجا دنبال آرامش روح هستم. هر انسانی در زندگی احتیاج دارد زمانی برای خودش باشد تا به آرامش درون برسد. اینجا دقیقاً همان جا است. مناجات میخوانیم و روحمان را صیقل میدهیم.»
سجاد ادامه حرفهای دانیال را میگیرد و میگوید: «اگر بچه هیأتی باشی میدانی که گوش دادن به روضه و اشک ریختن چقدر آرامش میدهد و حال دلت را خوب میکند. سعادت ندارم هر شب اینجا بیایم ولی هر وقت احساس میکنم نیاز دارم به آرامش برسم با دوستانم میآییم. بهترین شبهای زندگی شبهای قدر است که فارغ از هر چیزی کنار هم قرآن بالای سر میگیریم.»
سیدمهدی ماسک را روی صورتش محکم میکند و میگوید: « در کودکی با پدر و مادرم به این هیأت میآمدم. چه شبهایی که در حیاط مسجد در آغوش پدرم روضه و سخنرانی گوش دادهام. اینجا ارتباط خاصی با اهل بیت(ع) برقرار میکنی و همین ارتباط باعث میشود خیلی از این مردم تا نیمههای شب اینجا بمانند و با خدا ارتباط بگیرند.»
اشک شرمندگیام وقت سحر خوبتر است/ فقر محتاج اگر قرب ندارد ضرر است/ آمده طفل گریزان و فراری بهسویت/ پس گنهکاری من را تو نیاور به رویت... الهی العفو. با نوای حاج منصور همه دستها به سوی آسمان بلند میشود. تا چشم کار میکند دستها به سوی آسمان بلند شده و نوای طلب بخشش فضای مسجد و خیابانهای اطراف را پر میکند.
«اینجا کسی از اینکه به گناهانش اعتراف کند خجالت نمیکشد. خود خدا گفته که در درگاه ما ناامیدی وجود ندارد.» مرد این را میگوید و پتوی روی کالسکه را بالا میآورد و از گوشه آن نگاهی به پسر 6 ماههاش میاندازد: «از کودکی در همین هیأتها بزرگ شدیم و میخواهم پسرم هم با نوای روضه و مولودی بزرگ شود. آن روزها با پدرم اینجا میآمدیم و درست همین جا کنار این نردهها روی زمین مینشستیم. هر سال لحظهشماری میکردم ماه رمضان بیاید و با پدر و مادرم اینجا بیایم. با بچههای دیگر بازی میکردم و روضه و مناجات گوش میدادم. هر وقت هم خسته میشدم روی پای پدرم میخوابیدم. این تصویر کودکیام را هیچ وقت فراموش نمیکنم. حالا که خدا ماهان را به ما داده با همسرم هر شب اینجا میآییم. زیرانداز را کنار مقبره سه شهید گمنام وسط میدان 15 خرداد پهن میکنیم و با نوای حاج منصور مناجات میخوانیم. یک سال برای رسیدن این شبها لحظهشماری میکنیم و با همین مناجاتها انرژی میگیریم.»
بساط کباب و فلافل هم در یکی از کوچههای خیابان 15 خرداد برپاست. فروشنده با دقت قالب فلافل را داخل ظرف روغن میاندازد و شعله زیر آن را بیشتر میکند. یکی از فروشندهها صدایش را صاف میکند و طوری که همه بشنوند میگوید: «هرچی داریم از برکت این مسجد است. اگر سحری نخوردهای نرو. این کباب و فلافل کاملاً بهداشتی است. از افطار تا سحر اینجا هستیم. صدای مناجاتخوانی حاج منصور اینجا هم شنیده میشود. کارکردن در این فضا و پذیرایی از مردمی که سیم وجودشان اینجا به خدا وصل میشود لذت خاصی دارد.» کمی آن طرفتر چند مرد مسن بساط انگشتر عقیق و تسبیح پهن کردهاند و هرچند دقیقه یکبار یکی از انگشترها را دست میکنند و درمیآورند.
«آقا ساعت چند بیاییم میتوانیم داخل صحن مسجد بنشینیم؟» سربرمیگردانم. پسر نوجوانی پشت میلهها ایستاده و حیاط مسجد را نگاه میکند. ساقبند مشکی را بالا میکشد تا خالکوبی روی دستش را پنهان کند. میگوید: «با دوستانم از اسلامشهر آمدیم و ای کاش زودتر رسیده بودیم و داخل صحن میرفتیم. این شبها همه جای کشور هیأت برپاست ولی اینجا صفای دیگری دارد. چند سالی است که با دوستانم بعضی از شبهای ماه رمضان اینجا میآییم. برخی از همسن و سالهای من دوست دارند این شبها تا سحر در قهوهخانه باشند اما خیلی از آنها از فرصت ماه رمضان استفاده میکنند و این شبها به هیأت میآیند. به نظر من حاج منصور دلی میخواند و به همین دلیل خیلی از جوانها دوست دارند شبهای قدر به مسجد ارک بیایند و قرآن بالای سر بگیرند. شنیدن روضه و مناجات برای من و دوستانم لذتبخش استامیرحسین ادامه حرفهای دوستش را میگیرد و میگوید: «اینکه ما اینجا هستیم یعنی خدا راضی است. خیلیها مسیر زندگیشان در همین هیأتها عوض میشود. هر وقت اینجا میآیم حس خوبی پیدا میکنم. همسن و سالهای خودم اینجا زیاد هستند و با چند نفری هم دوست شدهام. شبهای قدر ساعت 10 اینجا میآییم تا بتوانیم داخل صحن اصلی مسجد بروم. هرچقدر به حلقه اطراف سخنران و مداح نزدیکتر باشی حس بهتری پیدا میکنی. ممکن است در طی یک سال خطایی هم از ما سربزند اما همه امید ما به شبهای قدر است. اینجا کسی نمیگوید چرا خالکوبی داری یا چرا با شلوار پاره آمدهای؟ همه تیپ و شخصیتی اینجا میآیند. اینجا کسی قضاوت نمیکند و حس خوبی پیدا میکنی.»
دخترک به پدرش تکیه داده و با تبلت بازی میکند. هرچند دقیقه یک بار سربلند میکند و به اطراف نگاهی میاندازد. مادر پتو را روی شانههای دخترش میاندازد و کتاب دعا را باز میکند. میگوید رزق و روزی همه ما در همین هیأتها است و با خواندن مناجات و گوش دادن به روضه دلمان آرام میگیرد. باور کنید شبهای ماه رمضان برای کسی کارت دعوت نمیفرستند ولی مردم خودجوش و باعشق در این مجالس شرکت میکنند. کجا سراغ دارید که در محفل یا مجلسی مردم در هوای سرد روی زمین بنشینند؟ قبل از ازدواج شبهای قدر و محرم با پدر و مادرم مسجد ارک میآمدیم. بعد از ازدواج هم با همسرم هر شب اینجا میآییم. فلاسک چای و میوه هم میآورم. خیلی از خانوادهها تا سحر اینجا میمانند و بعد از خوردن وعده سحری میروند.»
دعای افتتاح به فراز آخر میرسد. حاج منصور ارضی از همه میخواهد دستها را رو به آسمان بگیرند. «دلیل اشک سر سفره افطارم، لبان تشنه ارباب باوفای من است» هق هق گریه صحن مسجد را پر میکند: «اینجا درگه ناامیدی نیست من به این ماه مبارک گفتهام ماه حسین(ع)» با هر بیت صدای گریهها بلندتر میشود. «به حق این شبهای عزیز، به حق شبهای قدر الهی العفو...» همه میایستند و با صدای بلند طلب بخشش میکنند. ساعت 3 بامداد مراسم مناجاتخوانی و روضه تمام میشود. کودکی در آغوش پدر به خواب رفته و مادر پتویی را روی دختر میاندازد. مرد به آرامی بلند میشود تا به خانه برگردند. میگوید این هم رزق امشب ما. اگر مسجد ارک و مناجاتخوانیاش نبود نمیدانستیم کجا روحمان را صیقل دهیم.
گزارشنویس
شب و روز این محل فرق دارد؛ روز همه دنبال کسب و کار هستند و شب دسته دسته کنار مسجد زیرانداز پهن میکنند و در سرما مناجات میخوانند. روح تشنهشان را سیراب میکنند و چه جایی بهتر از مسجد ارک و نوای عاشقانه مداحان اهل بیت(ع). سعید یکی از کارکنان انتظامات مسجد ارک با صدای بلند به مردم خوشامد میگوید و آنها را به سوی مسجد و پیاده روهای اطراف میدان 15 خرداد راهنمایی میکند. میگوید: «افتخار خدمت به هیأت را با هیچ چیزی عوض نمیکنم. همه اینها میهمان ما هستند و خدا این لیاقت را به ما داده که شبهای ماه مبارک رمضان میزبان آنها باشیم.»
وارد خیابان بهشت که میشوی ماشینها با نظم خاصی کنار هم پارک میکنند و زن و مرد با صندلی و زیرانداز راهی انتهای خیابان میشوند. صدای قرآن که از بلندگوی مسجد پخش میشود قدمها را تندتر برمیدارند تا اطراف مسجد جای مناسبی برای نشستن پیدا کنند. یک زن دست کودکش را محکم گرفته و با همسرش که زیرانداز و پتوی سبزرنگی به دست دارد از بین نردهها عبور میکنند وخودشان را به پیاده رو کنار مسجد میرسانند. سرما خیلیها را غافلگیر کرده و سعی میکنند مناجات را داخل صحن مسجد یا حیاط مجاور آن بخوانند. انتظامات در پیادهرو منتهی به مسجد و خیابان 15 خرداد مردم را راهنمایی میکنند. کنار ورودی مسجد آشپزخانهای برپاست و بوی چای و نبات فضای پیاده راه را پر کرده است. ساعت از 12 شب گذشته و مردم گروه گروه وارد صحن و حیاط مسجد میشوند. پسر خردسالی مقابل در ورودی ایستاده که بعد از خوشامدگویی جعبه ماسک را جلو میآورد: «بفرمایید ماسک!» داخل مسجد بهسرعت پر میشود و چند نفری هم ایستاده چشم میچرخانند تا جای خالی پیدا کنند. سخنرانی حجتالاسلام میرباقری که تمام میشود جمعیت بیشتری سعی میکنند خودشان را داخل مسجد برسانند تا مناجات حاج منصور را از نزدیک گوش کنند.
دوربینها آماده میشوند تا بخشی از مراسم را زنده از شبکههای مختلف سیما پخش کنند. پلههای انتهای حیاط را بالا میروم و بعد از در بزرگ چوبی وارد استودیوی مجهزی میشوم. همه مشغول کار هستند. مسئول استودیو تلفنی با فیلمبرداران صحبت میکند. دو نفر از بچههای هیأت هم مشغول ارسال فیلم و تصاویر در سایت و اینستاگرام هستند. خیلی از مردم از طریق فضای مجازی و سایت هیأت مراسم مناجات خوانی را دنبال میکنند. این را سید علی یکی از مسئولان هیأت و استودیو میگوید: «تلاش میکنیم تصاویر و صدای مناجات خوانی و سخنرانی را با بهترین کیفیت در اختیار مردم قرار دهیم. تا سحر همه بیداریم و تلاش میکنیم ارتباط کسانی را که نمیتوانند این شبها در این فضا حضور پیدا کنند با هیأت برقرار کنیم.»
چند نفر روی پاگرد پلههای حیاط نشستهاند و دعای افتتاح راهمراه با نوای حاج منصور زمزمه میکنند. دانیال که 19 ساله است کتاب دعا را بالا گرفته تا مهدی و سجاد هم ببینند. میگوید: «رفیق خوب داشته باشی این شبها پایت به روضه و هیأت باز میشود. سومین شبی است که اینجا میآییم. قبل از کرونا زیاد میآمدیم. وقتی رفیق خوبی مثل سید مهدی داشته باشی هر شب گذرت به اینجا میافتد. مهدی چند سالی است این هیأت میآید و ما را هم هیأتی کرده است. اینجا دنبال آرامش روح هستم. هر انسانی در زندگی احتیاج دارد زمانی برای خودش باشد تا به آرامش درون برسد. اینجا دقیقاً همان جا است. مناجات میخوانیم و روحمان را صیقل میدهیم.»
سجاد ادامه حرفهای دانیال را میگیرد و میگوید: «اگر بچه هیأتی باشی میدانی که گوش دادن به روضه و اشک ریختن چقدر آرامش میدهد و حال دلت را خوب میکند. سعادت ندارم هر شب اینجا بیایم ولی هر وقت احساس میکنم نیاز دارم به آرامش برسم با دوستانم میآییم. بهترین شبهای زندگی شبهای قدر است که فارغ از هر چیزی کنار هم قرآن بالای سر میگیریم.»
سیدمهدی ماسک را روی صورتش محکم میکند و میگوید: « در کودکی با پدر و مادرم به این هیأت میآمدم. چه شبهایی که در حیاط مسجد در آغوش پدرم روضه و سخنرانی گوش دادهام. اینجا ارتباط خاصی با اهل بیت(ع) برقرار میکنی و همین ارتباط باعث میشود خیلی از این مردم تا نیمههای شب اینجا بمانند و با خدا ارتباط بگیرند.»
اشک شرمندگیام وقت سحر خوبتر است/ فقر محتاج اگر قرب ندارد ضرر است/ آمده طفل گریزان و فراری بهسویت/ پس گنهکاری من را تو نیاور به رویت... الهی العفو. با نوای حاج منصور همه دستها به سوی آسمان بلند میشود. تا چشم کار میکند دستها به سوی آسمان بلند شده و نوای طلب بخشش فضای مسجد و خیابانهای اطراف را پر میکند.
«اینجا کسی از اینکه به گناهانش اعتراف کند خجالت نمیکشد. خود خدا گفته که در درگاه ما ناامیدی وجود ندارد.» مرد این را میگوید و پتوی روی کالسکه را بالا میآورد و از گوشه آن نگاهی به پسر 6 ماههاش میاندازد: «از کودکی در همین هیأتها بزرگ شدیم و میخواهم پسرم هم با نوای روضه و مولودی بزرگ شود. آن روزها با پدرم اینجا میآمدیم و درست همین جا کنار این نردهها روی زمین مینشستیم. هر سال لحظهشماری میکردم ماه رمضان بیاید و با پدر و مادرم اینجا بیایم. با بچههای دیگر بازی میکردم و روضه و مناجات گوش میدادم. هر وقت هم خسته میشدم روی پای پدرم میخوابیدم. این تصویر کودکیام را هیچ وقت فراموش نمیکنم. حالا که خدا ماهان را به ما داده با همسرم هر شب اینجا میآییم. زیرانداز را کنار مقبره سه شهید گمنام وسط میدان 15 خرداد پهن میکنیم و با نوای حاج منصور مناجات میخوانیم. یک سال برای رسیدن این شبها لحظهشماری میکنیم و با همین مناجاتها انرژی میگیریم.»
بساط کباب و فلافل هم در یکی از کوچههای خیابان 15 خرداد برپاست. فروشنده با دقت قالب فلافل را داخل ظرف روغن میاندازد و شعله زیر آن را بیشتر میکند. یکی از فروشندهها صدایش را صاف میکند و طوری که همه بشنوند میگوید: «هرچی داریم از برکت این مسجد است. اگر سحری نخوردهای نرو. این کباب و فلافل کاملاً بهداشتی است. از افطار تا سحر اینجا هستیم. صدای مناجاتخوانی حاج منصور اینجا هم شنیده میشود. کارکردن در این فضا و پذیرایی از مردمی که سیم وجودشان اینجا به خدا وصل میشود لذت خاصی دارد.» کمی آن طرفتر چند مرد مسن بساط انگشتر عقیق و تسبیح پهن کردهاند و هرچند دقیقه یکبار یکی از انگشترها را دست میکنند و درمیآورند.
«آقا ساعت چند بیاییم میتوانیم داخل صحن مسجد بنشینیم؟» سربرمیگردانم. پسر نوجوانی پشت میلهها ایستاده و حیاط مسجد را نگاه میکند. ساقبند مشکی را بالا میکشد تا خالکوبی روی دستش را پنهان کند. میگوید: «با دوستانم از اسلامشهر آمدیم و ای کاش زودتر رسیده بودیم و داخل صحن میرفتیم. این شبها همه جای کشور هیأت برپاست ولی اینجا صفای دیگری دارد. چند سالی است که با دوستانم بعضی از شبهای ماه رمضان اینجا میآییم. برخی از همسن و سالهای من دوست دارند این شبها تا سحر در قهوهخانه باشند اما خیلی از آنها از فرصت ماه رمضان استفاده میکنند و این شبها به هیأت میآیند. به نظر من حاج منصور دلی میخواند و به همین دلیل خیلی از جوانها دوست دارند شبهای قدر به مسجد ارک بیایند و قرآن بالای سر بگیرند. شنیدن روضه و مناجات برای من و دوستانم لذتبخش استامیرحسین ادامه حرفهای دوستش را میگیرد و میگوید: «اینکه ما اینجا هستیم یعنی خدا راضی است. خیلیها مسیر زندگیشان در همین هیأتها عوض میشود. هر وقت اینجا میآیم حس خوبی پیدا میکنم. همسن و سالهای خودم اینجا زیاد هستند و با چند نفری هم دوست شدهام. شبهای قدر ساعت 10 اینجا میآییم تا بتوانیم داخل صحن اصلی مسجد بروم. هرچقدر به حلقه اطراف سخنران و مداح نزدیکتر باشی حس بهتری پیدا میکنی. ممکن است در طی یک سال خطایی هم از ما سربزند اما همه امید ما به شبهای قدر است. اینجا کسی نمیگوید چرا خالکوبی داری یا چرا با شلوار پاره آمدهای؟ همه تیپ و شخصیتی اینجا میآیند. اینجا کسی قضاوت نمیکند و حس خوبی پیدا میکنی.»
دخترک به پدرش تکیه داده و با تبلت بازی میکند. هرچند دقیقه یک بار سربلند میکند و به اطراف نگاهی میاندازد. مادر پتو را روی شانههای دخترش میاندازد و کتاب دعا را باز میکند. میگوید رزق و روزی همه ما در همین هیأتها است و با خواندن مناجات و گوش دادن به روضه دلمان آرام میگیرد. باور کنید شبهای ماه رمضان برای کسی کارت دعوت نمیفرستند ولی مردم خودجوش و باعشق در این مجالس شرکت میکنند. کجا سراغ دارید که در محفل یا مجلسی مردم در هوای سرد روی زمین بنشینند؟ قبل از ازدواج شبهای قدر و محرم با پدر و مادرم مسجد ارک میآمدیم. بعد از ازدواج هم با همسرم هر شب اینجا میآییم. فلاسک چای و میوه هم میآورم. خیلی از خانوادهها تا سحر اینجا میمانند و بعد از خوردن وعده سحری میروند.»
دعای افتتاح به فراز آخر میرسد. حاج منصور ارضی از همه میخواهد دستها را رو به آسمان بگیرند. «دلیل اشک سر سفره افطارم، لبان تشنه ارباب باوفای من است» هق هق گریه صحن مسجد را پر میکند: «اینجا درگه ناامیدی نیست من به این ماه مبارک گفتهام ماه حسین(ع)» با هر بیت صدای گریهها بلندتر میشود. «به حق این شبهای عزیز، به حق شبهای قدر الهی العفو...» همه میایستند و با صدای بلند طلب بخشش میکنند. ساعت 3 بامداد مراسم مناجاتخوانی و روضه تمام میشود. کودکی در آغوش پدر به خواب رفته و مادر پتویی را روی دختر میاندازد. مرد به آرامی بلند میشود تا به خانه برگردند. میگوید این هم رزق امشب ما. اگر مسجد ارک و مناجاتخوانیاش نبود نمیدانستیم کجا روحمان را صیقل دهیم.
بازخوانی نقش خانواده هاشمی رفسنجانی در تثبیت فشارها علیه مردم ایران
خطدهی برای بازسازی تحریمها
امیر فرشباف
روزنامه نگار
اظهارات تند و ضد امنیت ملی یکی از فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی در حمایت از تحریمهای امریکا و لزوم باقی ماندن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی، اتفاقی بود که برای ناظران به هیچ وجه غیرمنتظره نبود. خاصه با توجه به سوابق تشکیلاتی، شخصیتی و خانوادگی او، باید گفت که صحبتهایی را مطرح کرد که کاملاً سازگار و هماهنگ با پیشینه و تبار سیاسی و خانوادگی او بودند. آنقدر نشانه و مصداق برای اثبات این مدعا وجود دارد که هرگونه بازخوانی مواضع و عملکرد فائزه هاشمی و سایر اعضای خانواده، نوعی اتلاف وقت محسوب میشود. سکوت رسانهها، احزاب و شخصیتهای بارز اصلاحطلب نیز باز به هیچ وجه غیرمنتظره نبود و در ادامه به علل این سکوت بیشرمانه اشاره خواهد شد. اما آنچه غیرمنتظره و عجیب به نظر میرسد، این است که چگونه فردی با چنین پیشینهای، با این سطح از آسودگی خاطر و پشتگرمی و بدون نگرانی از برخورد قانون، چنین بیپروا علیه منافع و امنیت ملی اقدام میکند. صحبتهای فائزه هاشمی را به هیچ وجه نباید صرفاً یک اظهارنظر سیاسی شخصی دانست که در فضای مجازی مطرح شده و نسبت به آن باید با مدارا برخورد کرد، بلکه این اظهارات، نوعی گرا به دشمن برای بازسازی و تثبیت تحریمها و پاس گل به جریان ضدانقلاب برای امتداد خط عملیات روانی علیه سپاه بود که مسبوق به سابقه بود که از قضا همین استمرار است که امکان و باب هر نوع مدارا را مسدود میکند.
فائزه هاشمی در گفتوگویی که در کلابهاوس صورت گرفت، مدعی شد:
«روز به روز فعالیت سپاه هم از نظر حوزه کاری و هم از نظر کمیت، گسترش بیشتری پیدا میکند و احتمال بازگشت آن را به پادگانها سختتر میکند. بنابراین شاید تنها کاری که بازگشت سپاه را به پادگانها ممکن کند، این است که همین تحریمها باقی بماند و من خیلی موافق نیستم که سپاه از تحریمها خارج شود. ضمن اینکه جالب است سپاه دارد نشان میدهد که موشکپرانیها کار خود ما است... تا حالا این گفته نمیشد، یعنی همین موشکهایی که به اربیل زده شد و سپاه رسماً بیانیه داد. تا حالا حوثیها موشک میزدند، حماسیها موشک میزدند، اما این گفته نمیشد. حالا میبینیم که سپاه موشک میزند و رسماً میگوید کار ما است. دیگر تمام خطاهایی که به ضرر کشور است، دارد به نام سپاه انجام میشود. ...طوری نشان میدهند که انگار خود سپاه هم دوست ندارد از تحریمها خارج شود، شاید هم بخشهایی از سپاه هستند که این کارها را انجام میدهند که با برجام مخالفند. من هم فکر نمیکنم خروج سپاه از لیست [تحریمها] به نفع ما، به نفع منافع ملی ایران و به نفع جامعه ما باشد؛ چون چیزی که الان از [عملکرد] سپاه نصیب جامعه میشود، منفی است، مثبت نیست هیچ کدامش و این بالاخره باید در یک جایی متوقف بشود.» یک دیدگاه در کشور نسبت به عملکرد خرابکارانه رسانهای و میدانی ضدانقلاب وجود دارد که گمان میکند، جریانهای ضدانقلاب در خارج و داخل کشور، صرفاً از دولتها و سازمانهای خارجی متخاصم با جمهوری اسلامی تغذیه میشوند و هم به لحاظ عملیات روانی و هم به لحاظ عملیات میدانی، دارای پشتیبانی خارجی هستند. این دیدگاه، عمیقاً سهلانگارانه و تقلیلگرایانه است و سطح غیرقابل انکاری از واقعیت و حقیقت را نادیده و مکتوم میگذارد. حقیقت این است که جریان ضدانقلاب اساساً بدون حمایت جریانهایی در داخل کشور، نمیتواند برنامههای خود را محقق کند. عملکرد اصلاحطلبان به تبعیت از اعضای خانواده هاشمی از جمله مهدی و فائزه در فتنه سال 88 مانند حمایت مالی و سیاسی همهجانبه از اراذل و اوباش برای ایجاد و تداوم اغتشاش و ارتباط با سرویسهای جاسوسی غربی مانند MI6 انگلستان، نوک کوه اقدامات ضدامنیتی اعضای این خانواده است.
نکته دیگری که در واکنش به اظهارات اخیر فائزه هاشمی از دید کاربران پنهان نماند، اقدامات سرنوشتساز این خانواده در اعمال و تثبیت تحریمهای چندوجهی علیه ایران است! به عنوان نمونه میتوان به دعوت او از سفیر اتریش و جامعه جهانی برای اعمال تحریمهای حقوقبشری علیه ایران اشاره کرد که ردّ پای آن در اسناد ویکیلیکس بهجا مانده است و یا مکالمه فراموش نشدنی مهدی هاشمی با نیکآهنگ کوثر (خبرنگار ضدانقلاب) که در آن صریحاً از «تقسیم کار در منزل» و «تحریمهای جدید امریکا» و اقداماتی میگوید که «صد برابر شدیدتر از اقدامات ضدانقلاب» است! یا پیام خود اکبر هاشمی به مقامات امریکایی پیش از سال 88 مبنی بر عدم توافق با ایران که به واسطه مهدی منتقل شد و...
باز واکنش رسانههای ضدانقلاب نیز برای ناظران، غیرمنتظره نبود؛ چراکه ذوقزدگی و تمجید ایشان از فائزه هاشمی، کاملاً طبیعی و سازگار با مواضع و امیال ایشان بود. رسانههای زیادی نسبت به این اظهارات واکنش نشان دادند که به برخی از منابع تولید ضدانقلاب اشاره میشود: شبکه سلطنتطلب منوتو، رادیو فردا وابسته به کنگره امریکا، کانال جمهوری ایرانی، رادیو بینالمللی فرانسه (وابسته به وزارت خارجه فرانسه)، صدای امریکا متعلق به وزارت خارجه امریکا، سحام نیوز (متعلق به خانواده مهدی کروبی از سران فتنه)، صدای ملت و امتداد (وبسایت حزب منحله مشارکت) و قابل تأملتر از همه رسانههای وابسته به دربار سعودی بودند که بلافاصله این اظهارات را پوشش دادند؛ قطب پیشران عملیات روانی حول محور اظهارات فائزه هاشمی، شبکه ایراناینترنشنال بود که تمام نقلقولهایی که ذکر میشوند مربوط به این شبکه است و بعد از آن، العربیه و ایندیپندنت سعودی -که سردبیری آن به عهده کاملیا انتخابیفرد، پرستوی اصلاحطلب بدسابقه و رفیق گرمابه و گلستان فائزه است- بودند که سعی در تبدیل این خبر به یک روند عملیات روانی داشتند. چندی پیش نیز وبسایت بهایی ایرانوایر فیلمی از اظهارات تند و خلاف واقع فائزه هاشمی را منتشر کرد و مدعی شد که مبدأ اختصاصی و مستقیم در انتشار این کلیپ، ایرانوایر است!
مهدی مهدوی آزاد، خبرنگار ایراناینترنشنال در گفتوگو با این شبکه، فائزه هاشمی را همتراز با مصی علینژاد و همسو با رویکرد این شبکه دانست و گفت: «کسانی را داریم که مواضع روشنی دارند؛ مثلاً خانم هاشمی را شما از مواضعش درباره [بقای] تحریمها و حمایت از ترامپ درنظر بگیرید تا مواضع و حمایتش از بهاییها و در کل، حمایتش از کسانی که در ایران خط قرمز هستند. از همین تلویزیون شما -ایراناینترنشنال- بگیرید تا افرادی مثل مسیح علینژاد و...، ایشان (فائزه هاشمی) هم جزو کسانی هستند که مواضع منحصر بهفردی دارند...»
در بخش دیگری از برنامه، فرزانه روستایی، میهمان این شبکه سعودی نیز مدعی شد: «من صحبتهای ایشان (فائزه) را از وقتی که شما به من زنگ زدید، سه بار گوش دادم و خواستم ببینم که منظور ایشان چیست؟ صدای فائزه هاشمی، در واقع، صدای هدایت شده یک طیف سیاسی وسیع از جامعه ایران است، یعنی بدنه وسیعی از نظام که میدانند در کشور چه خبر است چون در آنجا زندگی میکنند و میدانند که سپاه چه نقشی دارد؟ و من فکر میکنم صدای خانم فائزه هاشمی این موضوع را مطرح میکند که مقصر همه مسائل و مشکلات و بحرانهای لاینحل، سپاه است و مسئولیتشان به عهده سپاه است.»
آنچه در این میان بیش از همه خودنمایی میکند، بیمسئولیتی و رفتار قبیلهای احزاب اصلاحطلب است. عمده واکنش جریان متبوع -یا شاید هم تابع- فائزه هاشمی، یا سکوت بوده و یا نهایتاً مانند حسین مرعشی دبیر کل حزب کارگزاران که آن هم در پاسخ به پرسش یک خبرنگار و نه اظهارنظر حزبی و رسمی، به این جمله اکتفا کرد که اظهارات فائزه نظر شخصی او بوده و ربطی به حزب ندارد! جریان و خانوادهای که بزرگترین و اصلیترین کاسب و عامل تحریمهای یک دهه اخیر بوده و طی چند دهه که از انقلاب اسلامی گذشته است، اصلیترین عامل و مجری رسمی فساد سیاسی و مالی و تبعیض اجتماعی و اقتصادی بوده، نهتنها پاسخگوی سوءسابقه خود نیست؛ بلکه با وقاحت، هر روز در موضع طلبکار و مظلوم ظاهر میشود و بار مسئولیت قانونی، شرعی، اخلاقی و اجتماعی خود را به دوش جریان انقلابی میگذارد.
روزنامه نگار
اظهارات تند و ضد امنیت ملی یکی از فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی در حمایت از تحریمهای امریکا و لزوم باقی ماندن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی، اتفاقی بود که برای ناظران به هیچ وجه غیرمنتظره نبود. خاصه با توجه به سوابق تشکیلاتی، شخصیتی و خانوادگی او، باید گفت که صحبتهایی را مطرح کرد که کاملاً سازگار و هماهنگ با پیشینه و تبار سیاسی و خانوادگی او بودند. آنقدر نشانه و مصداق برای اثبات این مدعا وجود دارد که هرگونه بازخوانی مواضع و عملکرد فائزه هاشمی و سایر اعضای خانواده، نوعی اتلاف وقت محسوب میشود. سکوت رسانهها، احزاب و شخصیتهای بارز اصلاحطلب نیز باز به هیچ وجه غیرمنتظره نبود و در ادامه به علل این سکوت بیشرمانه اشاره خواهد شد. اما آنچه غیرمنتظره و عجیب به نظر میرسد، این است که چگونه فردی با چنین پیشینهای، با این سطح از آسودگی خاطر و پشتگرمی و بدون نگرانی از برخورد قانون، چنین بیپروا علیه منافع و امنیت ملی اقدام میکند. صحبتهای فائزه هاشمی را به هیچ وجه نباید صرفاً یک اظهارنظر سیاسی شخصی دانست که در فضای مجازی مطرح شده و نسبت به آن باید با مدارا برخورد کرد، بلکه این اظهارات، نوعی گرا به دشمن برای بازسازی و تثبیت تحریمها و پاس گل به جریان ضدانقلاب برای امتداد خط عملیات روانی علیه سپاه بود که مسبوق به سابقه بود که از قضا همین استمرار است که امکان و باب هر نوع مدارا را مسدود میکند.
فائزه هاشمی در گفتوگویی که در کلابهاوس صورت گرفت، مدعی شد:
«روز به روز فعالیت سپاه هم از نظر حوزه کاری و هم از نظر کمیت، گسترش بیشتری پیدا میکند و احتمال بازگشت آن را به پادگانها سختتر میکند. بنابراین شاید تنها کاری که بازگشت سپاه را به پادگانها ممکن کند، این است که همین تحریمها باقی بماند و من خیلی موافق نیستم که سپاه از تحریمها خارج شود. ضمن اینکه جالب است سپاه دارد نشان میدهد که موشکپرانیها کار خود ما است... تا حالا این گفته نمیشد، یعنی همین موشکهایی که به اربیل زده شد و سپاه رسماً بیانیه داد. تا حالا حوثیها موشک میزدند، حماسیها موشک میزدند، اما این گفته نمیشد. حالا میبینیم که سپاه موشک میزند و رسماً میگوید کار ما است. دیگر تمام خطاهایی که به ضرر کشور است، دارد به نام سپاه انجام میشود. ...طوری نشان میدهند که انگار خود سپاه هم دوست ندارد از تحریمها خارج شود، شاید هم بخشهایی از سپاه هستند که این کارها را انجام میدهند که با برجام مخالفند. من هم فکر نمیکنم خروج سپاه از لیست [تحریمها] به نفع ما، به نفع منافع ملی ایران و به نفع جامعه ما باشد؛ چون چیزی که الان از [عملکرد] سپاه نصیب جامعه میشود، منفی است، مثبت نیست هیچ کدامش و این بالاخره باید در یک جایی متوقف بشود.» یک دیدگاه در کشور نسبت به عملکرد خرابکارانه رسانهای و میدانی ضدانقلاب وجود دارد که گمان میکند، جریانهای ضدانقلاب در خارج و داخل کشور، صرفاً از دولتها و سازمانهای خارجی متخاصم با جمهوری اسلامی تغذیه میشوند و هم به لحاظ عملیات روانی و هم به لحاظ عملیات میدانی، دارای پشتیبانی خارجی هستند. این دیدگاه، عمیقاً سهلانگارانه و تقلیلگرایانه است و سطح غیرقابل انکاری از واقعیت و حقیقت را نادیده و مکتوم میگذارد. حقیقت این است که جریان ضدانقلاب اساساً بدون حمایت جریانهایی در داخل کشور، نمیتواند برنامههای خود را محقق کند. عملکرد اصلاحطلبان به تبعیت از اعضای خانواده هاشمی از جمله مهدی و فائزه در فتنه سال 88 مانند حمایت مالی و سیاسی همهجانبه از اراذل و اوباش برای ایجاد و تداوم اغتشاش و ارتباط با سرویسهای جاسوسی غربی مانند MI6 انگلستان، نوک کوه اقدامات ضدامنیتی اعضای این خانواده است.
نکته دیگری که در واکنش به اظهارات اخیر فائزه هاشمی از دید کاربران پنهان نماند، اقدامات سرنوشتساز این خانواده در اعمال و تثبیت تحریمهای چندوجهی علیه ایران است! به عنوان نمونه میتوان به دعوت او از سفیر اتریش و جامعه جهانی برای اعمال تحریمهای حقوقبشری علیه ایران اشاره کرد که ردّ پای آن در اسناد ویکیلیکس بهجا مانده است و یا مکالمه فراموش نشدنی مهدی هاشمی با نیکآهنگ کوثر (خبرنگار ضدانقلاب) که در آن صریحاً از «تقسیم کار در منزل» و «تحریمهای جدید امریکا» و اقداماتی میگوید که «صد برابر شدیدتر از اقدامات ضدانقلاب» است! یا پیام خود اکبر هاشمی به مقامات امریکایی پیش از سال 88 مبنی بر عدم توافق با ایران که به واسطه مهدی منتقل شد و...
باز واکنش رسانههای ضدانقلاب نیز برای ناظران، غیرمنتظره نبود؛ چراکه ذوقزدگی و تمجید ایشان از فائزه هاشمی، کاملاً طبیعی و سازگار با مواضع و امیال ایشان بود. رسانههای زیادی نسبت به این اظهارات واکنش نشان دادند که به برخی از منابع تولید ضدانقلاب اشاره میشود: شبکه سلطنتطلب منوتو، رادیو فردا وابسته به کنگره امریکا، کانال جمهوری ایرانی، رادیو بینالمللی فرانسه (وابسته به وزارت خارجه فرانسه)، صدای امریکا متعلق به وزارت خارجه امریکا، سحام نیوز (متعلق به خانواده مهدی کروبی از سران فتنه)، صدای ملت و امتداد (وبسایت حزب منحله مشارکت) و قابل تأملتر از همه رسانههای وابسته به دربار سعودی بودند که بلافاصله این اظهارات را پوشش دادند؛ قطب پیشران عملیات روانی حول محور اظهارات فائزه هاشمی، شبکه ایراناینترنشنال بود که تمام نقلقولهایی که ذکر میشوند مربوط به این شبکه است و بعد از آن، العربیه و ایندیپندنت سعودی -که سردبیری آن به عهده کاملیا انتخابیفرد، پرستوی اصلاحطلب بدسابقه و رفیق گرمابه و گلستان فائزه است- بودند که سعی در تبدیل این خبر به یک روند عملیات روانی داشتند. چندی پیش نیز وبسایت بهایی ایرانوایر فیلمی از اظهارات تند و خلاف واقع فائزه هاشمی را منتشر کرد و مدعی شد که مبدأ اختصاصی و مستقیم در انتشار این کلیپ، ایرانوایر است!
مهدی مهدوی آزاد، خبرنگار ایراناینترنشنال در گفتوگو با این شبکه، فائزه هاشمی را همتراز با مصی علینژاد و همسو با رویکرد این شبکه دانست و گفت: «کسانی را داریم که مواضع روشنی دارند؛ مثلاً خانم هاشمی را شما از مواضعش درباره [بقای] تحریمها و حمایت از ترامپ درنظر بگیرید تا مواضع و حمایتش از بهاییها و در کل، حمایتش از کسانی که در ایران خط قرمز هستند. از همین تلویزیون شما -ایراناینترنشنال- بگیرید تا افرادی مثل مسیح علینژاد و...، ایشان (فائزه هاشمی) هم جزو کسانی هستند که مواضع منحصر بهفردی دارند...»
در بخش دیگری از برنامه، فرزانه روستایی، میهمان این شبکه سعودی نیز مدعی شد: «من صحبتهای ایشان (فائزه) را از وقتی که شما به من زنگ زدید، سه بار گوش دادم و خواستم ببینم که منظور ایشان چیست؟ صدای فائزه هاشمی، در واقع، صدای هدایت شده یک طیف سیاسی وسیع از جامعه ایران است، یعنی بدنه وسیعی از نظام که میدانند در کشور چه خبر است چون در آنجا زندگی میکنند و میدانند که سپاه چه نقشی دارد؟ و من فکر میکنم صدای خانم فائزه هاشمی این موضوع را مطرح میکند که مقصر همه مسائل و مشکلات و بحرانهای لاینحل، سپاه است و مسئولیتشان به عهده سپاه است.»
آنچه در این میان بیش از همه خودنمایی میکند، بیمسئولیتی و رفتار قبیلهای احزاب اصلاحطلب است. عمده واکنش جریان متبوع -یا شاید هم تابع- فائزه هاشمی، یا سکوت بوده و یا نهایتاً مانند حسین مرعشی دبیر کل حزب کارگزاران که آن هم در پاسخ به پرسش یک خبرنگار و نه اظهارنظر حزبی و رسمی، به این جمله اکتفا کرد که اظهارات فائزه نظر شخصی او بوده و ربطی به حزب ندارد! جریان و خانوادهای که بزرگترین و اصلیترین کاسب و عامل تحریمهای یک دهه اخیر بوده و طی چند دهه که از انقلاب اسلامی گذشته است، اصلیترین عامل و مجری رسمی فساد سیاسی و مالی و تبعیض اجتماعی و اقتصادی بوده، نهتنها پاسخگوی سوءسابقه خود نیست؛ بلکه با وقاحت، هر روز در موضع طلبکار و مظلوم ظاهر میشود و بار مسئولیت قانونی، شرعی، اخلاقی و اجتماعی خود را به دوش جریان انقلابی میگذارد.
«ایران» از تشدید کم آبی و خشکسالی کشور گزارش میدهد
تنش آبی میهمان 300 شهر ایران
مطابق با آخرین محاسبات حدود 8 درصد ریزگردهای کشور منشأ داخلی دارد که اکنون به سبب کاهش منابع آبی در حال افزایش به 20 درصد است
گروه اقتصادی / با سپری شدن 210 روز از سال آبی 1401-1400، تا 31 فروردین سالجاری، میزان بارندگی در کشور بر اساس شبکه ایستگاههای بارانسنجی مبنای وزارت نیرو، به 8/163 میلیمتر رسیده که نسبت به میانگین دورههای مشابه درازمدت (3/209 میلیمتر) 22 درصد کاهش داشته است. به این معنی که امسال هم شرایط آبی کشور چندان مطلوب نیست و به همین خاطر است که حدود نیمی از سدهای کشور اکنون خالی است.
به گزارش «ایران»، براساس آمار به دست آمده، میزان کل حجم آب موجود مخازن سدهای کشور در حال حاضر 29.6 میلیارد مترمکعب است که نسبت به مدت مشابه سال آبی گذشته، 11 درصد کاهش نشان میدهد. ظرفیت کل مخازن سدها 50.5 میلیارد مترمکعب است و درصد پرشدگی سدها در حال حاضر 52 درصد است. از طرفی بارش دریافتی در پهنه کشور، دارای توزیع مکانی مناسب نیست، به طوری که تا دیروز، ایلام با 53 درصد کاهش بارش نسبت به میانگین بلندمدت بدترین شرایط را داشته است. استانهای کرمانشاه، سمنان، یزد، خوزستان، خراسان رضوی، اصفهان، فارس و همدان نیز از نظر بارش شرایط نامطلوبی دارند. استان تهران نیز 30 درصد کاهش نسبت به بلندمدت را تجربه میکند.
اما داستان کم آبی ایران به همین ارقام خلاصه نمیشود و علاوه بر پراکنش نامتوازن بارش، با بحران کسری مخازن آب زیرزمینی که نتیجه سالها سوءمدیریت در بهرهبرداری این منابع است نیز مواجهایم. مسألهای که با یک بارش و حتی چند بارش حل نمیشود و بحرانی بودن شرایط منابع را هم میتوان از شدت ریزگردهای اخیر درک کرد.
136 میلیارد مترمکعب کسری تجمعی آبخوانهای کشور
درخصوص وضعیت منابع آب زیرزمینی اطلاعات به دست آمده نشان میدهد که آبخوانهای آبرفتی کشور تا پایان سال آبی
1400-99 دارای متوسط کسری مخزن سالانه 7، 4 میلیارد مترمکعب بودهاند که این میزان در سال آبی گذشته، با توجه به کمبود بارش و شرایط خشکسالی، حدود 7میلیارد مترمکعب بوده است. در همین حال میزان کسری تجمعی آبخوانهای کشور بالغ بر 136میلیارد مترمکعب است که نشاندهنده بدمصرفی ما از این منابع را نشان میدهد. بهطوری که اگر مصرف از همین امروز اصلاح و سازگار با شرایط موجود شود، 20 سال زمان لازم است که این حجم از کسری آبخوانها جبران شود. ضمن آنکه با مرگ آبخوان دیگر شرایط احیای آن وجود نخواهد داشت.
27 میلیارد مترمکعب کاهش آب تجدیدشونده کشور
در یک نگاه کلیتر، میزان منابع آب تجدیدشونده کشور، حدود 103میلیارد مترمکعب است که 59 میلیارد مترمکعب آن را آبهای سطحی و 44 میلیارد مترمکعب آن را آبهای زیرزمینی تشکیل میدهد. با ملاحظه روند میزان منابع آب تجدیدشونده مشخص میشود که این منابع، منبعث از کاهش مستمر بارشها طی سالهای آماری دچار کاهش شدهاند به نحوی که از 130میلیارد مترمکعب در سال 1373 به 103میلیارد مترمکعب در سال 1399 رسیده است. این یعنی افول منابع آبی کشور طی سالهای اخیر که ادامه یافتن این شرایط ایران را بحرانزده خواهد کرد.
در این باره هدایت فهمی، کارشناس ارشد منابع آب به «ایران» میگوید: «ریزگردهای اخیر یک زنگ هشدار جدی بود که به صدا درآمد. اگرچه منشأ آن خارجی اعلام شد اما عواقب کمآبی است. اگر این روندی را که تاکنون در مدیریت سرزمینی و حکمرانی منابع طبیعی از آب گرفته تا محیط زیست داشتهایم، ادامه دهیم؛ با توجه به تغییر اقلیم و مشکلات حدی، دچار یک بحران عظیم در سالهای آتی خواهیم شد. حتی در برخی از مناطق با کوچ تمدن مواجه میشویم. این برای کشور ما خطرناکتر از هر بحرانی است و باید به این توجه کرد. این خطر جدی است و سیاه نمایی کارشناسان نیست. کم آبی ایران را تهدید میکند و برای مدیریت منابع و سازگاری با وضع موجود باید هرچه سریعتر اقداماتی انجام داد.»
روند کلی ایران رو به خشکتر شدن است
کارشناسان بر این باورند که از این پس هر بارشی که در هر نقطه از ایران میآید اگرچه مهم و حیاتی است اما جبران کننده کسری تجمعی منابع آبی نیست. بویژه در خصوص منابع آب زیرزمینی که اگرچه دیده نمیشود، اما پسانداز روزهای سختتر است.
در این باره، فهمی اذعان میکند: «مدتهاست که بحران آب در ایران شکل گرفته و شرایط موجود نتیجه سوءمدیریت یک یا دو سال اخیر نیست. از این پس نیز حتی اگر سالی «تر» رقم بخورد، این ترسالی موقتی خواهد بود و روند کلی و گرایش مسلط رو به خشکی است. مسألهای که همراه با تغییرات جدی یعنی گرمای شدید و کاهش بارشها در کنار وقوع سیلابها خواهد بود و تخریب را به همراه خواهد داشت. در همین حال، ریزگردها نیز تشدید میشود. مگر آنکه هرچه سریعتر حکمرانی آب را با تکیه بر رویکرد سازگاری و اصلاح وضع موجود همسو کنیم.»
او ادامه میدهد: «رقمی که در خصوص روند خشک شدن ایران اعلام شده بسیار بالاست. گفته میشود که حدود 32 میلیون هکتار از اراضی کشور در معرض بیابانی شدن هستند و بیابان زایی در کشور وضعیت خطرناکی دارد. در همین حال، 7 میلیون هکتار از این بیابانها میتوانند کانونهای منشأ ریزگرد باشند؛ این یعنی تشدید خطر انتشار ریزگرد.»
2.5 میلیارد تن در سال فرسایش خاک در ایران
فهمی با اشاره به اینکه ایران رتبه نخست فرسایش خاک را در جهان به خود اختصاص میدهد، میگوید: «2.5 میلیارد تن در سال فرسایش خاک در کشور ما رقم میخورد و این به سبب بهرهبرداری نادرست منابع موجود و همینطور روند کاهش بارشها در کشور است. به همین خاطر، ایران با 15 تن در هکتار فرسایش خاک، بالاترین میزان فرسایش در جهان را به خود اختصاص میدهد. این مسأله باعث شده که منشأ داخلی ریزگردها از 8 به 20 درصد برسد. کاهش آب زیرزمینی، افت رطوبت خاک و از بین رفتن پوشش گیاهی در بسیاری از مناطق ایران باعث شده که در داخل کشور نیز منشأ ریزگرد شکل بگیرد. درست است که منشأ اصلی ریزگردهای اخیر از خارج کشور بود اما مخاطره ریزگردهای داخلی را نیز باید جدی گرفت.»
فهمی با اشاره به اینکه بحث ریزگردها مدتهاست که در ایران مطرح است، میگوید: «مطابق با آخرین محاسبات حدود 8 درصد این ریزگردها منشأ داخلی داشته که اکنون در حال افزایش به 20 درصد است. منشأ این ریزگردها 65 درصد از عراق، 16 درصد از سوریه، 9 درصد از عربستان و 2 درصد از اردن تشخیص داده میشود. 244 کانون گردوغبار در کشورهای همسایه داریم و تا 25 استان کشور را در برخی از مواقع این ریزگردها درگیر میکنند. عراق بیشترین سهم را دارد و سدهایی مانند ایلیسو و آتاتورک که به صورت آبشاری و دنبال هم در ترکیه ساخته شده باعث شده این بحران را از سمت عراق تشدید کند. اما فراتر از مذاکره با کشورهای همجوار نباید منشأ داخلی ریزگردها و فرسایش خاک را نادیده گرفت.»
300 شهر امسال در تنش آبی
تنش آبی مسألهای است که دولت سیزدهم به دنبال رفع آن است اما امسال با توجه به اینکه در برخی از نقاط تا 50 درصد کاهش بارش داشتهایم، پیشبینی میشود که 300 تا 350 شهر وارد تنش آبی و در تأمین آب با مشکل جدی مواجه شوند.
فهمی با اشاره به مسأله تنش آبی شهرهای کشور میگوید: «در شهرهایی مانند تهران اگر این وضعیت کمبود بارشها و مصارف صعودی ادامه داشته باشد، وضعیت شکننده میشود. بنابراین حتماً باید با همکاری مردم و مدیریت صحیح مصرف اقداماتی در جهت کاهش تنش انجام گیرد.» او ادامه میدهد: «معمولاً در شهرهایی که آب شرب سطحی تأمین میشود در شرایط کم آبی و نبود آب سطحی از آب زیرزمینی تأمین انجام میشود و با توجه به اینکه 410 آبخوان کشور از 609 آبخوان دچار کسری و کمبود حجم ذخیره هستند، این مسأله فشار مضاعفی را به آبخوانها وارد میکند. لذا مردم باید در حفاظت از منابع موجود مشارکت کنند و دولت علاوه بر آگاهسازی وظیفه دارد که قوانین و ساختارهای تشویقی و تنبیهی برای این مسأله طراحی کند.»
او در پایان مکانیزم اقتصادی، استفاده از ابزارهای کاهنده مصرف و سیاستها و قوانین بویژه سیاستهای تشویقی را یک امر مهم میداند که باید به آن توجه بیشتری شود.
مصارف آب و میزان بهره وری بخش های مصرفی
گفتنی است، از نظر مصارف، بر اساس آخرین اطلاعات موجود، میزان مصارف آب در کشور حدود 92، 7میلیارد مترمکعب است که 82میلیارد آن مربوط به بخش کشاورزی، 8، 3 مربوط به بخش شرب و 2،4 مربوط به بخش صنعت است. لذا بزرگترین مصرفکننده آب در کشور، همانند آنچه که در سطح کشورهای در حال توسعه نیز وقوع یافته، بخش کشاورزی است و ضروری است که اقدامات مربوط به ارتقای بهرهوری مصرف آب و نیز کاهش مصرف در این بخش با جدیت مورد پیگیری قرار گیرد. در حال حاضر کشور ما از منظر سطح اراضی آبی، در رتبه پنجم در دنیا قرار دارد (بین 3، 8 تا 6، 8 میلیون هکتار) که به هیچوجه این سطح از اراضی آبی با اقلیم کشور ما هماهنگی ندارد. الگوی کشت مناطق مختلف کشور نیز در اغلب موارد در تطابق با شرایط اقلیمی و میزان آب دراختیار نبوده و ضروری است الگوی بهینه کشت در تناسب با شرایط اقلیمی (از جمله میزان آب قابل برنامهریزی بخش کشاورزی)، خاک و مزیت نسبی و سایر عوامل تدوین و به اجرا گذاشته شود. در همین حال مبتنی بر میزان آب قابل برنامهریزی ابلاغی توسط وزارت نیرو، مصرف آب در کشاورزی باید حدود 15میلیارد مترمکعب کاهش یافته و از 82میلیارد مترمکعب به 67میلیارد مترمکعب برسد. تحت این شرایط و با توجه به میزان نیاز خالص آبی گیاهان تحت کشت در کشور، میزان راندمان آبیاری نیز رقم مناسبی خواهد بود.
گروه اقتصادی / با سپری شدن 210 روز از سال آبی 1401-1400، تا 31 فروردین سالجاری، میزان بارندگی در کشور بر اساس شبکه ایستگاههای بارانسنجی مبنای وزارت نیرو، به 8/163 میلیمتر رسیده که نسبت به میانگین دورههای مشابه درازمدت (3/209 میلیمتر) 22 درصد کاهش داشته است. به این معنی که امسال هم شرایط آبی کشور چندان مطلوب نیست و به همین خاطر است که حدود نیمی از سدهای کشور اکنون خالی است.
به گزارش «ایران»، براساس آمار به دست آمده، میزان کل حجم آب موجود مخازن سدهای کشور در حال حاضر 29.6 میلیارد مترمکعب است که نسبت به مدت مشابه سال آبی گذشته، 11 درصد کاهش نشان میدهد. ظرفیت کل مخازن سدها 50.5 میلیارد مترمکعب است و درصد پرشدگی سدها در حال حاضر 52 درصد است. از طرفی بارش دریافتی در پهنه کشور، دارای توزیع مکانی مناسب نیست، به طوری که تا دیروز، ایلام با 53 درصد کاهش بارش نسبت به میانگین بلندمدت بدترین شرایط را داشته است. استانهای کرمانشاه، سمنان، یزد، خوزستان، خراسان رضوی، اصفهان، فارس و همدان نیز از نظر بارش شرایط نامطلوبی دارند. استان تهران نیز 30 درصد کاهش نسبت به بلندمدت را تجربه میکند.
اما داستان کم آبی ایران به همین ارقام خلاصه نمیشود و علاوه بر پراکنش نامتوازن بارش، با بحران کسری مخازن آب زیرزمینی که نتیجه سالها سوءمدیریت در بهرهبرداری این منابع است نیز مواجهایم. مسألهای که با یک بارش و حتی چند بارش حل نمیشود و بحرانی بودن شرایط منابع را هم میتوان از شدت ریزگردهای اخیر درک کرد.
136 میلیارد مترمکعب کسری تجمعی آبخوانهای کشور
درخصوص وضعیت منابع آب زیرزمینی اطلاعات به دست آمده نشان میدهد که آبخوانهای آبرفتی کشور تا پایان سال آبی
1400-99 دارای متوسط کسری مخزن سالانه 7، 4 میلیارد مترمکعب بودهاند که این میزان در سال آبی گذشته، با توجه به کمبود بارش و شرایط خشکسالی، حدود 7میلیارد مترمکعب بوده است. در همین حال میزان کسری تجمعی آبخوانهای کشور بالغ بر 136میلیارد مترمکعب است که نشاندهنده بدمصرفی ما از این منابع را نشان میدهد. بهطوری که اگر مصرف از همین امروز اصلاح و سازگار با شرایط موجود شود، 20 سال زمان لازم است که این حجم از کسری آبخوانها جبران شود. ضمن آنکه با مرگ آبخوان دیگر شرایط احیای آن وجود نخواهد داشت.
27 میلیارد مترمکعب کاهش آب تجدیدشونده کشور
در یک نگاه کلیتر، میزان منابع آب تجدیدشونده کشور، حدود 103میلیارد مترمکعب است که 59 میلیارد مترمکعب آن را آبهای سطحی و 44 میلیارد مترمکعب آن را آبهای زیرزمینی تشکیل میدهد. با ملاحظه روند میزان منابع آب تجدیدشونده مشخص میشود که این منابع، منبعث از کاهش مستمر بارشها طی سالهای آماری دچار کاهش شدهاند به نحوی که از 130میلیارد مترمکعب در سال 1373 به 103میلیارد مترمکعب در سال 1399 رسیده است. این یعنی افول منابع آبی کشور طی سالهای اخیر که ادامه یافتن این شرایط ایران را بحرانزده خواهد کرد.
در این باره هدایت فهمی، کارشناس ارشد منابع آب به «ایران» میگوید: «ریزگردهای اخیر یک زنگ هشدار جدی بود که به صدا درآمد. اگرچه منشأ آن خارجی اعلام شد اما عواقب کمآبی است. اگر این روندی را که تاکنون در مدیریت سرزمینی و حکمرانی منابع طبیعی از آب گرفته تا محیط زیست داشتهایم، ادامه دهیم؛ با توجه به تغییر اقلیم و مشکلات حدی، دچار یک بحران عظیم در سالهای آتی خواهیم شد. حتی در برخی از مناطق با کوچ تمدن مواجه میشویم. این برای کشور ما خطرناکتر از هر بحرانی است و باید به این توجه کرد. این خطر جدی است و سیاه نمایی کارشناسان نیست. کم آبی ایران را تهدید میکند و برای مدیریت منابع و سازگاری با وضع موجود باید هرچه سریعتر اقداماتی انجام داد.»
روند کلی ایران رو به خشکتر شدن است
کارشناسان بر این باورند که از این پس هر بارشی که در هر نقطه از ایران میآید اگرچه مهم و حیاتی است اما جبران کننده کسری تجمعی منابع آبی نیست. بویژه در خصوص منابع آب زیرزمینی که اگرچه دیده نمیشود، اما پسانداز روزهای سختتر است.
در این باره، فهمی اذعان میکند: «مدتهاست که بحران آب در ایران شکل گرفته و شرایط موجود نتیجه سوءمدیریت یک یا دو سال اخیر نیست. از این پس نیز حتی اگر سالی «تر» رقم بخورد، این ترسالی موقتی خواهد بود و روند کلی و گرایش مسلط رو به خشکی است. مسألهای که همراه با تغییرات جدی یعنی گرمای شدید و کاهش بارشها در کنار وقوع سیلابها خواهد بود و تخریب را به همراه خواهد داشت. در همین حال، ریزگردها نیز تشدید میشود. مگر آنکه هرچه سریعتر حکمرانی آب را با تکیه بر رویکرد سازگاری و اصلاح وضع موجود همسو کنیم.»
او ادامه میدهد: «رقمی که در خصوص روند خشک شدن ایران اعلام شده بسیار بالاست. گفته میشود که حدود 32 میلیون هکتار از اراضی کشور در معرض بیابانی شدن هستند و بیابان زایی در کشور وضعیت خطرناکی دارد. در همین حال، 7 میلیون هکتار از این بیابانها میتوانند کانونهای منشأ ریزگرد باشند؛ این یعنی تشدید خطر انتشار ریزگرد.»
2.5 میلیارد تن در سال فرسایش خاک در ایران
فهمی با اشاره به اینکه ایران رتبه نخست فرسایش خاک را در جهان به خود اختصاص میدهد، میگوید: «2.5 میلیارد تن در سال فرسایش خاک در کشور ما رقم میخورد و این به سبب بهرهبرداری نادرست منابع موجود و همینطور روند کاهش بارشها در کشور است. به همین خاطر، ایران با 15 تن در هکتار فرسایش خاک، بالاترین میزان فرسایش در جهان را به خود اختصاص میدهد. این مسأله باعث شده که منشأ داخلی ریزگردها از 8 به 20 درصد برسد. کاهش آب زیرزمینی، افت رطوبت خاک و از بین رفتن پوشش گیاهی در بسیاری از مناطق ایران باعث شده که در داخل کشور نیز منشأ ریزگرد شکل بگیرد. درست است که منشأ اصلی ریزگردهای اخیر از خارج کشور بود اما مخاطره ریزگردهای داخلی را نیز باید جدی گرفت.»
فهمی با اشاره به اینکه بحث ریزگردها مدتهاست که در ایران مطرح است، میگوید: «مطابق با آخرین محاسبات حدود 8 درصد این ریزگردها منشأ داخلی داشته که اکنون در حال افزایش به 20 درصد است. منشأ این ریزگردها 65 درصد از عراق، 16 درصد از سوریه، 9 درصد از عربستان و 2 درصد از اردن تشخیص داده میشود. 244 کانون گردوغبار در کشورهای همسایه داریم و تا 25 استان کشور را در برخی از مواقع این ریزگردها درگیر میکنند. عراق بیشترین سهم را دارد و سدهایی مانند ایلیسو و آتاتورک که به صورت آبشاری و دنبال هم در ترکیه ساخته شده باعث شده این بحران را از سمت عراق تشدید کند. اما فراتر از مذاکره با کشورهای همجوار نباید منشأ داخلی ریزگردها و فرسایش خاک را نادیده گرفت.»
300 شهر امسال در تنش آبی
تنش آبی مسألهای است که دولت سیزدهم به دنبال رفع آن است اما امسال با توجه به اینکه در برخی از نقاط تا 50 درصد کاهش بارش داشتهایم، پیشبینی میشود که 300 تا 350 شهر وارد تنش آبی و در تأمین آب با مشکل جدی مواجه شوند.
فهمی با اشاره به مسأله تنش آبی شهرهای کشور میگوید: «در شهرهایی مانند تهران اگر این وضعیت کمبود بارشها و مصارف صعودی ادامه داشته باشد، وضعیت شکننده میشود. بنابراین حتماً باید با همکاری مردم و مدیریت صحیح مصرف اقداماتی در جهت کاهش تنش انجام گیرد.» او ادامه میدهد: «معمولاً در شهرهایی که آب شرب سطحی تأمین میشود در شرایط کم آبی و نبود آب سطحی از آب زیرزمینی تأمین انجام میشود و با توجه به اینکه 410 آبخوان کشور از 609 آبخوان دچار کسری و کمبود حجم ذخیره هستند، این مسأله فشار مضاعفی را به آبخوانها وارد میکند. لذا مردم باید در حفاظت از منابع موجود مشارکت کنند و دولت علاوه بر آگاهسازی وظیفه دارد که قوانین و ساختارهای تشویقی و تنبیهی برای این مسأله طراحی کند.»
او در پایان مکانیزم اقتصادی، استفاده از ابزارهای کاهنده مصرف و سیاستها و قوانین بویژه سیاستهای تشویقی را یک امر مهم میداند که باید به آن توجه بیشتری شود.
مصارف آب و میزان بهره وری بخش های مصرفی
گفتنی است، از نظر مصارف، بر اساس آخرین اطلاعات موجود، میزان مصارف آب در کشور حدود 92، 7میلیارد مترمکعب است که 82میلیارد آن مربوط به بخش کشاورزی، 8، 3 مربوط به بخش شرب و 2،4 مربوط به بخش صنعت است. لذا بزرگترین مصرفکننده آب در کشور، همانند آنچه که در سطح کشورهای در حال توسعه نیز وقوع یافته، بخش کشاورزی است و ضروری است که اقدامات مربوط به ارتقای بهرهوری مصرف آب و نیز کاهش مصرف در این بخش با جدیت مورد پیگیری قرار گیرد. در حال حاضر کشور ما از منظر سطح اراضی آبی، در رتبه پنجم در دنیا قرار دارد (بین 3، 8 تا 6، 8 میلیون هکتار) که به هیچوجه این سطح از اراضی آبی با اقلیم کشور ما هماهنگی ندارد. الگوی کشت مناطق مختلف کشور نیز در اغلب موارد در تطابق با شرایط اقلیمی و میزان آب دراختیار نبوده و ضروری است الگوی بهینه کشت در تناسب با شرایط اقلیمی (از جمله میزان آب قابل برنامهریزی بخش کشاورزی)، خاک و مزیت نسبی و سایر عوامل تدوین و به اجرا گذاشته شود. در همین حال مبتنی بر میزان آب قابل برنامهریزی ابلاغی توسط وزارت نیرو، مصرف آب در کشاورزی باید حدود 15میلیارد مترمکعب کاهش یافته و از 82میلیارد مترمکعب به 67میلیارد مترمکعب برسد. تحت این شرایط و با توجه به میزان نیاز خالص آبی گیاهان تحت کشت در کشور، میزان راندمان آبیاری نیز رقم مناسبی خواهد بود.
اثرات زیانبار کارتونهای نامناسب و دوبله ناهنجار روی رفتار و گفتار کودکان
بچهها در عصر یخبندان
ترانه بنییعقوب
گزارشنویس
اگر یکی از بچههای نزدیک فامیل را دیدید که با لحن بدی با شما حرف میزند یا کلمات نامناسب سنش به کار میبرد و پدر و مادرش بارها از شما معذرت میخواهند و میگویند این کلمات را آنها به او یاد ندادهاند، چندان تعجب نکنید چون این روزها بچهها آموزگارهای جدیدی از جمله انیمیشن پیدا کردهاند که روند اجتماعی شدن و واژهسازی آنها را تغییر داده است؛ ادبیاتی که شاید برای ما واقعاً عجیب و ناخوشایند باشد.
اما چرا این کارتون یا انیمیشنها تا این میزان محبوب شدهاند؟ آیا پخش نشدن کارتونهای جذاب در تلویزیون، بچهها را به این انیمیشنها علاقهمند کرده است؟ ناهماهنگی این انیمیشنها با بستر فرهنگی ما چه تبعاتی دارد و خانوادهها چطور میتوانند با آن مقابله کنند؟«برو خنگول. برو اون طرف بازی کن. بذار باد بیاد»، «اذیتم کنی پوشکمو درمیارم میزنم تو سرت.» یاسین پسر پنج ساله این حرفها را میزند و با داد و بیداد این طرف و آن طرف میدود، مادرش هم مدام از همه میهمانهای معذرت میخواهد. مادربزرگ پسربچه با تعجب میگوید: «بچه جان این حرفها را از کجا یاد گرفتهای؟» بچه با لحن بدی پاسخ میدهد: «حرف نزن بذار زندگیم رو بکنم بابا!» مادر یاسین با ناراحتی میگوید اینها حرفهای «بچه رئیس» یک شخصیت کارتونی است که یاسین این روزها بیش از هر چیز دیگری نگاهش میکند: «والا حریفش نمیشوم. مدام میگوید از این کارتونها برایم دانلود کن. تلویزیون هم که چیز جذابی ندارد دست کم بنشیند پای برنامههای مفید. چند تا عروسک هستند که اصلاً نظرش را جلب نمیکند.» مادر علی، شش ساله هم از همین مسأله گلایه دارد؛ اینکه در دوبله این انیمیشنها بارها از کلمات زشت استفاده میشود: «حداقل در دوبله این انیمیشنها میتوانند از کلمات زشت استفاده نکنند، اما اصرار دارند لحن و ادبیات را حتی بدتر هم انجام دهند. به نظرم اگر شبکه پویا کارتونهای بیشتری پخش میکرد یا برنامههای جذابتری میساخت بچهها جذب میشدند نه اینکه مثلاً چند ساعتی یک آدمی بیاید برای بچهها قصه بگوید. معلوم است این جوری نمیتوانند بچهها را جذب کنند. پسر من تا این قصهها شروع میشود، شبکه را سریع عوض میکند و سراغ گوشی و کامپیوتر و همین انیمیشنها میرود. دوره کرونا دو سال سرگرم کردن بچهها واقعاً سخت بود و مجبور بودیم برای اینکه در خانه نگهشان داریم مدام برای سرگرمی از همین انیمیشنها استفاده کنیم. الان انیمیشن باب اسفنجی هم پر از حرفهای بد است یا کارتون بچه رئیس کلی بدآموزی دارد و شخصیت اصلیاش لخت است. اگرهم بگویم این کارتون را نبین میگوید اگر بد است چرا روی همه لباسها عکس بچه رئیس را چاپ کردهاند؟ یعنی در نبود سرگرمی واقعی کاری از دست ما والدین برنمیآید.» راه حل این مادر برای این مشکلات فقط برنامههای جذاب تلویزیون است: «کرونا خیلی به تربیت بچههای ما ضربه زد و بچههای ما آداب معاشرت یاد نگرفتند. یاد نگرفتند با بچههای دیگر بازی کنند و این انیمیشنها همه چیز زندگیشان شد. حالا ببینید که چطور حرف میزنند و رفتار میکنند! جالب است که دیگران هم، ما پدر و مادرها را مقصر میدانند که به بچه ادب و تربیت یاد ندادهایم.»مادر سارینا هشت ساله هم از وضعیت انیمیشنها بویژه دوبله آنها بشدت گلایه دارد: «در دوبله یکسری کلمات ناشایست گفته میشود و بیشتر از خود داستان و محتوا بچهها را درگیر میکند. این امکانپذیر نیست که خانوادهها کل انیمیشن را نگاه کرده و محتوایش را بررسی کنند. بعضی وقتها با تبلیغات، بچهها خودشان خواهان انیمیشن خاصی میشوند و خانواده نمیتواند روی آن نظارتی داشته باشد. تلویزیون هم برنامه جذابی ندارد و یکسری برنامه عروسکی با مجریها هستند که همه بچهها به موضوعاتشان علاقهمند نیستند. این برنامهها اصلاً رنگ و لعاب انیمیشنها را ندارند و باب میل بچهها نیست. برای همین ما مجبوریم یک تعداد انیمیشن دانلود کنیم که بچهها نگاه کنند. اشکال دیگر انیمیشنها تخیلی بودن بیش از اندازهشان است و این هم برای بچهها چندان خوب نیست، الان بچه من انگار در عالم واقع زندگی نمیکند و دائم حرفهای تخیلی میزند.»پدر مرسده هم که تا الان مقاومت کرده تا ماهواره نخرد، میگوید: «ماهوارهها 24 ساعته انیمیشن پخش میکنند و بچهها شبانهروز جلوی تلویزیون هستند و انیمیشنها هم که پر از صحنههای خشن. دختر من این کارتونها را در خانواده اقوام میبیند و مدام از من میخواهد ماهواره بخریم. همه اینها به خاطر ضعف برنامههای تلویزیون است. شبکه مخصوص کودکان داریم اما بیشتر برنامههایش تکراری است و کارتون جدید ندارد. الان کارتونهای دوره خودم را برای دخترم دانلود میکنم که خیلی هم دوست دارد. کارتونهایی مثل دهکده حیوانات، خانواده دکتر ارنست یا حتی برنامه عروسکی زیزیگولو. میخواهم بگویم اینها برای دختر من جذاب است اما برنامههای تلویزیونی خودمان نه.»او درباره انیمیشنهای خارجی هم معتقد است: «همه این انیمیشنها خارج از کشور ساخته و اینجا دوبله شدهاند و به لحاظ فرهنگی با فرهنگ ما همخوانی ندارند. مثلاً بچه رئیس شخصیتی به اسم بیوک دارد که لباس تنش نیست و وقتی دعوا میشود، حرفهای زشت میزند. بچهها ساعتها آن را نگاه میکنند. باب اسفنجی هم خشونت زیادی دارد، مثلاً سر کسی را با چنگک میکند. حتی در ایران کودکان یک تعداد انیمیشنهایی را که برای بزرگسالان ساخته شده میبینند. مثل انیمیشن یخزده که روابط بین زوجها را نشان میدهد که اصلاً مناسب بچهها نیست. در انیمیشن عصر یخبندان از کلمات نامناسب خیلی استفاده میشود و دوبله خیلی نامناسبی دارد که مثلاً با لحن لاتی ترجمه و بومیسازی شده است. من با زبان اصلی این کارتون را دیدهام؛ اصلاً این لحن و کلمات را ندارد. یکی دیگر از انیمیشنهای معروف دختر کفشدوزکی است که با پلیدیها مبارزه میکند. این کارتون بشدت محبوب هم پر از روابط نامناسب، خشونت و جنگ است.»
پروانه بیگی، روانشناس معتقد است انیمیشن و بازی تأثیر زیادی بر روند رشد کودکان دارند: «این روزها بچهها کمترین روابط اجتماعی را دارند و این روابط حتی در دوره کرونا محدودتر از قبل هم شد. روند اجتماعی شدن بچهها با کمک بازی و انیمیشن طی میشود. اگر از بعد مثبت بخواهیم به تأثیر انیمیشن نگاه کنیم برخی از آنها که در قالب بازی به کودکان ارائه میشود، تأثیر خوبی روی روند یادگیری بچهها میگذارد. اما این روزها به درستی بیشتر والدین به نقش مخرب آنها اشاره میکنند، مانند واژههای نامناسب یا خشونتی که بچهها از آنها میآموزند.در کودکی بچهها دائم درحال الگوسازی هستند و الگو را بیشتر از شخصیتهای محبوبشان وام میگیرند. برای همین است که الان بسیاری از شخصیتهای محبوب آنها همین قهرمانان کارتونی هستند که گاه اصلاً زبان مناسبی ندارند یا رفتار نامناسبی انجام میدهند. این انیمیشنها میتواند باعث فرهنگسازی شود و روی نگرشها و ارزشهای بچهها در آینده اثر بگذارد. بنابراین بیش از آنچه تصور کنید نظارت والدین روی این انیمیشنها مهم است. من دیدهام که مادر یا پدر فقط برای اینکه بچه سرگرم باشد، او را ساعتها پای کانالهای ماهوارهای که انیمیشن پخش میکنند، مینشانند به خیال اینکه بچه کارتون میبیند و ضرری متوجهاش نیست در حالی که این طور نیست. بسیاری از این انیمیشنها خشونت و واژهها و رفتارهای نامناسبی را به بچهها آموزش میدهند. این ساختهها تجاریاند و مثل همه سازندگان کالاهای تجاری دنبال سود و منفعتشان هستند. این پدر و مادر هستند که باید برمحتوای این انیمیشنها نظارت کنند. البته در نبود کالای فرهنگی مناسب بیشتر خانوادهها سراغ این تولیدات میروند. اگر تلویزیون ساختههایش جذابتر باشد با روند نظارتیای که دارد میتواند کار والدین را تا حد زیادی راحت کند.» به گفته این روانشناس، هرچقدر کودک از سن کمتری به تماشای این محتواها بنشیند بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرد و هرچند برخی خانوادهها تصور میکنند فقط خشونتی که بچهها از این راه میآموزند بر آینده آنها اثر میگذارد اما باید بدانند که بسیاری از مسائل فرهنگی هم همین طور منتقل میشود. بسیاری از این انیمیشنها برای همان فرهنگ ساخته شدهاند نه اینکه در یک فرهنگ سنتی ناگهان روابط عجیبی را آموزش بدهند. بچه در این حالت دچار تضاد فرهنگی میشود و مفاهیمی را دریافت میکند که در فرهنگ خودش معمولاً دیده نمیشود یا نفی تلقی میشود. تضاد یکی از مسائلی است که بچهها را دچار سردرگمی میکند و در روند رشدشان تأثیر مخربی میگذارد.پس اگر از این به بعد کودکی را دور و برتان دیدید که حرفهای زشتی میزند و از رفتارش متعجب شدید، بدانید که شما دارید یک الگوبرداری دقیق از یک انیمیشن را میبینید که روی بچه بیش از هر چیز دیگری تأثیر گذاشته است.
گزارشنویس
اگر یکی از بچههای نزدیک فامیل را دیدید که با لحن بدی با شما حرف میزند یا کلمات نامناسب سنش به کار میبرد و پدر و مادرش بارها از شما معذرت میخواهند و میگویند این کلمات را آنها به او یاد ندادهاند، چندان تعجب نکنید چون این روزها بچهها آموزگارهای جدیدی از جمله انیمیشن پیدا کردهاند که روند اجتماعی شدن و واژهسازی آنها را تغییر داده است؛ ادبیاتی که شاید برای ما واقعاً عجیب و ناخوشایند باشد.
اما چرا این کارتون یا انیمیشنها تا این میزان محبوب شدهاند؟ آیا پخش نشدن کارتونهای جذاب در تلویزیون، بچهها را به این انیمیشنها علاقهمند کرده است؟ ناهماهنگی این انیمیشنها با بستر فرهنگی ما چه تبعاتی دارد و خانوادهها چطور میتوانند با آن مقابله کنند؟«برو خنگول. برو اون طرف بازی کن. بذار باد بیاد»، «اذیتم کنی پوشکمو درمیارم میزنم تو سرت.» یاسین پسر پنج ساله این حرفها را میزند و با داد و بیداد این طرف و آن طرف میدود، مادرش هم مدام از همه میهمانهای معذرت میخواهد. مادربزرگ پسربچه با تعجب میگوید: «بچه جان این حرفها را از کجا یاد گرفتهای؟» بچه با لحن بدی پاسخ میدهد: «حرف نزن بذار زندگیم رو بکنم بابا!» مادر یاسین با ناراحتی میگوید اینها حرفهای «بچه رئیس» یک شخصیت کارتونی است که یاسین این روزها بیش از هر چیز دیگری نگاهش میکند: «والا حریفش نمیشوم. مدام میگوید از این کارتونها برایم دانلود کن. تلویزیون هم که چیز جذابی ندارد دست کم بنشیند پای برنامههای مفید. چند تا عروسک هستند که اصلاً نظرش را جلب نمیکند.» مادر علی، شش ساله هم از همین مسأله گلایه دارد؛ اینکه در دوبله این انیمیشنها بارها از کلمات زشت استفاده میشود: «حداقل در دوبله این انیمیشنها میتوانند از کلمات زشت استفاده نکنند، اما اصرار دارند لحن و ادبیات را حتی بدتر هم انجام دهند. به نظرم اگر شبکه پویا کارتونهای بیشتری پخش میکرد یا برنامههای جذابتری میساخت بچهها جذب میشدند نه اینکه مثلاً چند ساعتی یک آدمی بیاید برای بچهها قصه بگوید. معلوم است این جوری نمیتوانند بچهها را جذب کنند. پسر من تا این قصهها شروع میشود، شبکه را سریع عوض میکند و سراغ گوشی و کامپیوتر و همین انیمیشنها میرود. دوره کرونا دو سال سرگرم کردن بچهها واقعاً سخت بود و مجبور بودیم برای اینکه در خانه نگهشان داریم مدام برای سرگرمی از همین انیمیشنها استفاده کنیم. الان انیمیشن باب اسفنجی هم پر از حرفهای بد است یا کارتون بچه رئیس کلی بدآموزی دارد و شخصیت اصلیاش لخت است. اگرهم بگویم این کارتون را نبین میگوید اگر بد است چرا روی همه لباسها عکس بچه رئیس را چاپ کردهاند؟ یعنی در نبود سرگرمی واقعی کاری از دست ما والدین برنمیآید.» راه حل این مادر برای این مشکلات فقط برنامههای جذاب تلویزیون است: «کرونا خیلی به تربیت بچههای ما ضربه زد و بچههای ما آداب معاشرت یاد نگرفتند. یاد نگرفتند با بچههای دیگر بازی کنند و این انیمیشنها همه چیز زندگیشان شد. حالا ببینید که چطور حرف میزنند و رفتار میکنند! جالب است که دیگران هم، ما پدر و مادرها را مقصر میدانند که به بچه ادب و تربیت یاد ندادهایم.»مادر سارینا هشت ساله هم از وضعیت انیمیشنها بویژه دوبله آنها بشدت گلایه دارد: «در دوبله یکسری کلمات ناشایست گفته میشود و بیشتر از خود داستان و محتوا بچهها را درگیر میکند. این امکانپذیر نیست که خانوادهها کل انیمیشن را نگاه کرده و محتوایش را بررسی کنند. بعضی وقتها با تبلیغات، بچهها خودشان خواهان انیمیشن خاصی میشوند و خانواده نمیتواند روی آن نظارتی داشته باشد. تلویزیون هم برنامه جذابی ندارد و یکسری برنامه عروسکی با مجریها هستند که همه بچهها به موضوعاتشان علاقهمند نیستند. این برنامهها اصلاً رنگ و لعاب انیمیشنها را ندارند و باب میل بچهها نیست. برای همین ما مجبوریم یک تعداد انیمیشن دانلود کنیم که بچهها نگاه کنند. اشکال دیگر انیمیشنها تخیلی بودن بیش از اندازهشان است و این هم برای بچهها چندان خوب نیست، الان بچه من انگار در عالم واقع زندگی نمیکند و دائم حرفهای تخیلی میزند.»پدر مرسده هم که تا الان مقاومت کرده تا ماهواره نخرد، میگوید: «ماهوارهها 24 ساعته انیمیشن پخش میکنند و بچهها شبانهروز جلوی تلویزیون هستند و انیمیشنها هم که پر از صحنههای خشن. دختر من این کارتونها را در خانواده اقوام میبیند و مدام از من میخواهد ماهواره بخریم. همه اینها به خاطر ضعف برنامههای تلویزیون است. شبکه مخصوص کودکان داریم اما بیشتر برنامههایش تکراری است و کارتون جدید ندارد. الان کارتونهای دوره خودم را برای دخترم دانلود میکنم که خیلی هم دوست دارد. کارتونهایی مثل دهکده حیوانات، خانواده دکتر ارنست یا حتی برنامه عروسکی زیزیگولو. میخواهم بگویم اینها برای دختر من جذاب است اما برنامههای تلویزیونی خودمان نه.»او درباره انیمیشنهای خارجی هم معتقد است: «همه این انیمیشنها خارج از کشور ساخته و اینجا دوبله شدهاند و به لحاظ فرهنگی با فرهنگ ما همخوانی ندارند. مثلاً بچه رئیس شخصیتی به اسم بیوک دارد که لباس تنش نیست و وقتی دعوا میشود، حرفهای زشت میزند. بچهها ساعتها آن را نگاه میکنند. باب اسفنجی هم خشونت زیادی دارد، مثلاً سر کسی را با چنگک میکند. حتی در ایران کودکان یک تعداد انیمیشنهایی را که برای بزرگسالان ساخته شده میبینند. مثل انیمیشن یخزده که روابط بین زوجها را نشان میدهد که اصلاً مناسب بچهها نیست. در انیمیشن عصر یخبندان از کلمات نامناسب خیلی استفاده میشود و دوبله خیلی نامناسبی دارد که مثلاً با لحن لاتی ترجمه و بومیسازی شده است. من با زبان اصلی این کارتون را دیدهام؛ اصلاً این لحن و کلمات را ندارد. یکی دیگر از انیمیشنهای معروف دختر کفشدوزکی است که با پلیدیها مبارزه میکند. این کارتون بشدت محبوب هم پر از روابط نامناسب، خشونت و جنگ است.»
پروانه بیگی، روانشناس معتقد است انیمیشن و بازی تأثیر زیادی بر روند رشد کودکان دارند: «این روزها بچهها کمترین روابط اجتماعی را دارند و این روابط حتی در دوره کرونا محدودتر از قبل هم شد. روند اجتماعی شدن بچهها با کمک بازی و انیمیشن طی میشود. اگر از بعد مثبت بخواهیم به تأثیر انیمیشن نگاه کنیم برخی از آنها که در قالب بازی به کودکان ارائه میشود، تأثیر خوبی روی روند یادگیری بچهها میگذارد. اما این روزها به درستی بیشتر والدین به نقش مخرب آنها اشاره میکنند، مانند واژههای نامناسب یا خشونتی که بچهها از آنها میآموزند.در کودکی بچهها دائم درحال الگوسازی هستند و الگو را بیشتر از شخصیتهای محبوبشان وام میگیرند. برای همین است که الان بسیاری از شخصیتهای محبوب آنها همین قهرمانان کارتونی هستند که گاه اصلاً زبان مناسبی ندارند یا رفتار نامناسبی انجام میدهند. این انیمیشنها میتواند باعث فرهنگسازی شود و روی نگرشها و ارزشهای بچهها در آینده اثر بگذارد. بنابراین بیش از آنچه تصور کنید نظارت والدین روی این انیمیشنها مهم است. من دیدهام که مادر یا پدر فقط برای اینکه بچه سرگرم باشد، او را ساعتها پای کانالهای ماهوارهای که انیمیشن پخش میکنند، مینشانند به خیال اینکه بچه کارتون میبیند و ضرری متوجهاش نیست در حالی که این طور نیست. بسیاری از این انیمیشنها خشونت و واژهها و رفتارهای نامناسبی را به بچهها آموزش میدهند. این ساختهها تجاریاند و مثل همه سازندگان کالاهای تجاری دنبال سود و منفعتشان هستند. این پدر و مادر هستند که باید برمحتوای این انیمیشنها نظارت کنند. البته در نبود کالای فرهنگی مناسب بیشتر خانوادهها سراغ این تولیدات میروند. اگر تلویزیون ساختههایش جذابتر باشد با روند نظارتیای که دارد میتواند کار والدین را تا حد زیادی راحت کند.» به گفته این روانشناس، هرچقدر کودک از سن کمتری به تماشای این محتواها بنشیند بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرد و هرچند برخی خانوادهها تصور میکنند فقط خشونتی که بچهها از این راه میآموزند بر آینده آنها اثر میگذارد اما باید بدانند که بسیاری از مسائل فرهنگی هم همین طور منتقل میشود. بسیاری از این انیمیشنها برای همان فرهنگ ساخته شدهاند نه اینکه در یک فرهنگ سنتی ناگهان روابط عجیبی را آموزش بدهند. بچه در این حالت دچار تضاد فرهنگی میشود و مفاهیمی را دریافت میکند که در فرهنگ خودش معمولاً دیده نمیشود یا نفی تلقی میشود. تضاد یکی از مسائلی است که بچهها را دچار سردرگمی میکند و در روند رشدشان تأثیر مخربی میگذارد.پس اگر از این به بعد کودکی را دور و برتان دیدید که حرفهای زشتی میزند و از رفتارش متعجب شدید، بدانید که شما دارید یک الگوبرداری دقیق از یک انیمیشن را میبینید که روی بچه بیش از هر چیز دیگری تأثیر گذاشته است.
آمار فوتیهای کرونا به زیر 20 نفر رسید
۱۹ استان بدون مرگومیر کرونایی
بنابر اعلام وزارت بهداشت، در ۲۴ ساعت منتهی به روز گذشته ۱۶۰۷ بیمار کووید ۱۹ در کشور شناسایی شدند و متأسفانه ۱۹ نفر نیز بهدلیل این بیماری، جان خود را از دست دادند. از 30 تا ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۱ و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، یک هزار و ۶۰۷ بیمار جدید مبتلا به کووید۱۹ در کشور شناسایی و ۲۲۱ نفر از آنها بستری شدند.روز گذشته پس از گذشت ۹۲ روز، مجدداً تعداد مرگ و میر روزانه بیماران کووید۱۹ به کمتر از ۲۰ نفر رسید. در شبانهروز منتهی به روز گذشته، ۲۷ استان کشور مرگ و میر صفرویک داشتهاند که در ۱۹ استان، هیچ موردی از مرگ و میر بیماران کووید۱۹ ثبت نشده است.یک هزار و ۲۲۵ نفر از بیماران مبتلا به کووید۱۹ در بخشهای مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند.در حال حاضر ۵۵ شهرستان در وضعیت قرمز، ۸۴ شهرستان در وضعیت نارنجی، ۲۷۴ شهرستان در وضعیت زرد و ۳۵ شهرستان در وضعیت آبی قرار دارند.همچنین تا کنون ۶۴ میلیون و ۲۳۳ هزار و ۶۶۱ نفر دوز اول، ۵۷ میلیون و ۴۱۶ هزار و ۹۶۲ نفر دوز دوم و ۲۶ میلیون و ۸۴۴ هزار و ۷۳۰ نفر نیز دوز سوم واکسن کرونا را در کشور تزریق کردهاند.بر این اساس مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به ۱۴۸ میلیون و ۴۹۵ هزار و ۳۵۳ دوز رسید.
«ایران» ایده استفاده از اقامتگاههای دولتی برای اقشار مختلف مردم را بررسی میکند
گردشگری «ارزان» یا گردشگری با «قیمت واقعی»!
زهره توکلی
خبرنگار
گردشگری ارزان با عنوان «گردشگری تعالیبخش» شیوهای از گردشگری است که به تازگی از سوی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مطرح شده است. بر اساس این طرح قرار است برای فصل تابستان امکانات دستگاهها و نهادهای دولتی که به نوعی انحصار شده است، در اختیار عموم مردم قرار میگیرد و به این ترتیب همه گروهها و قشرها در سبد گردشگری تعالیبخش، نقش، جایگاه و نیاز خود را پیدا و تأمین میکنند.
برای اجرای «گردشگری تعالیبخش» سعی میشود از امکانات و زیرساختهای منطقه، از جمله استانداری یا دیگر دستگاهها که سفر را ارزان و پرمحتوا میکند نیزاستفاده شود.
قرار است این برنامه به صورت 2 تا 3 سال به صورت مستمر اجرا شود و مبدعان این طرح معتقدند بهطور قطع پس از گذشت چند سال از اجرای این برنامه، آن رویداد «مردمپایه» خواهد شد و به بقا و توسعه آژانسدارها و نظام گردشگری کمک خواهد کرد، چون قرار است آنها این نوع گردشگری را اجرا کنند لذا باید از ظرفیتهای کشور در حوزه گردشگری استفاده شود و به دست مردم برسد. البته مقصود این نیست که امکانات بهطور کامل از دستگاهها گرفته شود بلکه منظور این است که مردم از این امکانات استفاده کنند.
استفاده از خدمات سایر دستگاهها به معنای «مصرف رایگان» نیست. فقط قرار است از تنوع امکاناتی که در اختیار دستگاههای دولتی است در جایی که باید مردم مصرفکننده آن باشند، استفاده شود که در این خصوص فقط مجموعه اوقاف 4 هزار اقامتگاه دارد که میتواند در اختیار مردم قرار گیرد.
اینها بخشی از گفتههای روحالله حسینزاده، مدیرعامل شرکت مادرتخصصی توسعه ایرانگردی و جهانگردی در گفتوگو با «ایسنا» است که با ارائه این مدل جدید گردشگری امیدوار است رضایت مردم بویژه قشرهای ضعیف جامعه را برای گردشگری ارزان به دست آورد اما رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران، خوب بودن این برنامه و مدل گردشگری را منوط به اجرای شروطی میداند و آن را برای اجرای این برنامه ضروری عنوان میکند.
لفظ «ارزان» برای سفرهای گردشگری در شأن مردم نیست
حرمتالله رفیعی در گفتوگو با «ایران» میگوید: با توجه به اینکه بر اساس قانون، ادارهها، سازمانها و نهادهای دولتی حق ندارند مراکز اقامتی و گردشگری ایجاد کنند پس مراکز اقامتی دولتی موجود، برخلاف قانون ساخته شده و در حال استفاده است. بنابراین در اینباره تخلف صورت گرفته است و باید تمامی این مراکز تعطیل شود و در اختیار وزارت میراث فرهنگی و در واقع در اختیار صنعت گردشگری و بخش خصوصی قرار گیرد.
وی میافزاید: مراکز اقامتی خصوصی شامل هتلها و مراکز بومگردی و... که در کشور وجود دارد پاسخگوی نیازهای گردشگری کشور (حتی در قبل از کرونا که سفرو گردشگری رونق داشت) بوده و هست حتی بیشتر از نیاز نیز بوده است چرا که قبل از کرونا نیز بسیاری از هتلها در سراسر کشور خالی از مسافر و گردشگر بودند.
رفیعی ادامه میدهد: شاید برنامه یا طرح سفر ارزان و استفاده از مراکز اقامتی دولتی کشور برای عموم مردم با هدف رونق گردشگری، حرکتی خوبی باشد اما لفظ «ارزان» در شأن مردم کشور با این سابقه فرهنگی و ثروت خدادادی نیست چرا که معتقدیم، هزینهای که قرار است از مردم گرفته شود «ارزان» نیست بلکه در حقیقت قیمت واقعی استفاده از آن مراکزی است که هماکنون با قیمت گران به مردم داده میشود.
وی با تأکید بر اینکه باید بهجای لفظ «ارزان» برای این برنامه از عنوان «سفر با قیمت مناسب و یا قیمت واقعی» استفاده شود چون در واقع ارزان محسوب نمیشود، میگوید: چرا باید هزینه مسیر چند برابر قیمت از مسافران و گردشگران گرفته شود و چرا با وجود اینکه سفرهای نوروز امسال حدود یک سوم سفرهای قبل از کرونا بود، طی تعطیلات نوروز تصادف جادهای اینقدر زیاد بود؟ ترافیک ورودی به شیراز به چند کیلومتر رسید؟ اینها نشاندهنده این است که کوتاهی و قصوری صورت گرفته و آن هم این بوده که مردم به دلیل گرانیها، نتوانستند از حمل و نقل عمومی نظیر هواپیما و قطار استفاده کنند.
رفیعی با تأکید بر اینکه حمل و نقل مسافربری در ایران گران است و در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته است، گفت: اگر بخواهیم هزینههای حمل و نقل خودمان را با دنیا هم مقایسه کنیم با آنها هم برابری ندارد. متأسفانه همه شرکتهای خدماتی مسافربری اعلام میکنند که ما زیانده هستیم اما کسی هم کارشناسانه بررسی نمیکند که پس چطور اموال آنها انباشتهتر میشود در صورتی که هواپیماها و قطارها با پول مردم یعنی با گرفتن وامهای کلان و با نرخهای بسیار پایین و ارز دولتی خریداری شده است.
تأثیر وجود مراکز اقامتی دولتی بر افزایش قیمتهای مراکز خصوصی
وی اظهار میدارد: حرکت خوبی است که بخواهند مراکز اقامتی شرکتهای وابسته به دولت، سازمانها و نهادهای دولتی را در اختیار صنعت گردشگری قرار دهند تا مورد استفاده عموم مردم قرار گیرد اما باید آینده آن را هم دید یعنی اگر قرار باشد در آینده نسبت به قیمت واقعی آن، گرانتر در اختیار مردم قرار داده شود، درست نیست. اگر این مراکز با قیمت واقعی و مناسب در اختیار مردم قرار گیرد، مردم مشاهده خواهند کرد که اجحافی در حقشان نشده و به طور حتم راضی خواهند بود.
رفیعی درباره تأثیر مراکز اقامتی دولتی بر افزایش قیمتها، میگوید: تمامی ادارهها و دستگاههای دولتی در تمامی استانهای گردشگرپذیر کشور، مراکز اقامتی دارند و از آنجا که نمیتوانند آنها را درست اداره کنند، عنوان میکنند این مراکز زیانده هستند لذا قیمت مراکز اقامتی خود نظیر هتلها را افزایش میدهند و این موجب میشود که بخش خصوصی نیز قیمتی بالاتر از آنها در نظر بگیرند در نتیجه اینها در افزایش قیمت مراکز اقامتی کشور تأثیرگذار هستند.وی تصریح میکند: دستگاهها و ادارههای دولتی که در حوزههای مختلف فعالیت میکنند نباید وارد حوزه گردشگری شوند و مراکز اقامتی گردشگری ایجاد کنند، این کار همانند این است که متولیان صنعت گردشگری هم به جای فعالیت در حوزه صنعت گردشگری به حوزه بانکداری، شهرداری، خودروسازی و... وارد شوند. اینها باعث آسیب زدن به صنعت گردشگری و حقوق مردم بویژه قشر ضعیف جامعه میشود.
خبرنگار
گردشگری ارزان با عنوان «گردشگری تعالیبخش» شیوهای از گردشگری است که به تازگی از سوی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مطرح شده است. بر اساس این طرح قرار است برای فصل تابستان امکانات دستگاهها و نهادهای دولتی که به نوعی انحصار شده است، در اختیار عموم مردم قرار میگیرد و به این ترتیب همه گروهها و قشرها در سبد گردشگری تعالیبخش، نقش، جایگاه و نیاز خود را پیدا و تأمین میکنند.
برای اجرای «گردشگری تعالیبخش» سعی میشود از امکانات و زیرساختهای منطقه، از جمله استانداری یا دیگر دستگاهها که سفر را ارزان و پرمحتوا میکند نیزاستفاده شود.
قرار است این برنامه به صورت 2 تا 3 سال به صورت مستمر اجرا شود و مبدعان این طرح معتقدند بهطور قطع پس از گذشت چند سال از اجرای این برنامه، آن رویداد «مردمپایه» خواهد شد و به بقا و توسعه آژانسدارها و نظام گردشگری کمک خواهد کرد، چون قرار است آنها این نوع گردشگری را اجرا کنند لذا باید از ظرفیتهای کشور در حوزه گردشگری استفاده شود و به دست مردم برسد. البته مقصود این نیست که امکانات بهطور کامل از دستگاهها گرفته شود بلکه منظور این است که مردم از این امکانات استفاده کنند.
استفاده از خدمات سایر دستگاهها به معنای «مصرف رایگان» نیست. فقط قرار است از تنوع امکاناتی که در اختیار دستگاههای دولتی است در جایی که باید مردم مصرفکننده آن باشند، استفاده شود که در این خصوص فقط مجموعه اوقاف 4 هزار اقامتگاه دارد که میتواند در اختیار مردم قرار گیرد.
اینها بخشی از گفتههای روحالله حسینزاده، مدیرعامل شرکت مادرتخصصی توسعه ایرانگردی و جهانگردی در گفتوگو با «ایسنا» است که با ارائه این مدل جدید گردشگری امیدوار است رضایت مردم بویژه قشرهای ضعیف جامعه را برای گردشگری ارزان به دست آورد اما رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران، خوب بودن این برنامه و مدل گردشگری را منوط به اجرای شروطی میداند و آن را برای اجرای این برنامه ضروری عنوان میکند.
لفظ «ارزان» برای سفرهای گردشگری در شأن مردم نیست
حرمتالله رفیعی در گفتوگو با «ایران» میگوید: با توجه به اینکه بر اساس قانون، ادارهها، سازمانها و نهادهای دولتی حق ندارند مراکز اقامتی و گردشگری ایجاد کنند پس مراکز اقامتی دولتی موجود، برخلاف قانون ساخته شده و در حال استفاده است. بنابراین در اینباره تخلف صورت گرفته است و باید تمامی این مراکز تعطیل شود و در اختیار وزارت میراث فرهنگی و در واقع در اختیار صنعت گردشگری و بخش خصوصی قرار گیرد.
وی میافزاید: مراکز اقامتی خصوصی شامل هتلها و مراکز بومگردی و... که در کشور وجود دارد پاسخگوی نیازهای گردشگری کشور (حتی در قبل از کرونا که سفرو گردشگری رونق داشت) بوده و هست حتی بیشتر از نیاز نیز بوده است چرا که قبل از کرونا نیز بسیاری از هتلها در سراسر کشور خالی از مسافر و گردشگر بودند.
رفیعی ادامه میدهد: شاید برنامه یا طرح سفر ارزان و استفاده از مراکز اقامتی دولتی کشور برای عموم مردم با هدف رونق گردشگری، حرکتی خوبی باشد اما لفظ «ارزان» در شأن مردم کشور با این سابقه فرهنگی و ثروت خدادادی نیست چرا که معتقدیم، هزینهای که قرار است از مردم گرفته شود «ارزان» نیست بلکه در حقیقت قیمت واقعی استفاده از آن مراکزی است که هماکنون با قیمت گران به مردم داده میشود.
وی با تأکید بر اینکه باید بهجای لفظ «ارزان» برای این برنامه از عنوان «سفر با قیمت مناسب و یا قیمت واقعی» استفاده شود چون در واقع ارزان محسوب نمیشود، میگوید: چرا باید هزینه مسیر چند برابر قیمت از مسافران و گردشگران گرفته شود و چرا با وجود اینکه سفرهای نوروز امسال حدود یک سوم سفرهای قبل از کرونا بود، طی تعطیلات نوروز تصادف جادهای اینقدر زیاد بود؟ ترافیک ورودی به شیراز به چند کیلومتر رسید؟ اینها نشاندهنده این است که کوتاهی و قصوری صورت گرفته و آن هم این بوده که مردم به دلیل گرانیها، نتوانستند از حمل و نقل عمومی نظیر هواپیما و قطار استفاده کنند.
رفیعی با تأکید بر اینکه حمل و نقل مسافربری در ایران گران است و در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته است، گفت: اگر بخواهیم هزینههای حمل و نقل خودمان را با دنیا هم مقایسه کنیم با آنها هم برابری ندارد. متأسفانه همه شرکتهای خدماتی مسافربری اعلام میکنند که ما زیانده هستیم اما کسی هم کارشناسانه بررسی نمیکند که پس چطور اموال آنها انباشتهتر میشود در صورتی که هواپیماها و قطارها با پول مردم یعنی با گرفتن وامهای کلان و با نرخهای بسیار پایین و ارز دولتی خریداری شده است.
تأثیر وجود مراکز اقامتی دولتی بر افزایش قیمتهای مراکز خصوصی
وی اظهار میدارد: حرکت خوبی است که بخواهند مراکز اقامتی شرکتهای وابسته به دولت، سازمانها و نهادهای دولتی را در اختیار صنعت گردشگری قرار دهند تا مورد استفاده عموم مردم قرار گیرد اما باید آینده آن را هم دید یعنی اگر قرار باشد در آینده نسبت به قیمت واقعی آن، گرانتر در اختیار مردم قرار داده شود، درست نیست. اگر این مراکز با قیمت واقعی و مناسب در اختیار مردم قرار گیرد، مردم مشاهده خواهند کرد که اجحافی در حقشان نشده و به طور حتم راضی خواهند بود.
رفیعی درباره تأثیر مراکز اقامتی دولتی بر افزایش قیمتها، میگوید: تمامی ادارهها و دستگاههای دولتی در تمامی استانهای گردشگرپذیر کشور، مراکز اقامتی دارند و از آنجا که نمیتوانند آنها را درست اداره کنند، عنوان میکنند این مراکز زیانده هستند لذا قیمت مراکز اقامتی خود نظیر هتلها را افزایش میدهند و این موجب میشود که بخش خصوصی نیز قیمتی بالاتر از آنها در نظر بگیرند در نتیجه اینها در افزایش قیمت مراکز اقامتی کشور تأثیرگذار هستند.وی تصریح میکند: دستگاهها و ادارههای دولتی که در حوزههای مختلف فعالیت میکنند نباید وارد حوزه گردشگری شوند و مراکز اقامتی گردشگری ایجاد کنند، این کار همانند این است که متولیان صنعت گردشگری هم به جای فعالیت در حوزه صنعت گردشگری به حوزه بانکداری، شهرداری، خودروسازی و... وارد شوند. اینها باعث آسیب زدن به صنعت گردشگری و حقوق مردم بویژه قشر ضعیف جامعه میشود.
ماجرای سه زندانی محکوم به قصاص که آزاد شدند
پایان کابوس 21 ساله چوبه دار
مرجان همایونی
خبرنگار
سه محکوم به قصاص که نزدیک به یک ربع قرن در زندان بودند و هرگز تصور نمیکردند بار دیگر طعم آزادی را بچشند با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی پایتخت و کمک نیکوکاران آزاد شدند.
به گزارش «ایران»، صبح دیروز محوطه دادسرای جنایی تهران برای سه مرد زندانی که حالا دیگر به سن میانسالی رسیدهاند نماد ترس، دلهره و مرگ نبود. وقتی به همراه سربازان زندان در مقابل اتاق سرپرست دادسرای امور جنایی تهران، ایستادند بوی آزادی و امید را استشمام کردند.
وقتی قدم به اتاق گذاشتند با دیدن سرپرست دادسرا، اعضای واحد صلح و سازش و جمعی از نیکوکاران که برای نجات آنها به این مکان آمده بودند، دلشان آرام گرفت. این سه مرد هر کدام در ماجراهایی عجیب گرفتار شده و کارشان به چوبه دار افتاده بود.
نخستین زندانی که رها شد
مرد زندانی کر و لالی است که همسلولیهایش به او میگویند «ناصر».
آبان 20 سال قبل، در یک درگیری زن همسایه را ناخواسته به قتل رساند. جنایتی که باعث شد به زندان بیفتد و به قصاص محکوم شود. در این سالها چندین بار پای چوبه دار رفت. اما هر بار مهلت گرفت و سرانجام با تلاش واحد صلح و سازش موفق به رضایت شد.
اما از آنجا که ناصر نه خانوادهای داشت و نه توانایی پرداخت دیه به اولیای دم، در زندان ماند تا اینکه با تلاش خیرین این پول فراهم و ناصر از زندان آزاد شد. باتوجه به اینکه او خانوادهای ندارد و علاقه بسیار زیادی به امامرضا(ع) داشت، یکی از نیکوکاران برای او در مشهد کار و محل زندگی فراهم کرد و مرد میانسال پس از آزادی راهی مشهد میشود تا زندگی جدیدی را آغاز کند.
نجات داماد و برادرزن از قصاص
اما دو مرد دیگری که آنها نیز پس از 21 سال آزاد شدند، داماد و برادر زنی بودند که اسفند سال 79 دست به قتل مرد میانسالی زدند. آن روز دو مرد میانسال برای صحبت با مقتول رفته بودند اما با او درگیر شده و ناخواسته وی را به قتل رساندند. صدای درگیری آنها به گوش همسایهها رسید و قبل از اینکه دو مرد از خانه مقتول خارج شوند؛ دستگیر شدند. با اعتراف به قتل، متهمان روانه زندان شدند و آنها هم پس از 21 سال موفق شدند با تلاش واحد صلح و سازش مستقر در دادسرای امور جنایی تهران، از اولیای دم رضایت بگیرند و با تهیه دیه آزاد شوند.
مرد میانسال که از خوشحالی روی پاهایش بند نبود، گفت: هرگز فکرش را نمیکردم از کابوس مرگ و چوبه دار رها شوم. از این همه سال ماندن در زندان خسته شده بودم، دلم میخواست زودتر تکلیفم را مشخص کنند. 21 سال زمان کمی نیست. جوانیام در زندان گذشت. در تمام این سالها بارها کابوس مرگ دیدم و روزهای سختی را گذراندهام. وقتی رفتم زندان پسرم 3 ساله بود و حالا برای خودش مردی شده است. در تمام این سالها به امید او زنده ماندم و آرزویم این است که روزی او را در لباس دامادی ببینم. البته پسرم خبر ندارد که من امروز آزاد شدهام. او سرباز است و خانوادهام تصمیم گرفتند او را غافلگیر کنند.
دلتان میخواهد به محض آزادی اولین بار به کجا بروید؟
اول پسرم را در آغوش بگیرم بعد به سر خاک پدر و مادرم بروم، زیارت امام رضا هم بروم و از خانوادهام حلالیت بطلبم که به خاطر شرایط من، این همه سال عذاب کشیدند. البته فکر میکنم چند ماهی طول بکشد تا بتوانم به زندگی عادی برگردم نقشهها و آرزوهای زیادی دارم، قصد دارم کار کنم و زندگیام را دوباره بسازم. تا گرفتار نشوید قدر آزادی را نمیدانید. الان حال اصحاب کهف را دارم زمانی که من زندانی شدم هزار تومان پول باارزشی بود؛ اصلاً اسکناسها را نمیشناسم، امیدوارم خدا دستم را رها نکند، همانطور که لطفش شامل حالم شد و کابوسهایم بعد از 21 سال پایان یافت.
تدارک مرگ را دیده بودم
مردی با قد خمیده و موهایی که سفید شده داماد این خانواده و دومین محکوم این پرونده است. زمانی که دستبند از دستش باز شد، اولین کسی را که در آغوش کشید دخترش بود، دختری که در این مدت برای آزادی پدرش خیلی تلاش کرده بود.
شما دلتان میخواهد بعد از آزادی کجا بروید؟
خانهام، نزد خانوادهام. وقتی به زندان افتادم نوه نداشتم حالا او برای خودش خانمی شده است. دلم میخواهد پیش خانوادهام بروم و یک شب کنار آنها در خانهام بخوابم، اگر فردایش مردم، دیگر برایم مهم نیست. تنها آرزویم همین است.
فکر میکردید آزاد شوید؟
من زمانی که زندان بودم برای خودم سنگ قبر خریده بودم. اصلاً امید نداشتم که آزاد میشوم. حالا گوشهایم نمیشنوند و چشمانم بهخوبی نمیبینند. پیر و شکسته شده و شرمنده خانوادهام هستم. اما حاضرم هر کاری انجام بدهم تا این همه سال نبودنم را جبران کنم. آرزویم این است که صبح بیدار شوم و برای خانوادهام نان بخرم و کنار آنها صبحانه بخورم.
بعد از آزادی چهکار میخواهی انجام دهی؟
فرد نیکوکاری قرار شده برای من و برادرزنم کار فراهم کند. من زندگیام را مدیون خیرین هستم.
دختر پیرمرد که خوشحالیاش کم از پدرش نیست، گفت: وقتی پدرم به زندان افتاد، من تازه ازدواج کرده بودم و 18 سال بیشتر نداشتم و واقعاً برایم سخت بود.
حادثه 29 اسفند رخ داد و بعد از آن روز، پدرم دیگر به خانه نیامد. ناپدید شدن پدرم مصادف بود با تعطیلات عید و شروع به جست و جو برای یافتن او کردیم، تا اینکه از اداره آگاهی تماس گرفتند و متوجه شدیم که پدرم، دایی و خالهام در این ماجرا دستگیر شدهاند.
آن زمان چه حسی داشتید؟
شرایط زندگی ما خیلی بد بود چون برادرم هم سه ماه قبل از آن فوت کرده بود. از طرفی کسی را نداشتیم که کارهای پرونده پدرم را انجام دهد، دو تا عمو داشتم که به خاطر کهولت سن فوت کردند. بعد از 10 سال مادرم از پدرم جدا شد. از طرفی همسرم اجازه نمیداد که به دنبال کارهای پدرم بروم؛ آدم بداخلاق و متعصبی بود و من به خاطر پدرم، از همسرم جدا شدم. برای نجات پدرم خیلی سختی کشیدم، در این راه خیلی هزینه کردم، چقدر به خاطر تهیه سند و وثیقه پولم را خوردند. ماشینم را فروختم و هر چه داشتم پرداخت کردم برای آزادی پدرم.
فکر میکردی پدرت آزاد شود؟
راستش را بخواهید سال گذشته دیگر از همه چیز ناامید شده بودم و سر خاک برادرم و با او درددل میکردم. ما سه تا خواهر بودیم که تنها من بودم که دنبال کارهای پدرم بودم. پدرم حالا 72 سالش است. وقتی کسی جرم مرتکب میشود و میافتد زندان فقط یک نفر تنبیه نمیشود.
چطور شد که رضایت دادند؟
پارسال یکی از اعضای صلح و سازش مستقر در دادسرای امور جنایی پایتخت که خانمی به نام افسون علیمرادیان است، با من تماس گرفت و گفت ما میخواهیم دنبال کارهای پدرت باشیم. گفتم واقعاً من پولی برایم نمانده است و نمیدانم چه کار کنم، گفت تو فقط همراه ما باش. ایشان خیلی برای ما تلاش کرد.
کی از آزادی پدرتان باخبر شدید؟
شب جمعه به من گفتند که پدرت آزاد است. وقتی خبر آزادیاش را دادند حدود نیم ساعتی فقط به دیوار نگاه میکردم. دخترم گفت مگر دنبال آزادی پدربزرگ نبودی؟ از جمعه فقط دارم گریه میکنم. من شبها و روزهای زیادی اطراف زندان میچرخیدم. شب جمعه بعد از اینکه خبر آزادی را دادند، تا صبح دور زندان چرخیدم. به همه دژبانها میگفتم بابام بعد از 21 سال آزاد شده است.
کی پدرتان از موضوع آزادی باخبر شد؟
به پدرم شنبه گفتم که آزاد شدی اما باورش نمیشد. گفتم امروز و فردا اسمت را میخوانند، کارهایت را انجام بده که انشاءالله تا آخر این هفته آزاد هستی. احساس میکنم تازه بعد از 21 سال میخواهم زندگی کنم.
آزادی 50 زندانی در یک سال گذشته
محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی پایتخت نیز در این باره به خبرنگار «ایران» گفت: با تلاش خیرین و گروه یاران نجات (گروه صلح یاران) مستقر در دادسرای جنایی تهران و یکی از زنان بازیگر سینما و همچنین حمایت و کمکهای مردم، توانستیم مبلغ درخواستی خانوادههای دو قربانی پرونده را فراهم کنیم و به اولیای دم بپردازیم و رضایت بگیریم.
وی افزود: اولین زندانی که مرد کر و لالی است و خانوادهای ندارد قرار شد بعد از آزادی به کمک یک نیکوکار در شهر مشهد که کارخانهای دارد و زندانیان را مشغول به کار میکند، آغاز به کار کند و مکانی هم برای زندگی به او داده شود. اما دو زندانی دیگر چون خانواده دارند، بعد از آزادی نزد خانوادههایشان بازمیگردند. همچنین یکی از مردان نیکوکار نیز قرار شد که مغازهای برایشان در نظر بگیرد تا آنها بتوانند بعد از آزادی در آنجا مشغول به کارشده و کسب و کاری برای خودشان به راه بیندازند.
سرپرست دادسرای جنایی تهران ادامه داد: همین هزار تومانهایی که مردم برای این کار خیر کمک میکنند، میتواند بستری برای آزادی این محکومان باشد. قانون تکلیفی بر دوش ما قضات گذاشته است تا برای صلح و سازش و نجات زندانیان محکوم به قصاص تلاش کنیم. چرا که موضوع قصاص حساستر از بقیه جرایم است. از ابتدایی که پرونده در دادسرا تشکیل میشود تا زمانی که متهم حکم میگیرد و حتی پای چوبه دار میرود این تلاشها ادامه دارد. در یک سال گذشته با کمک خیرین و تلاش همکاران و گروه صلح یاران دادسرا توانستیم برای 50 متهم به قصاص رضایت بگیریم و آزاد شوند که تعدادیشان در آستانه سال نو آزاد شدند و نزد خانوادههایشان رفتند.
گروههای صلح و سازش در واحدهای مددکاری زندان رجاییشهر نیز در این زمینه با دادسرا همکاری میکنند. ریاست قوه قضائیه در این باره در سخنرانیهایشان در زمینه صلح و سازش در دادسراها، راهکارهای مناسبی ارائه و حتی دستورالعملهایی نیز صادر کردند که گروههای صلحیار در محاکم قضایی فعالیت داشته باشند.
وی گفت: برای هر فردی ممکن است این اتفاق رخ بدهد. اینها مرتکب خطاهایی شدند که میتواند قابل بخشش باشد. تجربه نشان داده این افراد بعد از آزادی، کمتر مرتکب جرم میشوند، چون سالهای زیادی در زندان بودند و بیشتر از سایر متهمان اصلاح میشوند. بنابراین همه باید در تلاش برای نجات این افراد باشند. از ورزشکاران و هنرمندان هم میخواهیم در این زمینه جلب رضایت افراد محکوم به قصاص و تهیه مبلغ درخواستی اولیایدم و دیه برای زندانیها کمک کنند.
خبرنگار
سه محکوم به قصاص که نزدیک به یک ربع قرن در زندان بودند و هرگز تصور نمیکردند بار دیگر طعم آزادی را بچشند با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی پایتخت و کمک نیکوکاران آزاد شدند.
به گزارش «ایران»، صبح دیروز محوطه دادسرای جنایی تهران برای سه مرد زندانی که حالا دیگر به سن میانسالی رسیدهاند نماد ترس، دلهره و مرگ نبود. وقتی به همراه سربازان زندان در مقابل اتاق سرپرست دادسرای امور جنایی تهران، ایستادند بوی آزادی و امید را استشمام کردند.
وقتی قدم به اتاق گذاشتند با دیدن سرپرست دادسرا، اعضای واحد صلح و سازش و جمعی از نیکوکاران که برای نجات آنها به این مکان آمده بودند، دلشان آرام گرفت. این سه مرد هر کدام در ماجراهایی عجیب گرفتار شده و کارشان به چوبه دار افتاده بود.
نخستین زندانی که رها شد
مرد زندانی کر و لالی است که همسلولیهایش به او میگویند «ناصر».
آبان 20 سال قبل، در یک درگیری زن همسایه را ناخواسته به قتل رساند. جنایتی که باعث شد به زندان بیفتد و به قصاص محکوم شود. در این سالها چندین بار پای چوبه دار رفت. اما هر بار مهلت گرفت و سرانجام با تلاش واحد صلح و سازش موفق به رضایت شد.
اما از آنجا که ناصر نه خانوادهای داشت و نه توانایی پرداخت دیه به اولیای دم، در زندان ماند تا اینکه با تلاش خیرین این پول فراهم و ناصر از زندان آزاد شد. باتوجه به اینکه او خانوادهای ندارد و علاقه بسیار زیادی به امامرضا(ع) داشت، یکی از نیکوکاران برای او در مشهد کار و محل زندگی فراهم کرد و مرد میانسال پس از آزادی راهی مشهد میشود تا زندگی جدیدی را آغاز کند.
نجات داماد و برادرزن از قصاص
اما دو مرد دیگری که آنها نیز پس از 21 سال آزاد شدند، داماد و برادر زنی بودند که اسفند سال 79 دست به قتل مرد میانسالی زدند. آن روز دو مرد میانسال برای صحبت با مقتول رفته بودند اما با او درگیر شده و ناخواسته وی را به قتل رساندند. صدای درگیری آنها به گوش همسایهها رسید و قبل از اینکه دو مرد از خانه مقتول خارج شوند؛ دستگیر شدند. با اعتراف به قتل، متهمان روانه زندان شدند و آنها هم پس از 21 سال موفق شدند با تلاش واحد صلح و سازش مستقر در دادسرای امور جنایی تهران، از اولیای دم رضایت بگیرند و با تهیه دیه آزاد شوند.
مرد میانسال که از خوشحالی روی پاهایش بند نبود، گفت: هرگز فکرش را نمیکردم از کابوس مرگ و چوبه دار رها شوم. از این همه سال ماندن در زندان خسته شده بودم، دلم میخواست زودتر تکلیفم را مشخص کنند. 21 سال زمان کمی نیست. جوانیام در زندان گذشت. در تمام این سالها بارها کابوس مرگ دیدم و روزهای سختی را گذراندهام. وقتی رفتم زندان پسرم 3 ساله بود و حالا برای خودش مردی شده است. در تمام این سالها به امید او زنده ماندم و آرزویم این است که روزی او را در لباس دامادی ببینم. البته پسرم خبر ندارد که من امروز آزاد شدهام. او سرباز است و خانوادهام تصمیم گرفتند او را غافلگیر کنند.
دلتان میخواهد به محض آزادی اولین بار به کجا بروید؟
اول پسرم را در آغوش بگیرم بعد به سر خاک پدر و مادرم بروم، زیارت امام رضا هم بروم و از خانوادهام حلالیت بطلبم که به خاطر شرایط من، این همه سال عذاب کشیدند. البته فکر میکنم چند ماهی طول بکشد تا بتوانم به زندگی عادی برگردم نقشهها و آرزوهای زیادی دارم، قصد دارم کار کنم و زندگیام را دوباره بسازم. تا گرفتار نشوید قدر آزادی را نمیدانید. الان حال اصحاب کهف را دارم زمانی که من زندانی شدم هزار تومان پول باارزشی بود؛ اصلاً اسکناسها را نمیشناسم، امیدوارم خدا دستم را رها نکند، همانطور که لطفش شامل حالم شد و کابوسهایم بعد از 21 سال پایان یافت.
تدارک مرگ را دیده بودم
مردی با قد خمیده و موهایی که سفید شده داماد این خانواده و دومین محکوم این پرونده است. زمانی که دستبند از دستش باز شد، اولین کسی را که در آغوش کشید دخترش بود، دختری که در این مدت برای آزادی پدرش خیلی تلاش کرده بود.
شما دلتان میخواهد بعد از آزادی کجا بروید؟
خانهام، نزد خانوادهام. وقتی به زندان افتادم نوه نداشتم حالا او برای خودش خانمی شده است. دلم میخواهد پیش خانوادهام بروم و یک شب کنار آنها در خانهام بخوابم، اگر فردایش مردم، دیگر برایم مهم نیست. تنها آرزویم همین است.
فکر میکردید آزاد شوید؟
من زمانی که زندان بودم برای خودم سنگ قبر خریده بودم. اصلاً امید نداشتم که آزاد میشوم. حالا گوشهایم نمیشنوند و چشمانم بهخوبی نمیبینند. پیر و شکسته شده و شرمنده خانوادهام هستم. اما حاضرم هر کاری انجام بدهم تا این همه سال نبودنم را جبران کنم. آرزویم این است که صبح بیدار شوم و برای خانوادهام نان بخرم و کنار آنها صبحانه بخورم.
بعد از آزادی چهکار میخواهی انجام دهی؟
فرد نیکوکاری قرار شده برای من و برادرزنم کار فراهم کند. من زندگیام را مدیون خیرین هستم.
دختر پیرمرد که خوشحالیاش کم از پدرش نیست، گفت: وقتی پدرم به زندان افتاد، من تازه ازدواج کرده بودم و 18 سال بیشتر نداشتم و واقعاً برایم سخت بود.
حادثه 29 اسفند رخ داد و بعد از آن روز، پدرم دیگر به خانه نیامد. ناپدید شدن پدرم مصادف بود با تعطیلات عید و شروع به جست و جو برای یافتن او کردیم، تا اینکه از اداره آگاهی تماس گرفتند و متوجه شدیم که پدرم، دایی و خالهام در این ماجرا دستگیر شدهاند.
آن زمان چه حسی داشتید؟
شرایط زندگی ما خیلی بد بود چون برادرم هم سه ماه قبل از آن فوت کرده بود. از طرفی کسی را نداشتیم که کارهای پرونده پدرم را انجام دهد، دو تا عمو داشتم که به خاطر کهولت سن فوت کردند. بعد از 10 سال مادرم از پدرم جدا شد. از طرفی همسرم اجازه نمیداد که به دنبال کارهای پدرم بروم؛ آدم بداخلاق و متعصبی بود و من به خاطر پدرم، از همسرم جدا شدم. برای نجات پدرم خیلی سختی کشیدم، در این راه خیلی هزینه کردم، چقدر به خاطر تهیه سند و وثیقه پولم را خوردند. ماشینم را فروختم و هر چه داشتم پرداخت کردم برای آزادی پدرم.
فکر میکردی پدرت آزاد شود؟
راستش را بخواهید سال گذشته دیگر از همه چیز ناامید شده بودم و سر خاک برادرم و با او درددل میکردم. ما سه تا خواهر بودیم که تنها من بودم که دنبال کارهای پدرم بودم. پدرم حالا 72 سالش است. وقتی کسی جرم مرتکب میشود و میافتد زندان فقط یک نفر تنبیه نمیشود.
چطور شد که رضایت دادند؟
پارسال یکی از اعضای صلح و سازش مستقر در دادسرای امور جنایی پایتخت که خانمی به نام افسون علیمرادیان است، با من تماس گرفت و گفت ما میخواهیم دنبال کارهای پدرت باشیم. گفتم واقعاً من پولی برایم نمانده است و نمیدانم چه کار کنم، گفت تو فقط همراه ما باش. ایشان خیلی برای ما تلاش کرد.
کی از آزادی پدرتان باخبر شدید؟
شب جمعه به من گفتند که پدرت آزاد است. وقتی خبر آزادیاش را دادند حدود نیم ساعتی فقط به دیوار نگاه میکردم. دخترم گفت مگر دنبال آزادی پدربزرگ نبودی؟ از جمعه فقط دارم گریه میکنم. من شبها و روزهای زیادی اطراف زندان میچرخیدم. شب جمعه بعد از اینکه خبر آزادی را دادند، تا صبح دور زندان چرخیدم. به همه دژبانها میگفتم بابام بعد از 21 سال آزاد شده است.
کی پدرتان از موضوع آزادی باخبر شد؟
به پدرم شنبه گفتم که آزاد شدی اما باورش نمیشد. گفتم امروز و فردا اسمت را میخوانند، کارهایت را انجام بده که انشاءالله تا آخر این هفته آزاد هستی. احساس میکنم تازه بعد از 21 سال میخواهم زندگی کنم.
آزادی 50 زندانی در یک سال گذشته
محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی پایتخت نیز در این باره به خبرنگار «ایران» گفت: با تلاش خیرین و گروه یاران نجات (گروه صلح یاران) مستقر در دادسرای جنایی تهران و یکی از زنان بازیگر سینما و همچنین حمایت و کمکهای مردم، توانستیم مبلغ درخواستی خانوادههای دو قربانی پرونده را فراهم کنیم و به اولیای دم بپردازیم و رضایت بگیریم.
وی افزود: اولین زندانی که مرد کر و لالی است و خانوادهای ندارد قرار شد بعد از آزادی به کمک یک نیکوکار در شهر مشهد که کارخانهای دارد و زندانیان را مشغول به کار میکند، آغاز به کار کند و مکانی هم برای زندگی به او داده شود. اما دو زندانی دیگر چون خانواده دارند، بعد از آزادی نزد خانوادههایشان بازمیگردند. همچنین یکی از مردان نیکوکار نیز قرار شد که مغازهای برایشان در نظر بگیرد تا آنها بتوانند بعد از آزادی در آنجا مشغول به کارشده و کسب و کاری برای خودشان به راه بیندازند.
سرپرست دادسرای جنایی تهران ادامه داد: همین هزار تومانهایی که مردم برای این کار خیر کمک میکنند، میتواند بستری برای آزادی این محکومان باشد. قانون تکلیفی بر دوش ما قضات گذاشته است تا برای صلح و سازش و نجات زندانیان محکوم به قصاص تلاش کنیم. چرا که موضوع قصاص حساستر از بقیه جرایم است. از ابتدایی که پرونده در دادسرا تشکیل میشود تا زمانی که متهم حکم میگیرد و حتی پای چوبه دار میرود این تلاشها ادامه دارد. در یک سال گذشته با کمک خیرین و تلاش همکاران و گروه صلح یاران دادسرا توانستیم برای 50 متهم به قصاص رضایت بگیریم و آزاد شوند که تعدادیشان در آستانه سال نو آزاد شدند و نزد خانوادههایشان رفتند.
گروههای صلح و سازش در واحدهای مددکاری زندان رجاییشهر نیز در این زمینه با دادسرا همکاری میکنند. ریاست قوه قضائیه در این باره در سخنرانیهایشان در زمینه صلح و سازش در دادسراها، راهکارهای مناسبی ارائه و حتی دستورالعملهایی نیز صادر کردند که گروههای صلحیار در محاکم قضایی فعالیت داشته باشند.
وی گفت: برای هر فردی ممکن است این اتفاق رخ بدهد. اینها مرتکب خطاهایی شدند که میتواند قابل بخشش باشد. تجربه نشان داده این افراد بعد از آزادی، کمتر مرتکب جرم میشوند، چون سالهای زیادی در زندان بودند و بیشتر از سایر متهمان اصلاح میشوند. بنابراین همه باید در تلاش برای نجات این افراد باشند. از ورزشکاران و هنرمندان هم میخواهیم در این زمینه جلب رضایت افراد محکوم به قصاص و تهیه مبلغ درخواستی اولیایدم و دیه برای زندانیها کمک کنند.
«ایران» از حواشی ممنوعیت صادرات برخی محصولات کشاورزی گزارش میدهد
گل به خودی علیه صادرات محصولات کشاورزی
دوشنبه اعلام می شود صادرات 4 محصول سیب زمینی،پیاز،گوجه و بادمجان ممنوع است، یک روز بعد به دلیل اعتراضات،ممنوعیت لغو میشود!
کارشناسان می گویند در شرایط اقتصادی، باید صادرات را تقویت کرد و ممنوعیت های صادراتی،می تواند به صادرات ضربه بزند
امین محمودی
خبرنگار
دوشنبه هفته جاری بود که عباس عسکرزاده، معاون بازرگانی وزارت جهاد کشاورزی در اقدامی عجیب با ارسال نامهای به گمرک از ممنوعیت صادرات چهار محصول گوجه فرنگی، سیب زمینی، بادمجان و پیاز تا اطلاع ثانوی خبر داد.در این نامه آمده بود که با توجه به تحولات بازارهای جهانی ناشی از جنگ روسیه و اوکراین و افزایش تقاضای جهانی برای مصرف برخی کالاهای کشاورزی، کاهش تعرفه وارداتی در کشورهای همسایه و ضرورت تنظیم قیمت و بازار داخلی کشور، صادرات سیب زمینی، پیاز، گوجه فرنگی و بادمجان تا اطلاع ثانوی ممنوع اعلام میشود.با این حال دیری نپایید که این نامه با واکنشهای زیادی از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، کارشناسان و کشاورزان روبهرو شد، به طوری که آنها این تصمیم را غیرقانونی و خلاف سیاستهای اقتصادی کشور دانسته و معتقدند، طبق قانون باید وزارت جهاد کشاورزی 6 ماه قبل ممنوعیت این چهار محصول کشاورزی را به ذینفعان و کشاورزان اعلام میکرد.
در همین خصوص رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه بسیاری از تولیدکنندگان به سمت بازاریابی و صادرات محصولات کشاورزی حرکت کرده و در این راستا واحدهای گلخانه، سورتینگ، بستهبندی و سردخانه خود را احداث کردهاند، عنوان کرد: در هیچ جای دنیا به صورت یکباره از صادرات محصولات کشاورزی جلوگیری نمیکنند.
محمدجواد عسگری با اشاره به اینکه میزان تولید پیاز، گوجه فرنگی، سیب زمینی و بادمجان نیاز داخلی را تأمین میکند و در این زمینه مشکلی وجود ندارد، ادامه داد: متأسفانه در حال حاضر در نحوه توزیع محصولات کشاورزی شاهد مشکلات و سوءمدیریت هستیم.
به همین دلیل عصر سهشنبه بود که رسماً ممنوعیت صادرات 4 محصول کشاورزی لغو شد بهطوری که روحالله لطیفی سخنگوی گمرک، گفت: نامه وزارت جهاد کشاورزی به گمرک در خصوص ممنوعیت صادرات 4 محصول گوجه فرنگی، بادمجان، سیب زمینی و پیاز، با پیگیریهای صورت گرفته و نظر شفاهی وزارت جهاد کشاورزی به گمرکات اجرایی ابلاغ نشد و صادرات این محصولات در حال حاضر ممنوع نیست.
به نظر میرسد وزارت جهاد کشاورزی به دنبال آن است که با افزایش عوارض، بازار داخلی را کنترل کند. با این حال کارشناسان هیچ تفاوتی با ممنوعیت صادرات نمیبینند و معتقدند هر دو رویکرد یکسانی خواهد داشت. کمیسیون کشاورزی مجلس اعلام کرده است حتی در برابر وضع عوارض صادراتی هم مقاومت خواهند کرد، زیرا معنی ندارد که در شرایط جنگ اقتصادی برای محصولی که کیلویی 7 هزار تومان از کشاورز خریداری میکنند، همین میزان هم عوارض صادراتی برایش وضع شود.
ایران مشکلی در تولید این 4محصول کشاورزی ندارد
ایران در تولید 4 محصول گوجه فرنگی، پیاز، سیب زمینی و بادمجان خودکفا بوده و مشکلی برای تأمین این محصولات ندارد، به طوری که بر اساس آخرین گزارش منتشر شده از سوی سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در سال زراعی ۲۰۲۰-۲۰۲۱ محصول گوجه فرنگی پنجمین محصول با تولید بالا در ایران بوده است.
بهطوری که طی این مدت ۵ میلیون و ۷۸۰ هزار تن گوجه فرنگی در ایران تولید شده است، همچنین سیب زمینی ششمین محصول با تولید بالای ایران بوده به طوری که این گزارش حاکی از این است که در سال زراعی ۲۰۲۰-۲۰۲۱ در ایران حدود ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تن سیب زمینی تولید شده است.
از سوی دیگر محمدرحیم نیازی، عضو انجمن سیبزمینیکاران کشور در خصوص میزان تولید سیب زمینی در کشور در سال ۱۴۰۰، گفت: حجم تولید سیب زمینی در مجموع کشتهای پاییزه و تابستانه در کشور به ۵ میلیون تن رسید.بر اساس آمارهای سازمان فائو در سال زراعی ۲۰۲۰-۲۰۲۱ ایران ۲ میلیون تن پیاز تولید کرده است. این در حالی است که دادههای آماری فائو بیانگر این است که در این مدت کشور ایران هفتمین تولیدکننده بزرگ پیاز بوده است و بعد از کشورهای «هند، چین، ایالات متحده، مصر، ترکیه و پاکستان» قرار دارد.
براساس گزارش منتشر شده از سوی فائو در سال زراعی ۲۰۲۰-۲۰۲۱ ایران حدود ۶۰۰ هزار تن بادمجان تولید کرده است و به این ترتیب در جایگاه ششم برترین تولیدکنندگان محصول بادمجان جای گرفته است، بنابراین بسیار واضح است که کشورمان هیچ مشکلی در تأمین این چهار محصول داخلی ندارد.
تحریمناپذیر بودن صادرات کشاورزی در شرایط جنگ اقتصادی
ایران طی چند سال اخیر به دلیل تحریمهای ظالمانه امریکا و متحدانش با مشکلات ارزی زیادی روبهرو بوده است و علناً در شرایط جنگ اقتصادی قرار دارد، به طوری که نقل و انتقالات وجوه صادراتی ایران به کشورها در سیستم مالی سوئیفت انجام نمیگیرد و بسیاری از پولهای صادراتی کشورمان نیز در برخی کشورها بلوکه شده است.
همین امر باعث شده علاوه بر صادرات نفت و محصولات پتروشیمی با دور زدن تحریمها تنها امید کشورمان به درآمدهای ارزی افزایش صادرات محصولات کشاورزی به کشورهای دیگر خصوصاً همسایگان باشد، چون اساساً تحریمها نمیتوانند روی صادرات یا واردات محصولات کشاورزی کشورهای مختلف تأثیر چندانی داشته باشند.
11 درصد درآمد ارزی کشور از صادرات محصولات کشاورزی است
در همین خصوص روحالله لطیفی، سخنگوی گمرک کشور در گفتوگو با «ایران» میگوید: در سال گذشته 8 میلیون و 526 هزار و 316 تن محصول کشاورزی به ارزش 5 میلیارد و 259 میلیون و 104 هزار و 643 دلار به دیگر کشورها صادر شده است.
وی افزود: این محصولات عمدتاً در حوزه محصولات شیلاتی، دامی، کشاورزی و غذایی بوده که 7 درصد صادرات وزنی ایران و 11 درصد از صادرات ارزشی(دلاری) را به خود اختصاص داده است.این میزان صادرات محصولات کشاورزی آمار بینظیری برای دولت سیزدهم محسوب میشود به طوری که تنها با گذشت 7 ماه از روی کار آمدن دولت سیزدهم، ایران با وجود ادامهدار بودن بیماری کرونا در سراسر جهان و خشکسالیهای متعدد کشور به این مهم نائل شده است.
این در حالی است که دولت یازدهم در بدو شروع کار در سال 92 فقط 3 میلیارد و 259 میلیون دلار محصول کشاورزی صادر کرده بود، بنابراین میزان صادرات محصولات کشاورزی در سال گذشته نسبت به سال 92 با افزایش 61.5 درصدی روبهرو شده است.
کارشناسان می گویند در شرایط اقتصادی، باید صادرات را تقویت کرد و ممنوعیت های صادراتی،می تواند به صادرات ضربه بزند
امین محمودی
خبرنگار
دوشنبه هفته جاری بود که عباس عسکرزاده، معاون بازرگانی وزارت جهاد کشاورزی در اقدامی عجیب با ارسال نامهای به گمرک از ممنوعیت صادرات چهار محصول گوجه فرنگی، سیب زمینی، بادمجان و پیاز تا اطلاع ثانوی خبر داد.در این نامه آمده بود که با توجه به تحولات بازارهای جهانی ناشی از جنگ روسیه و اوکراین و افزایش تقاضای جهانی برای مصرف برخی کالاهای کشاورزی، کاهش تعرفه وارداتی در کشورهای همسایه و ضرورت تنظیم قیمت و بازار داخلی کشور، صادرات سیب زمینی، پیاز، گوجه فرنگی و بادمجان تا اطلاع ثانوی ممنوع اعلام میشود.با این حال دیری نپایید که این نامه با واکنشهای زیادی از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، کارشناسان و کشاورزان روبهرو شد، به طوری که آنها این تصمیم را غیرقانونی و خلاف سیاستهای اقتصادی کشور دانسته و معتقدند، طبق قانون باید وزارت جهاد کشاورزی 6 ماه قبل ممنوعیت این چهار محصول کشاورزی را به ذینفعان و کشاورزان اعلام میکرد.
در همین خصوص رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه بسیاری از تولیدکنندگان به سمت بازاریابی و صادرات محصولات کشاورزی حرکت کرده و در این راستا واحدهای گلخانه، سورتینگ، بستهبندی و سردخانه خود را احداث کردهاند، عنوان کرد: در هیچ جای دنیا به صورت یکباره از صادرات محصولات کشاورزی جلوگیری نمیکنند.
محمدجواد عسگری با اشاره به اینکه میزان تولید پیاز، گوجه فرنگی، سیب زمینی و بادمجان نیاز داخلی را تأمین میکند و در این زمینه مشکلی وجود ندارد، ادامه داد: متأسفانه در حال حاضر در نحوه توزیع محصولات کشاورزی شاهد مشکلات و سوءمدیریت هستیم.
به همین دلیل عصر سهشنبه بود که رسماً ممنوعیت صادرات 4 محصول کشاورزی لغو شد بهطوری که روحالله لطیفی سخنگوی گمرک، گفت: نامه وزارت جهاد کشاورزی به گمرک در خصوص ممنوعیت صادرات 4 محصول گوجه فرنگی، بادمجان، سیب زمینی و پیاز، با پیگیریهای صورت گرفته و نظر شفاهی وزارت جهاد کشاورزی به گمرکات اجرایی ابلاغ نشد و صادرات این محصولات در حال حاضر ممنوع نیست.
به نظر میرسد وزارت جهاد کشاورزی به دنبال آن است که با افزایش عوارض، بازار داخلی را کنترل کند. با این حال کارشناسان هیچ تفاوتی با ممنوعیت صادرات نمیبینند و معتقدند هر دو رویکرد یکسانی خواهد داشت. کمیسیون کشاورزی مجلس اعلام کرده است حتی در برابر وضع عوارض صادراتی هم مقاومت خواهند کرد، زیرا معنی ندارد که در شرایط جنگ اقتصادی برای محصولی که کیلویی 7 هزار تومان از کشاورز خریداری میکنند، همین میزان هم عوارض صادراتی برایش وضع شود.
ایران مشکلی در تولید این 4محصول کشاورزی ندارد
ایران در تولید 4 محصول گوجه فرنگی، پیاز، سیب زمینی و بادمجان خودکفا بوده و مشکلی برای تأمین این محصولات ندارد، به طوری که بر اساس آخرین گزارش منتشر شده از سوی سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در سال زراعی ۲۰۲۰-۲۰۲۱ محصول گوجه فرنگی پنجمین محصول با تولید بالا در ایران بوده است.
بهطوری که طی این مدت ۵ میلیون و ۷۸۰ هزار تن گوجه فرنگی در ایران تولید شده است، همچنین سیب زمینی ششمین محصول با تولید بالای ایران بوده به طوری که این گزارش حاکی از این است که در سال زراعی ۲۰۲۰-۲۰۲۱ در ایران حدود ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تن سیب زمینی تولید شده است.
از سوی دیگر محمدرحیم نیازی، عضو انجمن سیبزمینیکاران کشور در خصوص میزان تولید سیب زمینی در کشور در سال ۱۴۰۰، گفت: حجم تولید سیب زمینی در مجموع کشتهای پاییزه و تابستانه در کشور به ۵ میلیون تن رسید.بر اساس آمارهای سازمان فائو در سال زراعی ۲۰۲۰-۲۰۲۱ ایران ۲ میلیون تن پیاز تولید کرده است. این در حالی است که دادههای آماری فائو بیانگر این است که در این مدت کشور ایران هفتمین تولیدکننده بزرگ پیاز بوده است و بعد از کشورهای «هند، چین، ایالات متحده، مصر، ترکیه و پاکستان» قرار دارد.
براساس گزارش منتشر شده از سوی فائو در سال زراعی ۲۰۲۰-۲۰۲۱ ایران حدود ۶۰۰ هزار تن بادمجان تولید کرده است و به این ترتیب در جایگاه ششم برترین تولیدکنندگان محصول بادمجان جای گرفته است، بنابراین بسیار واضح است که کشورمان هیچ مشکلی در تأمین این چهار محصول داخلی ندارد.
تحریمناپذیر بودن صادرات کشاورزی در شرایط جنگ اقتصادی
ایران طی چند سال اخیر به دلیل تحریمهای ظالمانه امریکا و متحدانش با مشکلات ارزی زیادی روبهرو بوده است و علناً در شرایط جنگ اقتصادی قرار دارد، به طوری که نقل و انتقالات وجوه صادراتی ایران به کشورها در سیستم مالی سوئیفت انجام نمیگیرد و بسیاری از پولهای صادراتی کشورمان نیز در برخی کشورها بلوکه شده است.
همین امر باعث شده علاوه بر صادرات نفت و محصولات پتروشیمی با دور زدن تحریمها تنها امید کشورمان به درآمدهای ارزی افزایش صادرات محصولات کشاورزی به کشورهای دیگر خصوصاً همسایگان باشد، چون اساساً تحریمها نمیتوانند روی صادرات یا واردات محصولات کشاورزی کشورهای مختلف تأثیر چندانی داشته باشند.
11 درصد درآمد ارزی کشور از صادرات محصولات کشاورزی است
در همین خصوص روحالله لطیفی، سخنگوی گمرک کشور در گفتوگو با «ایران» میگوید: در سال گذشته 8 میلیون و 526 هزار و 316 تن محصول کشاورزی به ارزش 5 میلیارد و 259 میلیون و 104 هزار و 643 دلار به دیگر کشورها صادر شده است.
وی افزود: این محصولات عمدتاً در حوزه محصولات شیلاتی، دامی، کشاورزی و غذایی بوده که 7 درصد صادرات وزنی ایران و 11 درصد از صادرات ارزشی(دلاری) را به خود اختصاص داده است.این میزان صادرات محصولات کشاورزی آمار بینظیری برای دولت سیزدهم محسوب میشود به طوری که تنها با گذشت 7 ماه از روی کار آمدن دولت سیزدهم، ایران با وجود ادامهدار بودن بیماری کرونا در سراسر جهان و خشکسالیهای متعدد کشور به این مهم نائل شده است.
این در حالی است که دولت یازدهم در بدو شروع کار در سال 92 فقط 3 میلیارد و 259 میلیون دلار محصول کشاورزی صادر کرده بود، بنابراین میزان صادرات محصولات کشاورزی در سال گذشته نسبت به سال 92 با افزایش 61.5 درصدی روبهرو شده است.
کارشناسان خواستار ورود دادستان کل کشور به موضوع مالچ پاشی شدند
آتش پسماندهای نفتی به جان طبیعت
حمیده گودرزی
خبرنگار
کارشناسان با هشدار درباره خطر استفاده از مالچ نفتی برای انسان و گونههای گیاهی و حیوانی خواستار ورود دادستان کل کشور برای جلوگیری از مالچ پاشی در منابع طبیعی بویژه محیط زیست خوزستان شدند. آنها با توجه به میزان بارندگی باران در خوزستان اراضی ماسهای این استان را نیازمند مالچ پاشی نمیدانند و اعتقاد دارند با قرق میتوان منطقه را ساماندهی کرد. این کارشناسان اعتقاد دارند تپههای ماسهای را نمیتوانند عامل ریزگردها بدانند و آن را یک اشتباه بزرگ برای توجیه مالچ پاشی عنوان میکنند.
استاد گیاه شناسی دانشکده زیستشناسی دانشگاه تهران، با بیان اینکه مالچ پاشی نفتی روشی منسوخ شده در دنیا است به «ایران» میگوید: «بیش از 50 سال پیش روسها برای نخستین بار این روش را در آسیای میانه مورد آزمایش قرار دادند که مورد استقبال قرار نگرفت. در حال حاضر هم به غیر از ایران هیچ کشوری از این روش استفاده نمیکند.»
به گفته دکتر حسین آخانی، «نه تنها در پژوهشهای بینالمللی روش مالچ پاشی نفتی مورد تأیید نیست بلکه پژوهشهای محققان مختلف ایرانی بویژه محققان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع در بحث بیابانزدایی حکایت از نفوذناپذیری آب باران در خاک مناطقی است که مالچ نفتی پاشیده شده و از بین رفتن بانک بذر طبیعی و گونههای بومی گیاهان و جانوران منطقه بهدلیل افزایش دما را در پی دارد. چرا که این ماده سیاه رنگ بوده و باعث جذب بیشتر نور خورشید و افزایش دو برابری دمای آن منطقه نسبت به سایر مناطق میشود که وضعیتی بسیار خطرناک بهوجود میآورد. همچنین اکوسیستمهای ماسهای بهدلیل آنکه بسیار پویا هستند گونههای گیاهی و جانوری بسیار متنوع و خاصی دارند. در واقع عمده جانوران این مناطق خزندگان هستند که در اکوسیستمهای ماسهای ایران بسیار منحصر به فرد بوده و تکامل آنها در بیابان های ماسهای فلات ایران انجام میشود. از بین رفتن آنها نیز میتواند تأثیرات منفی در کشاورزی و اکوسیستمهای طبیعی داشته باشد. زیرا آنها باعث تعادلبخشی و حفاظت بیولوژیکی در مقابل آفتها میشوند. لذا وقتی عملیات مالچ پاشی صورت میگیرد نه تنها باعث از بین رفتن گونههای بومی میشود بلکه خودش نیز بروز آفت و رشد گونههای مهاجم را در پی دارد. در اصل بارندگی ایجاد یک لایه بیولوژیکی میکند که دارای مواد آلی است و باعث تثبیت ماسه میشود. وقتی مالچ پاشی صورت میگیرد در حقیقت باعث مرگ این لایه بیولوژیکی و مانع تثبیت طبیعی ماسه و ایجاد پوشش گیاهی طبیعی میشود.»وی درخصوص راهکار مؤثر برای ممانعت از مالچ پاشی نفتی میافزاید: «از آنجایی که در کشور قانون حفاظت از خاک داریم سازمان حفاظت ازمحیط زیست، دادستان کل کشور یا دادستان خوزستان و سازمانهای مردم نهاد میتوانند بر حسب وظایفی که دارند با ورود به ماجرا مانع این کار شوند.»
دکتر آخانی با بیان اینکه، گزاره «تپههای ماسهای عامل اصلی پدیده ریزگردها در کشور است» را کاملاً اشتباه میداند و میافزاید: «در واقع ریزگردها دانههایریزی هستند که از محیطهای رسوبگذاری شده رسی و تالابهای خشک شده همانند تالاب شادگان و هورالعظیم و تالابهایی که در جنوب خوزستان در مناطق هندیجان و ماهشهر قرار دارند بر میخیزند. البته منشأ بروز بخشی از این ریزگردها چرای بیرویه دام در کوهپایههای زاگرس نیز است. لذا اینکه بگوییم تپههای ماسهای نقشی در پدیده ریزگردها دارند بهطور کامل اشتباه است و متأسفانه چنین دروغهایی از سوی منتفعان مالچهای نفتی بیان میشود.»
محمد درویش کنشگر محیط زیست، با اشاره به اینکه مالچهای نفتی نیز میتواند با درصد بسیار بالایی به انسانها آسیب برساند به «ایران» میگوید: «ریشه مالچها نفتی است که بسیار سمی بوده و آلایندگی بالایی دارد. در واقع این ماده بسیار خطرناک نه تنها میتواند در مناطق مالچ پاشی شده، زیستمندانی که از گیاهان این مناطق تغذیه میکنند و موجودات زندهای را که در خاک وجود دارند، بهشدت مسموم کند بلکه منجر به آلودگی کامل آب و خاک منطقه هنگام بارندگیها میشود که در نهایت باعث وارد آمدن خسارتهای جبرانناپذیری به چرخه اکوسیستمی طبیعت و انسانها شود.»
درویش، همچنین با اشاره به اینکه در مکانهایی که میزان بارندگیها بالای 60 میلیمتر باشد براحتی میتوان با قرق و ممانعت از ورود دام و ممنوعیت هر نوع فعالیت صنعتی مناطق را احیا کرد و باعث رشد دوباره پوشش گیاهان در خور هر منطقه شد، میگوید: «در اغلب مناطق کشور به غیر از لکههایی همانند کویر لوت در کرمان و لکههایی در سیستان نیازی به مالچ پاشی ندارند. بخصوص اینکه در استان خوزستان چندین برابر حداقلترین میزان بارندگیها، باران میبارد.»
درویش در پاسخ به این سؤال که با توجه به خطر بالای مالچهای نفتی برای انسانها، گونههای گیاهی و جانوری، چرا نهاد یا سازمانی مانع این کار نمیشود؟ میگوید: «این موضوع باز میگردد به مافیای نفت و فشاری که این وزارتخانه به وزارت نیرو و جهادکشاورزی کشور وارد میکند. در واقع آنها کاری میکنند تا از بد و بدتر یک راه انتخاب شود. همانطور که قبلاً بهطور علنی از سوی وزارت نفت اعلام شد، تمام انبارهای این وزارتخانه پر از ضایعات نفتی شده است. لذا از آنجایی که بهدلیل تحریمها نمیتوان این پسماندها را صادر کرد بنابراین راهی جز در اختیار قرار دادن آنها به وزارت نیرو برای سوزاندن و تولید برق و تحویل به سازمان جنگلها بهعنوان مالچ پاشی باقی نمیماند.»
خبرنگار
کارشناسان با هشدار درباره خطر استفاده از مالچ نفتی برای انسان و گونههای گیاهی و حیوانی خواستار ورود دادستان کل کشور برای جلوگیری از مالچ پاشی در منابع طبیعی بویژه محیط زیست خوزستان شدند. آنها با توجه به میزان بارندگی باران در خوزستان اراضی ماسهای این استان را نیازمند مالچ پاشی نمیدانند و اعتقاد دارند با قرق میتوان منطقه را ساماندهی کرد. این کارشناسان اعتقاد دارند تپههای ماسهای را نمیتوانند عامل ریزگردها بدانند و آن را یک اشتباه بزرگ برای توجیه مالچ پاشی عنوان میکنند.
استاد گیاه شناسی دانشکده زیستشناسی دانشگاه تهران، با بیان اینکه مالچ پاشی نفتی روشی منسوخ شده در دنیا است به «ایران» میگوید: «بیش از 50 سال پیش روسها برای نخستین بار این روش را در آسیای میانه مورد آزمایش قرار دادند که مورد استقبال قرار نگرفت. در حال حاضر هم به غیر از ایران هیچ کشوری از این روش استفاده نمیکند.»
به گفته دکتر حسین آخانی، «نه تنها در پژوهشهای بینالمللی روش مالچ پاشی نفتی مورد تأیید نیست بلکه پژوهشهای محققان مختلف ایرانی بویژه محققان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع در بحث بیابانزدایی حکایت از نفوذناپذیری آب باران در خاک مناطقی است که مالچ نفتی پاشیده شده و از بین رفتن بانک بذر طبیعی و گونههای بومی گیاهان و جانوران منطقه بهدلیل افزایش دما را در پی دارد. چرا که این ماده سیاه رنگ بوده و باعث جذب بیشتر نور خورشید و افزایش دو برابری دمای آن منطقه نسبت به سایر مناطق میشود که وضعیتی بسیار خطرناک بهوجود میآورد. همچنین اکوسیستمهای ماسهای بهدلیل آنکه بسیار پویا هستند گونههای گیاهی و جانوری بسیار متنوع و خاصی دارند. در واقع عمده جانوران این مناطق خزندگان هستند که در اکوسیستمهای ماسهای ایران بسیار منحصر به فرد بوده و تکامل آنها در بیابان های ماسهای فلات ایران انجام میشود. از بین رفتن آنها نیز میتواند تأثیرات منفی در کشاورزی و اکوسیستمهای طبیعی داشته باشد. زیرا آنها باعث تعادلبخشی و حفاظت بیولوژیکی در مقابل آفتها میشوند. لذا وقتی عملیات مالچ پاشی صورت میگیرد نه تنها باعث از بین رفتن گونههای بومی میشود بلکه خودش نیز بروز آفت و رشد گونههای مهاجم را در پی دارد. در اصل بارندگی ایجاد یک لایه بیولوژیکی میکند که دارای مواد آلی است و باعث تثبیت ماسه میشود. وقتی مالچ پاشی صورت میگیرد در حقیقت باعث مرگ این لایه بیولوژیکی و مانع تثبیت طبیعی ماسه و ایجاد پوشش گیاهی طبیعی میشود.»وی درخصوص راهکار مؤثر برای ممانعت از مالچ پاشی نفتی میافزاید: «از آنجایی که در کشور قانون حفاظت از خاک داریم سازمان حفاظت ازمحیط زیست، دادستان کل کشور یا دادستان خوزستان و سازمانهای مردم نهاد میتوانند بر حسب وظایفی که دارند با ورود به ماجرا مانع این کار شوند.»
دکتر آخانی با بیان اینکه، گزاره «تپههای ماسهای عامل اصلی پدیده ریزگردها در کشور است» را کاملاً اشتباه میداند و میافزاید: «در واقع ریزگردها دانههایریزی هستند که از محیطهای رسوبگذاری شده رسی و تالابهای خشک شده همانند تالاب شادگان و هورالعظیم و تالابهایی که در جنوب خوزستان در مناطق هندیجان و ماهشهر قرار دارند بر میخیزند. البته منشأ بروز بخشی از این ریزگردها چرای بیرویه دام در کوهپایههای زاگرس نیز است. لذا اینکه بگوییم تپههای ماسهای نقشی در پدیده ریزگردها دارند بهطور کامل اشتباه است و متأسفانه چنین دروغهایی از سوی منتفعان مالچهای نفتی بیان میشود.»
محمد درویش کنشگر محیط زیست، با اشاره به اینکه مالچهای نفتی نیز میتواند با درصد بسیار بالایی به انسانها آسیب برساند به «ایران» میگوید: «ریشه مالچها نفتی است که بسیار سمی بوده و آلایندگی بالایی دارد. در واقع این ماده بسیار خطرناک نه تنها میتواند در مناطق مالچ پاشی شده، زیستمندانی که از گیاهان این مناطق تغذیه میکنند و موجودات زندهای را که در خاک وجود دارند، بهشدت مسموم کند بلکه منجر به آلودگی کامل آب و خاک منطقه هنگام بارندگیها میشود که در نهایت باعث وارد آمدن خسارتهای جبرانناپذیری به چرخه اکوسیستمی طبیعت و انسانها شود.»
درویش، همچنین با اشاره به اینکه در مکانهایی که میزان بارندگیها بالای 60 میلیمتر باشد براحتی میتوان با قرق و ممانعت از ورود دام و ممنوعیت هر نوع فعالیت صنعتی مناطق را احیا کرد و باعث رشد دوباره پوشش گیاهان در خور هر منطقه شد، میگوید: «در اغلب مناطق کشور به غیر از لکههایی همانند کویر لوت در کرمان و لکههایی در سیستان نیازی به مالچ پاشی ندارند. بخصوص اینکه در استان خوزستان چندین برابر حداقلترین میزان بارندگیها، باران میبارد.»
درویش در پاسخ به این سؤال که با توجه به خطر بالای مالچهای نفتی برای انسانها، گونههای گیاهی و جانوری، چرا نهاد یا سازمانی مانع این کار نمیشود؟ میگوید: «این موضوع باز میگردد به مافیای نفت و فشاری که این وزارتخانه به وزارت نیرو و جهادکشاورزی کشور وارد میکند. در واقع آنها کاری میکنند تا از بد و بدتر یک راه انتخاب شود. همانطور که قبلاً بهطور علنی از سوی وزارت نفت اعلام شد، تمام انبارهای این وزارتخانه پر از ضایعات نفتی شده است. لذا از آنجایی که بهدلیل تحریمها نمیتوان این پسماندها را صادر کرد بنابراین راهی جز در اختیار قرار دادن آنها به وزارت نیرو برای سوزاندن و تولید برق و تحویل به سازمان جنگلها بهعنوان مالچ پاشی باقی نمیماند.»
معاون اجرایی بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم در گفتوگو با «ایران» تشریح کرد
نوآوریهای یک ضیافت سالانه قرآنی
سیده مریم سادات گوشه
خبرنگار
بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم عصر روز 27 فروردین ماه با شعار «قرآن کتاب امید و آرامش» افتتاح شد؛ شعاری که به قول معاون اجرایی نمایشگاه به حرمت ماه مبارک رمضان و با استقبال بی نظیر مردم در همان شب افتتاحیه محقق شد. نمایشگاهی با 80 بخش متنوع که توانست در همان ابتدا برای تمام گروههای سنی از کودک و نوجوان تا بزرگسال فضای پرنشاط معنوی به ارمغان بیاورد. فضایی که نسبت به بیست و ششمین دوره از نمایشگاه حضوری قرآن که پیش از تعطیلی کرونا برگزار شد، تفاوت محسوسی در آن به چشم میخورد. بخصوص اینکه فضای بیشتری از مصلای امام خمینی(ره) به این نمایشگاه اختصاص یافت و بخشهای جدیدی هم به آن اضافه شد. دکتر حامد منیری معاون اجرایی نمایشگاه و مدیر کل دفتر تبیین و ترویج فعالیت معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره وجه تمایز این نمایشگاه به «ایران» میگوید: «فضای نمایشگاه امسال تغییرات محسوسی نسبت به آخرین نمایشگاه حضوری قبل از کرونا داشته است. با اینکه زمان خیلی کمی برای برگزاری نمایشگاه داشتیم و کمتر از 50 روز فرصت برای اجرایی کردن کار داشتیم اما حبل المتین معجزه کرد تا جایی که حتی خودمان هم فکر نمیکردیم اینقدر باشکوه برگزار شود.»
او در ادامه میافزاید: «فعالان قرآنی پس از دو سال وقفه به خاطر کرونا عطش بسیاری برای برگزاری حضوری نمایشگاه پیدا کرده بودند، شاید همین عطش باعث شد تا فعالان قرآنی موفق شوند کار فاخری در سطح 40 هزار متر مربع هم در بخش نمایشگاهی و هم در بخش فروشگاهی به مردم عرضه کنند که البته باید بگویم بخش اعظم کار به صورت نمایشگاهی است.»
منیری با اشاره به اینکه شاخصههای تازگی و نو بودن در نمایشگاه امسال خیلی بالاست، در مورد بخشهای نمایشگاه امسال توضیح میدهد:«در این نمایشگاه 45 بخش و کمیته فعالیت میکنند و در حدود 80 نوع بخش در نمایشگاه رونمایی شده است. از بخش عفاف و حجاب گرفته تا بخش مشاوره خانواده و فعالیت خانواده در بخش جلسات خانگی که قدیمها در هر محله ای برپا بود. اکنون خانهای با متراژ 500 متر در نمایشگاه طراحی شده که همان حال و هوا را برای مخاطبان تداعی می کند و البته جلساتی هم در این خانه برگزار میشود.»
معاون اجرایی نمایشگاه در ادامه میگوید:«در بخش کودک و نوجوان باغ آیات را تدارک دیدیم که در فواصل 45 دقیقهای برای کودکان و نوجوانان برنامه برگزار میشود و همان روحانی خوش خلقی که با نشاط و پرتوان در شبکه پویا مجری کار بودند این برنامه را اجرا میکنند و تاکنون برای کودکان از جذابیت بالایی برخوردار بوده است .همچنین بخشهای مختلف دانشگاهی و ... را داریم. بخش جدید میراث فرهنگی و گردشگری را هم ایجاد کردیم که آثار هنری و گردشگری تمام استانهای کشور با آثاری فاخر از صنایع دستی و آثار هنری آن هم در مساحت و متراژ بسیار بالایی به نمایش گذاشته شده است.»
منیری با اشاره به بخش فروشگاهی نمایشگاه که در طبقه بالای نمایشگاه دایر است، توضیح میدهد: «مدلهای مختلف لباس زنانه اسلامی ایرانی به نمایش گذاشته شده است و علاقهمندان به پوشاک و البسه اسلامی ایرانی می توانند برای خرید به این فروشگاهها مراجعه و در کنار بخش نمایشگاهی از این بخش هم دیدن کنند.»
او در ادامه تصریح میکند: «ورودی نمایشگاه قرآن را با هنر شروع کردیم. 500 تابلو خط و نقاشی و همچنین نقاشیخط و بیش از 10 رشته هنری را دراین ورودی می بینید. هنرمندان در این بخش کارهای کارگاهی هم انجام می دهند. به سبک و سیاق قدیم که همیشه در نمایشگاه حضوری فعالیت داشتند و با حضورشان فضای نمایشگاه را رونق بخشیدهاند. همچنین در حوزه تئاتر هم یک اجرای زنده نمایش سفید داریم که در اصطلاح اهالی تئاتر همان نمایش خیابانی است. در بخشی هم که مربوط به فیلم می شود با حضور یک کارشناس قرآنی و یک هنرپیشه قسمتهایی از فیلم مثل مختارنامه دیده میشود و درباره اش بحث و نظر داده میشود.»
منیری معتقد است: والدین با حضور در بخشی از نمایشگاه که مربوط به نوجوانان میشود با ورود به دالانهای مختلف، فیلمها و تصاویری میبینند و متوجه میشوند که فرزندانشان در فضای مجازی با چه چیزهایی مواجهند و چه میبینند؛ مسائلی که حتی ممکن است به ذهنشان هم خطور نکند و به نوعی آگاهی بخشی به خانوادهها تلقی
میشود.
او می گوید:«غرفه بسیار جدیدی با نام «مسجد جامعه پرداز» داریم که نزدیک به 2 الی 3 هزار متر طراحی شده است. اگر بخواهیم در این حوزه شبیهسازی کنیم مدلی از شهید اخلاقی است که در حرم امام رضا (ع) به شهادت رسید و طلبهای که فقیرانه زیست اما میلیاردها تومان به فقرا و نیازمندان کمک کرد. جامعه باید چنین طلبههایی را بشناسد.»
منیری در پاسخ به اینکه نظرش درباره پیشنهاد قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی مبنی بر جشنواره شدن نمایشگاه قرآن چیست، تصریح میکند:«ما قبلاً هم جشنوارههای قرآنی مختلفی برگزار کردیم. من چون مدیر کل دفتر تبلیغ و ترویج فعالیتهای قرآن و عترت هستم و برگزاری نمایشگاه جزو فعالیتهای ذاتی و وظایف اینجانب است، این کار را در سطح استانی انجام دادیم. مثلاً در استان کرمان جشنواره آوا و نغمات ایرانی اسلامی را برگزار کردیم و این کار در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص سلسله جشنوارههای تبیین فعالیتهای قرآنی در چند استان راهاندازی شد. در لرستان هم موشن گرافی را برگزار کردیم و در خراسان رضوی هم جشنواره قصه گویی قرآنی را رونمایی کردیم. در هر استانی یک رشته هنری را در سطح ملی برگزار کردیم. در نمایشگاه هدف اصلی نخبه پروری است. نمایشگاه رقابت به معنای جشنواره ندارد. در جشنواره هیأت داوری آثاری را انتخاب و در نتیجه اعلام می کنند. ما نمی توانیم جشنواره داشته باشیم ولی نمایشگاه نداشته باشیم. به نظرم پیشنهاد آقای قالیباف خیلی هم خوب است. نمایشگاه در حقیقت نتیجه جشنواره است.»
او در خصوص ارتباط نمایشگاه با کودک و نوجوان معتقد است:«فکر میکنم مدلهای بسیار به روزی برای نوجوانان و کودکان داریم. بازیهای رایانهای جدی و تولیدات خودمان بسیارند. حتی یکی از بازیها در حد بینالمللی است. بچهها استقبال خوبی کردند و حتی با هم مسابقه گذاشتند.چنین فضایی برای خانوادههای مذهبی بسیار نشاط آور است و همچنین برای همه مردم میتواند نماد فضایی شاد و شرعی باشد.»
خبرنگار
بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم عصر روز 27 فروردین ماه با شعار «قرآن کتاب امید و آرامش» افتتاح شد؛ شعاری که به قول معاون اجرایی نمایشگاه به حرمت ماه مبارک رمضان و با استقبال بی نظیر مردم در همان شب افتتاحیه محقق شد. نمایشگاهی با 80 بخش متنوع که توانست در همان ابتدا برای تمام گروههای سنی از کودک و نوجوان تا بزرگسال فضای پرنشاط معنوی به ارمغان بیاورد. فضایی که نسبت به بیست و ششمین دوره از نمایشگاه حضوری قرآن که پیش از تعطیلی کرونا برگزار شد، تفاوت محسوسی در آن به چشم میخورد. بخصوص اینکه فضای بیشتری از مصلای امام خمینی(ره) به این نمایشگاه اختصاص یافت و بخشهای جدیدی هم به آن اضافه شد. دکتر حامد منیری معاون اجرایی نمایشگاه و مدیر کل دفتر تبیین و ترویج فعالیت معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره وجه تمایز این نمایشگاه به «ایران» میگوید: «فضای نمایشگاه امسال تغییرات محسوسی نسبت به آخرین نمایشگاه حضوری قبل از کرونا داشته است. با اینکه زمان خیلی کمی برای برگزاری نمایشگاه داشتیم و کمتر از 50 روز فرصت برای اجرایی کردن کار داشتیم اما حبل المتین معجزه کرد تا جایی که حتی خودمان هم فکر نمیکردیم اینقدر باشکوه برگزار شود.»
او در ادامه میافزاید: «فعالان قرآنی پس از دو سال وقفه به خاطر کرونا عطش بسیاری برای برگزاری حضوری نمایشگاه پیدا کرده بودند، شاید همین عطش باعث شد تا فعالان قرآنی موفق شوند کار فاخری در سطح 40 هزار متر مربع هم در بخش نمایشگاهی و هم در بخش فروشگاهی به مردم عرضه کنند که البته باید بگویم بخش اعظم کار به صورت نمایشگاهی است.»
منیری با اشاره به اینکه شاخصههای تازگی و نو بودن در نمایشگاه امسال خیلی بالاست، در مورد بخشهای نمایشگاه امسال توضیح میدهد:«در این نمایشگاه 45 بخش و کمیته فعالیت میکنند و در حدود 80 نوع بخش در نمایشگاه رونمایی شده است. از بخش عفاف و حجاب گرفته تا بخش مشاوره خانواده و فعالیت خانواده در بخش جلسات خانگی که قدیمها در هر محله ای برپا بود. اکنون خانهای با متراژ 500 متر در نمایشگاه طراحی شده که همان حال و هوا را برای مخاطبان تداعی می کند و البته جلساتی هم در این خانه برگزار میشود.»
معاون اجرایی نمایشگاه در ادامه میگوید:«در بخش کودک و نوجوان باغ آیات را تدارک دیدیم که در فواصل 45 دقیقهای برای کودکان و نوجوانان برنامه برگزار میشود و همان روحانی خوش خلقی که با نشاط و پرتوان در شبکه پویا مجری کار بودند این برنامه را اجرا میکنند و تاکنون برای کودکان از جذابیت بالایی برخوردار بوده است .همچنین بخشهای مختلف دانشگاهی و ... را داریم. بخش جدید میراث فرهنگی و گردشگری را هم ایجاد کردیم که آثار هنری و گردشگری تمام استانهای کشور با آثاری فاخر از صنایع دستی و آثار هنری آن هم در مساحت و متراژ بسیار بالایی به نمایش گذاشته شده است.»
منیری با اشاره به بخش فروشگاهی نمایشگاه که در طبقه بالای نمایشگاه دایر است، توضیح میدهد: «مدلهای مختلف لباس زنانه اسلامی ایرانی به نمایش گذاشته شده است و علاقهمندان به پوشاک و البسه اسلامی ایرانی می توانند برای خرید به این فروشگاهها مراجعه و در کنار بخش نمایشگاهی از این بخش هم دیدن کنند.»
او در ادامه تصریح میکند: «ورودی نمایشگاه قرآن را با هنر شروع کردیم. 500 تابلو خط و نقاشی و همچنین نقاشیخط و بیش از 10 رشته هنری را دراین ورودی می بینید. هنرمندان در این بخش کارهای کارگاهی هم انجام می دهند. به سبک و سیاق قدیم که همیشه در نمایشگاه حضوری فعالیت داشتند و با حضورشان فضای نمایشگاه را رونق بخشیدهاند. همچنین در حوزه تئاتر هم یک اجرای زنده نمایش سفید داریم که در اصطلاح اهالی تئاتر همان نمایش خیابانی است. در بخشی هم که مربوط به فیلم می شود با حضور یک کارشناس قرآنی و یک هنرپیشه قسمتهایی از فیلم مثل مختارنامه دیده میشود و درباره اش بحث و نظر داده میشود.»
منیری معتقد است: والدین با حضور در بخشی از نمایشگاه که مربوط به نوجوانان میشود با ورود به دالانهای مختلف، فیلمها و تصاویری میبینند و متوجه میشوند که فرزندانشان در فضای مجازی با چه چیزهایی مواجهند و چه میبینند؛ مسائلی که حتی ممکن است به ذهنشان هم خطور نکند و به نوعی آگاهی بخشی به خانوادهها تلقی
میشود.
او می گوید:«غرفه بسیار جدیدی با نام «مسجد جامعه پرداز» داریم که نزدیک به 2 الی 3 هزار متر طراحی شده است. اگر بخواهیم در این حوزه شبیهسازی کنیم مدلی از شهید اخلاقی است که در حرم امام رضا (ع) به شهادت رسید و طلبهای که فقیرانه زیست اما میلیاردها تومان به فقرا و نیازمندان کمک کرد. جامعه باید چنین طلبههایی را بشناسد.»
منیری در پاسخ به اینکه نظرش درباره پیشنهاد قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی مبنی بر جشنواره شدن نمایشگاه قرآن چیست، تصریح میکند:«ما قبلاً هم جشنوارههای قرآنی مختلفی برگزار کردیم. من چون مدیر کل دفتر تبلیغ و ترویج فعالیتهای قرآن و عترت هستم و برگزاری نمایشگاه جزو فعالیتهای ذاتی و وظایف اینجانب است، این کار را در سطح استانی انجام دادیم. مثلاً در استان کرمان جشنواره آوا و نغمات ایرانی اسلامی را برگزار کردیم و این کار در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص سلسله جشنوارههای تبیین فعالیتهای قرآنی در چند استان راهاندازی شد. در لرستان هم موشن گرافی را برگزار کردیم و در خراسان رضوی هم جشنواره قصه گویی قرآنی را رونمایی کردیم. در هر استانی یک رشته هنری را در سطح ملی برگزار کردیم. در نمایشگاه هدف اصلی نخبه پروری است. نمایشگاه رقابت به معنای جشنواره ندارد. در جشنواره هیأت داوری آثاری را انتخاب و در نتیجه اعلام می کنند. ما نمی توانیم جشنواره داشته باشیم ولی نمایشگاه نداشته باشیم. به نظرم پیشنهاد آقای قالیباف خیلی هم خوب است. نمایشگاه در حقیقت نتیجه جشنواره است.»
او در خصوص ارتباط نمایشگاه با کودک و نوجوان معتقد است:«فکر میکنم مدلهای بسیار به روزی برای نوجوانان و کودکان داریم. بازیهای رایانهای جدی و تولیدات خودمان بسیارند. حتی یکی از بازیها در حد بینالمللی است. بچهها استقبال خوبی کردند و حتی با هم مسابقه گذاشتند.چنین فضایی برای خانوادههای مذهبی بسیار نشاط آور است و همچنین برای همه مردم میتواند نماد فضایی شاد و شرعی باشد.»
رودررو با منوچهر رضایی خالق مجموعه داستانی «روبیک»
مجاهدی که در گیسوان مسیح گم شد
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
منوچهر رضایی هنرمند خلاقی است که به دلیل کم کاری، خیلیها او واثر ماندگار و خواندنیاش را نمیشناسند. از او یک مجموعه داستان کوتاه با عنوان «روبیک» منتشر شده است که با وجود تک اثر بودن نامش را بر دیوان بهترینهای داستان کوتاه جنگ ثبت کرده و شایسته دریافت جایزه یوسف نموده است. این اثر کم حجم به حدی خوشخوان است که مخاطب حرفهای به سختی باورخواهد کرد خالق این اثر در هنگام انتشار آن، کتاب اولی بوده است. با او پیرامون دلیل کمکاری و غیبت طولانی مدتش درعرصه تولید وخلق اثر، همچنین سایر زمینهها قصد گفتوگویی مفصل داشتیم که مقدور نشد. لذا به این گفتوگوی کوتاه در حد معرفی ایشان و اثر ماندگارش بسنده میکنیم.
«روبیک» کاری هنرمندانه است که ورای طرفداران داستان جنگی، مخاطب عام را هم جذب میکند، چرا داستاننویسی برای جنگ را ادامه ندادید؟
برای ننوشتن هر بهانهای بیاورم توجیهناپذیر است. البته نوشتن برای نویسنده باید به یک نیاز روحی تبدیل شود. چون نوشتن عرقریزی روح است که با رنج و خلاقیت نیز همراه است و نتیجه آن خلق دنیایی با شخصیتهای جدید و تجربه لذتبخشی خواهد بود. پس از نوشتن روبیک به صورت جدی فیلمنامه خواندم، فیلمنامه نوشتم که متأسفانه حاصلی برایم نداشت و وقفهای در ادامه داستاننویسی شد. البته در این سالها بیکار نماندم و یک اثر پژوهشی، همچنین مجموعه شعری را آماده چاپ میکنم.
داستانهای روبیک به متنهای نمایشی نزدیک است آیا در این امر عمدی وجود دارد؟
این امر بیآنکه متوجه شوم و عمدی در کار باشد اتفاق افتاده است. من اساساً انسان برونگرایی هستم و به خوب دیدن و پرداختن به جزئیات فضای داستان اهمیت میدهم. در عین حال از قدرت تخیل هم غافل نیستم. سالهای جوانی عضو انجمن سینمای جوان بودم. دو فیلم کوتاه هم ساختم. ولی بعدها متوجه شدم دنیای داستاننویسی متفاوت با دنیای همه هنرهاست. ساختار داستانهایم بخصوص رمان «باد درشالیزار میپیچد» مملو از تصاویر بصری متأثراز فیلمنامهخوانی و فیلم دیدنهای من است و همینطور تجربه خودم که زندگی سختی داشتم.
بعضی از داستانهای روبیک قابلیت تبدیل شدن به رمان را دارند، آیا تصمیمی برای تبدیل آنها به رمان ندارید؟
داستان «فریاد سکوت» درسال ۷۸به عنوان داستان برگزیده به همراه بیست داستان کوتاه درکتاب سوم یوسف و باعنوان «شربت آلبالو» توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس به چاپ رسید. داستان فریاد سکوت بهشدت تصویری است و غیرمنتظره هم تمام میشود. این داستان قابلیت تبدیل به فیلمنامه، حتی رمان را دارد، ولی هنوز به صورت جدی تصمیمی برای این کار ندارم و امیدوارم در فرصتی مناسب این اتفاق بیفتد و این قصه را در ساختار و قالب رمان بنویسم.
روبیک چگونه شکل گرفت؟
مجموعه داستان روبیک، شامل شش داستان کوتاه است که بجز داستان پنجم این مجموعه که در بحبوحه عملیات والفجر۱۰ نوشته شده مابقی داستانها بعد از پذیرش قطعنامه، نوشته و به نگارش درآمده است. داستان «آنها پنج نفر بودند» را صحنه به صحنه تجربه کردم. درجریان کمک به آوارههای شهر حلبچه، درمیان بمباران هواپیماها وهدایت آنها به یک جای امن، که بعد از اتمام عملیات با کمک دیگررزمندگان انجام میدادیم و بلافاصله به مقر عملیاتی جهت پاکسازی میادین مین برمی گشتیم.
داستان روبیک هم به این نحو بود که بعد از پایان خدمت دریک شرکت مشغول به کارشدم. آن ایام داستانهایم را در یک روزنامه محلی چاپ میکردم.همکاری داشتم که از ارامنه بود. آدم خوشذوق و اهل مطالعه، گاهی کتاب باهم مبادله میکردیم. طی همین دوستی، کتابی از ایشان دریافت کردم که در آن به خدمات مهم ارامنه درایران اشاره شده بود که شامل ابعاد فرهنگی، سیاسی، معماری وهنروادبیات میشد درصفحات آخر هم فصلی بود که به معرفی شهدای ارامنه در جنگ تحمیلی پرداخته بود. عنوان کتاب در خاطرم نیست. بعد از مطالعه این فصل از آن کتاب، انگیزهای در وجودم مرا به سمت سوژهای کشید تا داستانی بنویسم که در آن به زند گی خانوادهای بپردازم که سالهاست فرزندشان در جبهه مفقودالاثر شده که هر روز این سالها منتظر خبری از او هستند که در نهایت داستان با فرودی غمانگیز به پایان میرسد.
به نظر شما داستان کوتاه یا رمان، کدام یک در روایتگری حوادث جنگ مؤثرترند؟
اگر نویسنده تجربه و تبحر کافی داشته باشد نوشتن رمان در ژانر جنگ صد البته میتواند پروژه مهمی برای او باشد که نیاز ادبیات دفاع مقدس درحال حاضر هم این است. در حوزه داستان کوتاه هم جنگی نویسان جوان آثار خوشفرمی پدید آوردهاند که در مجموعه داستانهای کتاب یوسف میتوانید مطالعه کنید و به قدرت پرداخت آنان در ساختار داستانها پی ببرید.
تنها میماند حرف حساب داستان کوتاه یا رمان و آن وجود فضای امنیتیاندیشی و مصلحتاندیشی سیاسی است که هنوز هم گریبان نویسنده مستعد را رها نکرده است. تا این مسائل هست، ادبیات واقعی و بیطرف نظیر رمان «زمین سوخته» اثر ماندگار زنده یاد احمد محمود پدید نخواهد آمد.
سوژههایتان را چگونه به دست میآورید، آیا تجربه شخصی هم در آن دخیل است؟
هر حادثه خاص، گاه نامتعارف که مدتها ذهن و روح شما را درگیر خود کند، میتواند بهانهای برای نوشتن به شما بدهد، در اینجا عناصر حادثه (تجربههای تلخ و شیرین و مجموع اطلاعات حاصل زندگی یعنی دیدهها، شنیدهها و مطالعات وصد البته تخیل قوی) شما را به درون دنیای کلمات خواهد کشید. میماند نوشتن یعنی درگیر شدن قلم و کاغذ و صرف وقت در ساعات عادتی (صبح زود یا غروب دلتنگی ها) نوشتن و نوشتن همراه با بازنویسیهای مکرر، این شکل به ظاهر ساده اما حماسی خلاقیت است.
در نوشتههایتان نگاه تازهای نسبت به جنگ وجود دارد و از کلیشههای معمول فاصله گرفتهاید، این امر متأثر ازچه درک و شناختی است؟
خیلی سعی کردهام داستانها به دور از حس و حال سفارشینویسی و تبلیغی پیش برود. کار نویسنده اگر سفارشی باشد اثر از پیش مرده خواهد بود. مصلحتاندیشی آفت ادبیات جنگ است شاید به همین دلیل تعداد آثار فاخر در این ژانر به تعداد انگشتان هردو دست نرسد.
اساساً در نوشتههایتان به دنبال چه چیزی هستید چه چیزی را مد نظر دارید تا به قلم بیاورید؟
نویسنده مسافر دنیاهاست، دورهگردی غریب که گاه در پی یافتن خودش است گاه در جستوجوی زاویههای پنهان دنیای شخصیتهایش، اما شاید مهم تراز آن شبیه مسافری است که میخواهد دردل دنیاهایی که خلق کرده ردپا یا فرکانسی هرچند نامحسوس برای آینده گان به جا بگذارد.
در یک ارزیابی شتابزده سطح داستان کوتاه ورمان جنگ را چطور میبینید؟ در «روبیک» (داستان کوتاه) با «باد در شالیزار میپیچد» که رمان است اختلاف قلم وجود دارد دلیل آن چیست آیا اتفاقی است یا به ساختار ایندو برمیگردد یا دلیل دیگری دارد؟
وقایع رمان «باد درشالیزار میپیچد» در سالهای ۱۳۰۰ تا۱۳۵۰ اتفاق میافتد، پس طبیعی است با این پیرنگ زمانی لحن وسبک پرداخت متفاوت باشد. از طرفی حوادث رمان دردل مقطعی از تاریخ میگذرد که بدون پژوهش و تحقیق پیش نمیرفت. وجود شخصیتهای متعدد، حوادث به هم پیوسته در رمان سبک وساختار خودش را میطلبد که طبعاً با داستان کوتاه تفاوتهای ساختاری دارد.
کار کدام یک از داستان نویسان در حوزه جنگ را میپسندید؟
«زمین سوخته» احمد محمود را یک اثر رئال، بیطرفانه، صادقانه در حوزه رمان جنگ میدانم. از لحاظ نوآوری و پرداخت مدرن هم میتوانم به رمان پل معلق بایرامی اشاره کنم.
از قرار شما دست اندرکار مطالعات پژوهشی نیز هستید، مرزهای کار پژوهشی با داستان را چگونه تبیین میکنید؟
نگاه پژوهشگر با مطالعه تاریخ اعم از تاریخ اجتماعی، سیاسی و...به دست میآید و توسعه مییابد. گرچه داستان نویس هم باید دراین زمینهها مطالعه کافی داشته باشد. از اینرو کار پژوهش با داستاننویسی ارتباط تنگاتنگی دارد.در این مورد به آثار ابوتراب خسروی، امیرحسن چهلتن و مرحوم هوشنگ گلشیری بهطور اخص میتوان اشاره کرد. از این جهت داستاننویس خواهناخواه به سمت کار پژوهشی کشیده میشود. البته به اقتضای اثر دردست تولید هم بستگی دارد. بهطور کلی مرز بین داستاننویسی و کار پژوهشی، خلاقیت و آفرینش در داستاننویسی است که در کار پژوهشی به دلیل مستندسازی نمیتواند از این ویژگی برخوردارباشد. چون کار محقق و پژوهشگر، تحقیق و پژوهش است نه داستانسرایی که اصلیترین عنصرآن تخیل است. پژوهشگر اگر بخواهد بر تخیل تکیه کند همچون مرحوم ذبیحالله منصوری نه تاریخنویس خواهد بود و نه رماننویس و در هر دو حوزه آثارش میانمایه و فوقالعاده عامهپسند خواهد بود که مخاطب تاریخخوان و ادبیات خوان را سرگردان میسازد.
خود شما در زمان جنگ در چه زمینهای فعال بودید؟
اغلب در جمع تخریبچیها و نیروهای گشت وشناسایی بودم که به اقتضای عملیات دوشادوش رزمندگان حضور داشتم. از اینرو بنده در تمام مدت خدمتم در دوران جنگ در این دو حوزه حضور و فعالیت داشتم.
برای نوقلمانی که به نوشتن داستان و رمان علاقه دارند چه توصیهای دارید؟
بنده درحدی نیستم که به کسی توصیه کنم. اگر کسی بخواهد وارد این حوزه پرمشقت و بیمزد شود، تنها میتوانم به این موضوع اشاره کنم که تاریخ و فرهنگ ما ایرانیها مملو از حوادث نادر، عرفان ما مملو از چهرههای مطرح، سیاست ما مملو از بغض کبود، خاک ما عاشق پرور، مردم ما ساده و زودباورند. با چنین اوصافی تاریخ ادبیات ما باید غنیتر از ادبیات امریکای لاتین و فرانسه باشد. راه رسیدن به آن جایگاه خود باوری است آن هم با این پیشینه عظیم.
دبیر گروه پایداری
منوچهر رضایی هنرمند خلاقی است که به دلیل کم کاری، خیلیها او واثر ماندگار و خواندنیاش را نمیشناسند. از او یک مجموعه داستان کوتاه با عنوان «روبیک» منتشر شده است که با وجود تک اثر بودن نامش را بر دیوان بهترینهای داستان کوتاه جنگ ثبت کرده و شایسته دریافت جایزه یوسف نموده است. این اثر کم حجم به حدی خوشخوان است که مخاطب حرفهای به سختی باورخواهد کرد خالق این اثر در هنگام انتشار آن، کتاب اولی بوده است. با او پیرامون دلیل کمکاری و غیبت طولانی مدتش درعرصه تولید وخلق اثر، همچنین سایر زمینهها قصد گفتوگویی مفصل داشتیم که مقدور نشد. لذا به این گفتوگوی کوتاه در حد معرفی ایشان و اثر ماندگارش بسنده میکنیم.
«روبیک» کاری هنرمندانه است که ورای طرفداران داستان جنگی، مخاطب عام را هم جذب میکند، چرا داستاننویسی برای جنگ را ادامه ندادید؟
برای ننوشتن هر بهانهای بیاورم توجیهناپذیر است. البته نوشتن برای نویسنده باید به یک نیاز روحی تبدیل شود. چون نوشتن عرقریزی روح است که با رنج و خلاقیت نیز همراه است و نتیجه آن خلق دنیایی با شخصیتهای جدید و تجربه لذتبخشی خواهد بود. پس از نوشتن روبیک به صورت جدی فیلمنامه خواندم، فیلمنامه نوشتم که متأسفانه حاصلی برایم نداشت و وقفهای در ادامه داستاننویسی شد. البته در این سالها بیکار نماندم و یک اثر پژوهشی، همچنین مجموعه شعری را آماده چاپ میکنم.
داستانهای روبیک به متنهای نمایشی نزدیک است آیا در این امر عمدی وجود دارد؟
این امر بیآنکه متوجه شوم و عمدی در کار باشد اتفاق افتاده است. من اساساً انسان برونگرایی هستم و به خوب دیدن و پرداختن به جزئیات فضای داستان اهمیت میدهم. در عین حال از قدرت تخیل هم غافل نیستم. سالهای جوانی عضو انجمن سینمای جوان بودم. دو فیلم کوتاه هم ساختم. ولی بعدها متوجه شدم دنیای داستاننویسی متفاوت با دنیای همه هنرهاست. ساختار داستانهایم بخصوص رمان «باد درشالیزار میپیچد» مملو از تصاویر بصری متأثراز فیلمنامهخوانی و فیلم دیدنهای من است و همینطور تجربه خودم که زندگی سختی داشتم.
بعضی از داستانهای روبیک قابلیت تبدیل شدن به رمان را دارند، آیا تصمیمی برای تبدیل آنها به رمان ندارید؟
داستان «فریاد سکوت» درسال ۷۸به عنوان داستان برگزیده به همراه بیست داستان کوتاه درکتاب سوم یوسف و باعنوان «شربت آلبالو» توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس به چاپ رسید. داستان فریاد سکوت بهشدت تصویری است و غیرمنتظره هم تمام میشود. این داستان قابلیت تبدیل به فیلمنامه، حتی رمان را دارد، ولی هنوز به صورت جدی تصمیمی برای این کار ندارم و امیدوارم در فرصتی مناسب این اتفاق بیفتد و این قصه را در ساختار و قالب رمان بنویسم.
روبیک چگونه شکل گرفت؟
مجموعه داستان روبیک، شامل شش داستان کوتاه است که بجز داستان پنجم این مجموعه که در بحبوحه عملیات والفجر۱۰ نوشته شده مابقی داستانها بعد از پذیرش قطعنامه، نوشته و به نگارش درآمده است. داستان «آنها پنج نفر بودند» را صحنه به صحنه تجربه کردم. درجریان کمک به آوارههای شهر حلبچه، درمیان بمباران هواپیماها وهدایت آنها به یک جای امن، که بعد از اتمام عملیات با کمک دیگررزمندگان انجام میدادیم و بلافاصله به مقر عملیاتی جهت پاکسازی میادین مین برمی گشتیم.
داستان روبیک هم به این نحو بود که بعد از پایان خدمت دریک شرکت مشغول به کارشدم. آن ایام داستانهایم را در یک روزنامه محلی چاپ میکردم.همکاری داشتم که از ارامنه بود. آدم خوشذوق و اهل مطالعه، گاهی کتاب باهم مبادله میکردیم. طی همین دوستی، کتابی از ایشان دریافت کردم که در آن به خدمات مهم ارامنه درایران اشاره شده بود که شامل ابعاد فرهنگی، سیاسی، معماری وهنروادبیات میشد درصفحات آخر هم فصلی بود که به معرفی شهدای ارامنه در جنگ تحمیلی پرداخته بود. عنوان کتاب در خاطرم نیست. بعد از مطالعه این فصل از آن کتاب، انگیزهای در وجودم مرا به سمت سوژهای کشید تا داستانی بنویسم که در آن به زند گی خانوادهای بپردازم که سالهاست فرزندشان در جبهه مفقودالاثر شده که هر روز این سالها منتظر خبری از او هستند که در نهایت داستان با فرودی غمانگیز به پایان میرسد.
به نظر شما داستان کوتاه یا رمان، کدام یک در روایتگری حوادث جنگ مؤثرترند؟
اگر نویسنده تجربه و تبحر کافی داشته باشد نوشتن رمان در ژانر جنگ صد البته میتواند پروژه مهمی برای او باشد که نیاز ادبیات دفاع مقدس درحال حاضر هم این است. در حوزه داستان کوتاه هم جنگی نویسان جوان آثار خوشفرمی پدید آوردهاند که در مجموعه داستانهای کتاب یوسف میتوانید مطالعه کنید و به قدرت پرداخت آنان در ساختار داستانها پی ببرید.
تنها میماند حرف حساب داستان کوتاه یا رمان و آن وجود فضای امنیتیاندیشی و مصلحتاندیشی سیاسی است که هنوز هم گریبان نویسنده مستعد را رها نکرده است. تا این مسائل هست، ادبیات واقعی و بیطرف نظیر رمان «زمین سوخته» اثر ماندگار زنده یاد احمد محمود پدید نخواهد آمد.
سوژههایتان را چگونه به دست میآورید، آیا تجربه شخصی هم در آن دخیل است؟
هر حادثه خاص، گاه نامتعارف که مدتها ذهن و روح شما را درگیر خود کند، میتواند بهانهای برای نوشتن به شما بدهد، در اینجا عناصر حادثه (تجربههای تلخ و شیرین و مجموع اطلاعات حاصل زندگی یعنی دیدهها، شنیدهها و مطالعات وصد البته تخیل قوی) شما را به درون دنیای کلمات خواهد کشید. میماند نوشتن یعنی درگیر شدن قلم و کاغذ و صرف وقت در ساعات عادتی (صبح زود یا غروب دلتنگی ها) نوشتن و نوشتن همراه با بازنویسیهای مکرر، این شکل به ظاهر ساده اما حماسی خلاقیت است.
در نوشتههایتان نگاه تازهای نسبت به جنگ وجود دارد و از کلیشههای معمول فاصله گرفتهاید، این امر متأثر ازچه درک و شناختی است؟
خیلی سعی کردهام داستانها به دور از حس و حال سفارشینویسی و تبلیغی پیش برود. کار نویسنده اگر سفارشی باشد اثر از پیش مرده خواهد بود. مصلحتاندیشی آفت ادبیات جنگ است شاید به همین دلیل تعداد آثار فاخر در این ژانر به تعداد انگشتان هردو دست نرسد.
اساساً در نوشتههایتان به دنبال چه چیزی هستید چه چیزی را مد نظر دارید تا به قلم بیاورید؟
نویسنده مسافر دنیاهاست، دورهگردی غریب که گاه در پی یافتن خودش است گاه در جستوجوی زاویههای پنهان دنیای شخصیتهایش، اما شاید مهم تراز آن شبیه مسافری است که میخواهد دردل دنیاهایی که خلق کرده ردپا یا فرکانسی هرچند نامحسوس برای آینده گان به جا بگذارد.
در یک ارزیابی شتابزده سطح داستان کوتاه ورمان جنگ را چطور میبینید؟ در «روبیک» (داستان کوتاه) با «باد در شالیزار میپیچد» که رمان است اختلاف قلم وجود دارد دلیل آن چیست آیا اتفاقی است یا به ساختار ایندو برمیگردد یا دلیل دیگری دارد؟
وقایع رمان «باد درشالیزار میپیچد» در سالهای ۱۳۰۰ تا۱۳۵۰ اتفاق میافتد، پس طبیعی است با این پیرنگ زمانی لحن وسبک پرداخت متفاوت باشد. از طرفی حوادث رمان دردل مقطعی از تاریخ میگذرد که بدون پژوهش و تحقیق پیش نمیرفت. وجود شخصیتهای متعدد، حوادث به هم پیوسته در رمان سبک وساختار خودش را میطلبد که طبعاً با داستان کوتاه تفاوتهای ساختاری دارد.
کار کدام یک از داستان نویسان در حوزه جنگ را میپسندید؟
«زمین سوخته» احمد محمود را یک اثر رئال، بیطرفانه، صادقانه در حوزه رمان جنگ میدانم. از لحاظ نوآوری و پرداخت مدرن هم میتوانم به رمان پل معلق بایرامی اشاره کنم.
از قرار شما دست اندرکار مطالعات پژوهشی نیز هستید، مرزهای کار پژوهشی با داستان را چگونه تبیین میکنید؟
نگاه پژوهشگر با مطالعه تاریخ اعم از تاریخ اجتماعی، سیاسی و...به دست میآید و توسعه مییابد. گرچه داستان نویس هم باید دراین زمینهها مطالعه کافی داشته باشد. از اینرو کار پژوهش با داستاننویسی ارتباط تنگاتنگی دارد.در این مورد به آثار ابوتراب خسروی، امیرحسن چهلتن و مرحوم هوشنگ گلشیری بهطور اخص میتوان اشاره کرد. از این جهت داستاننویس خواهناخواه به سمت کار پژوهشی کشیده میشود. البته به اقتضای اثر دردست تولید هم بستگی دارد. بهطور کلی مرز بین داستاننویسی و کار پژوهشی، خلاقیت و آفرینش در داستاننویسی است که در کار پژوهشی به دلیل مستندسازی نمیتواند از این ویژگی برخوردارباشد. چون کار محقق و پژوهشگر، تحقیق و پژوهش است نه داستانسرایی که اصلیترین عنصرآن تخیل است. پژوهشگر اگر بخواهد بر تخیل تکیه کند همچون مرحوم ذبیحالله منصوری نه تاریخنویس خواهد بود و نه رماننویس و در هر دو حوزه آثارش میانمایه و فوقالعاده عامهپسند خواهد بود که مخاطب تاریخخوان و ادبیات خوان را سرگردان میسازد.
خود شما در زمان جنگ در چه زمینهای فعال بودید؟
اغلب در جمع تخریبچیها و نیروهای گشت وشناسایی بودم که به اقتضای عملیات دوشادوش رزمندگان حضور داشتم. از اینرو بنده در تمام مدت خدمتم در دوران جنگ در این دو حوزه حضور و فعالیت داشتم.
برای نوقلمانی که به نوشتن داستان و رمان علاقه دارند چه توصیهای دارید؟
بنده درحدی نیستم که به کسی توصیه کنم. اگر کسی بخواهد وارد این حوزه پرمشقت و بیمزد شود، تنها میتوانم به این موضوع اشاره کنم که تاریخ و فرهنگ ما ایرانیها مملو از حوادث نادر، عرفان ما مملو از چهرههای مطرح، سیاست ما مملو از بغض کبود، خاک ما عاشق پرور، مردم ما ساده و زودباورند. با چنین اوصافی تاریخ ادبیات ما باید غنیتر از ادبیات امریکای لاتین و فرانسه باشد. راه رسیدن به آن جایگاه خود باوری است آن هم با این پیشینه عظیم.
تحلیل مقایسهای سخنان آیتالله رئیسی و رئیـس دولت سابق در روز ارتـش
پایان دوران انفعال
ایلیا داوودی
روزنامه نگار
سخنان آیتالله ابراهیم رئیسی در روز ارتش با بازتابهای گسترده داخلی و خارجی مواجه شده است. این سخنرانی پیامهای مهمی را دربر داشت و از این جهت میتوان آن را یک سخنرانی راهبردی و مؤثر به حساب آورد. اما نکتهای که گزارش تحلیلی حاضر هم قصد دارد به آن بپردازد، مقایسه این سخنرانی با سخنرانی رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم است که بخوبی نشان دهنده تغییر گفتمانی دولت سیزدهم نسبت به دو دولت گذشته است؛ تحلیل سخنرانی روز ارتش از آن جهت حائز اهمیت است که نیروهای نظامی و بویژه ارتش ارکان اصلی هر حاکمیت ملی هستند و سخنانی که در این روز ایراد میشود، هم از نظر سطح داخلی و هم از نظر سطح بینالمللی اهمیت ویژهای دارند و پیامهای معناداری را منتقل میکنند. تحلیل مقایسه سخنان آیت الله رئیسی در روز ارتش امسال با سخنان رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم در روز ارتش سالهای گذشته نشان میدهد که دولت جدید گفتمان انفعالی را که در سالهای گذشته روی کار بوده، کنار گذاشته و به صورت فعالانه سعی دارد در عرصه داخلی و بینالمللی نقشآفرینی کند. در ادامه این موضوع به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.
پیام اقتدار ارتش
یکی از نکات مهمی که میتوان در مقایسه سخنرانیهای دو رئیس جمهور مشاهده نمود، نقشآفرینی فعال و منفعلانه است؛ آیتالله رئیسی در سخنرانی خود آمادگی ارتش جمهوری اسلامی ایران را حاوی دو پیام مهم برای دوستداران انقلاب اسلامی و دشمنان این نظام و انقلاب دانسته که برای دوستداران انقلاب اسلامی دربردارنده پیام امید و برای دشمنان، دربردارنده پیام بازدارندگی و پشیمانی از هرگونه اقدام و حرکتی علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران است. همچنین تأکید رئیس جمهور بر اینکه ایران هیچ گاه آغازگر جنگی نخواهد بود اما هر گونه تعرض را با پاسخی پشیمانکننده و قاطع مواجه خواهد ساخت، بیانگر نقشآفرینی فعال دولت در عرصه سیاست خارجی است. آمادگی بالای قوای نظامی کشور و اشراف اطلاعاتی بالای این نیروها نسبت به تحولات منطقهای و بینالمللی از دیگر سرفصلهای این سخنرانی قاطعانه بود که برای مخاطبان داخلی و خارجی پیامهای مشخصی داشت. اما نگاهی به سخنرانیهای حسن روحانی در روز ارتش در سالهای گذشته نشان میدهد که دولت در گذشته همواره چشم امید به کمکهای خارجی داشته است. برای نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
«...اگر امروز نیروهای دیپلماسی شما و افسران میدان صلح در مبارزه سیاسی و مذاکره منطقی با قدرتها در صحنه جهانی حضور دارند و در مذاکره با قدرتهای بزرگ، شجاعانه از منافع کشور دفاع میکنند، پشتوانه آنها رأی و نظر مردم، هدایتهای رهبری و اقتدار نیروهای مسلح و ارتش جمهوری اسلامی ایران است. در مذاکرات به دنیا اعلام کردیم و میکنیم که ما اهل تجاوز نیستیم. اهل جنگ نیستیم، اهل منطق و گفتوگو هستیم...» (روز ارتش 1393)؛ «...اینکه شما میبینید در فناوری صلحآمیز هستهای ما راه مذاکره را انتخاب کردیم، خواستیم به دنیا و منطقه نشان دهیم که هیچ مشکلی در این منطقه و در جهان نیست که پای میز منطق و مذاکره حل نشود...» (روز ارتش 1394).
این دست سخنان که در روز ارتش سالهای 95 و 97 نیز مشابه آنها تکرار شده است، اگرچه به خودی خود بدون ایراد مینمایند و بیانگر گفتمان اصلی جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی و در تعامل با کشورهای جهان هستند، اما بیان این سخنان در روز ارتش و در بین نیروهای نظامی کشور برای مخاطبان خارجی قابل تأمل است؛ در حالی که در این روز انتظار میرود که وجه اقتدار نیروهای نظامی کشور برای مخاطبان بینالمللی پررنگ و برجسته شود، تأکید چندباره بر مذاکره نشان دهنده نوعی انفعال است؛ بویژه مذاکراتی که مدتها به طول انجامید و در نهایت نیز نتوانست به سرمنزل مقصود برسد و گرهی از مشکلات کشور بازگشاید.
تأکید چندباره رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم بر مذاکره در مقایسه با سخنرانی آیتالله رئیسی که در آن هیچ گونه سخنی از مذاکره به میان نیامد و از این کلمه حتی یکبار هم استفاده نشد، دربر دارنده پیام مهم دیگری نیز هست؛ اینکه دولت سیزدهم برخلاف دو دولت قبل که مذاکره را تنها راه نجات کشور میدانست، تمام برنامههای خود را معطوف به مذاکرات نکرده و در گروی آنها قرار نداده است. بلکه به مذاکرات به عنوان یکی از برنامههای سیاست خارجی کشور در کنار سایر برنامههای مهم و راهبردی مینگرد. اگرچه دولت فعلی مذاکرات را جدی گرفته و مذاکرات برای این دولت شوی تبلیغاتی نیست، اما مذاکرات را به هر قیمتی نمیخواهد، بلکه آن چیزی که برای این دولت مهم است، آن است که هدف از مذاکرات، فقط تحقق منافع مردم است. منافع مردم به معنای لغو تحریمهاست و باید این موضوع در مذاکرات محقق شود.
پرهیز از دوگانه تراشی و فرافکنی
یکی دیگر از تفاوتهای بسیار قابل توجه سخنرانی امسال روز ارتش توسط رئیس جمهور با سخنرانیهای سالهای گذشته عدم دوگانه تراشی و ایجاد تقابل میان ارتش و مردم بود؛ در سالهای گذشته رئیس جمهور وقت با استفاده برجسته، پررنگ و مکرر از واژه «ملت» در متن سخنرانی سعی داشت به طور غیرمستقیم دوگانههای باطلی را به وجود آورد و از یک طرف دو بال نظامی کشور یعنی ارتش و سپاه را در برابر هم قرار دهد و از طرف دیگر سپاه را در برابر مردم و ارتش را مدافع مردم القا کند. طرح سخنانی با استفاده از واژههای ارتش و ملت با هدف تداعی شعارهایی که درباره همبستگی میان ارتش و ملت در مبارزات منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی توسط مردم و در نسبت با ارتش شاهنشاهی که دارای تعریف و عقبه مشخص بود، مؤیدی بر این نتیجه است. به چند نمونه از سخنان حسن روحانی در این رابطه توجه کنید؛
«...ارتش هرگز از ملت و دولت منتخب مردم سهم خواهی نکرده است. همواره دنبال دفاع از میهن و کشور و انقلاب و نظام بوده است...» (روز ارتش 1393)؛
«...ارتش جمهوری اسلامی ایران ارتش اسلام و نظام اسلامی است و به کل ملت بزرگ ایران تعلق دارد و متعلق به این حزب، جناح و یا این گروه و آن گروه نیست...» (روز ارتش 1395)؛ «...وقتی ملت از حکومت «ناراضی و رویگردان» شود، ارتش باید در میان ملت و حکومت یکی را برگزیند و باید از دولتی حمایت کند که به ملتش خیانت نکرده باشد... رابطه ارتشها با ملتها از رابطه ارتشها با حکومتها راهبردیتر است. حکومتها برای آنکه در قدرت بمانند به ملتها نیاز دارند اما زمانی که ملتی از حکومتی ناراضی و رویگردان شود این ارتشها هستند که باید در میان ملتها و حکومتها یکی را برگزینند و تصمیم بگیرند و انتخاب کنند. ارتشها مسلحاند اما سلاح آنان رو به دشمنان ملتها است و نه ملتها... ارتش ایران همین گونه بماند، ارتش ملی و دینی و انقلابی ایران؛ ارتش همه ملت ایران است. ارتش بزرگتر از آن است که آن را به سیاست فرو بکاهیم. ارتش مهمتر از آن است که حتی آن را به یک مشرب و سیاست فرو بکاهیم...» (روز ارتش 1400)
دلالت ضمنی این فقرات، رفع مسئولیت از دولت در تحقق وضع موجود و نهادن بار مسئولیت اوضاع نابسامان اقتصادی و سایر معضلات و مشکلات کشور در زمین سایر نهادها است، همچنین برحسب این پیام، نارضایتی مردمی مذکور هم ربطی به دولت یازدهم و دوازدهم ندارد و متوجه سایر عوامل است، پس -به تعبیر او- «ارتش باید از دولتی که به ملتش خیانت نکرده دفاع کند.»
اگرچه رئیس دولتهای سابق گاه در بخشهایی از برخی سخنرانیهای خود از سپاه نیز به عنوان یکی از نیروهای نظامی کشور تعریف کرده، اما ذکر سخنانی شائبه برانگیز که القای معانی متفاوتی را در اذهان میکند و در زمان خود نیز از سوی رسانهها و تحلیلگران و فعالان سیاسی مورد توجه قرار گرفت، نشان میدهد که طرح آنها بدون هدف و بدون غرض نبوده است. این دوگانهها به طور مکرر تقریباً تمامی سخنرانیهای روز ارتش از سالهای 1393 تا 1400 مشاهده میشود.
به ویژه سخنرانی سال گذشته روز ارتش حسن روحانی متضمن پیامهای ضمنی بود که نه تنها بازتاب زیادی در رسانهها داشت؛ بلکه حتی واکنش انتقادی امیران و فرماندهان ارتش را هم به دنبال داشت. این سخنرانی به گونهای تنظیم شده بود که نقاط مشکوک متن، کاملاً مبهم و دوپهلو رها شده بودند و قابلیت برداشتها و استنباطهایی متقابل و متضاد را داشتند.
پس از تحلیل ساختار معنایی متن سخنرانیهای روز ارتش در سالهای گذشته، متوجه میشویم که یکی از اهداف نهان در متن، القای چند شکاف و دوقطبی است؛ ازجمله نمایش شکاف میان ملت و حاکمیت، نمایش شکاف میان نیروهای مسلح و حاکمیت، تلاش برای القای شکاف میان نیروهای مسلح و ملت و درنهایت، نمایش شکاف و اختلاف درون نهادهای مختلف نظامی از جمله سپاه و ارتش و پرسشی که به ذهن مخاطب پس از درک این پیام خطور میکند این است که ذکر این مسائل و نمایش چنین تصویری از سوی رئیس جمهور در چنین سخنرانیهای راهبردی چه معناهایی میتواند داشته باشد؟ همچنین القای دیگری که در ذیل این تصویر صورت گرفت، بازنمود تصویر اختلاف بنیادی ارتش و سپاه است که خطی قدیمی است و رسانههای ضدانقلاب مدتهاست آن را دنبال میکنند و رئیس دولت وقت دوباره آن را برجسته ساخت.
اما در سخنرانی امسال روز ارتش در سخنان آیتالله رئیسی چند نکته مهم وجود داشت؛ اول اینکه کلمه ملت که از نظر سیاسی نیز دارای بار معنایی مشخصی است، مورد تأکید قرار نگرفته بود و در عوض از واژه «مردم» استفاده شده بود؛ همچنین تأکید بر انسجام ارتش و سپاه به عنوان دو بازوی توانمند فرمانده کل قوا و همکاری آنان در عرصههای مختلف در این سخنرانی پررنگ بود. «...همدلی، پیوستگی و صمیمیت ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ما به عنوان دو بازوی توانمند فرمانده معظم کل قوا و همکاری این دو و دیگر اجزای نیروهای مسلح ما در عرصههای مختلف در کشور مثال زدنی است...»؛ «...امروز ارتش جمهوری اسلامی ایران نه فقط در میدان مواجهه با دشمن بلکه در همه عرصهها با مردم، از مردم و در میان مردم است. عملکرد ارتش در خدمت به مردم کاملاً درخشان و شایسته قدردانی است...»
استفاده از واژه مردم همچنین به نوعی تداعیکننده شعار دولت سیزدهم یعنی «دولت مردمی؛ ایران قوی» نیز بود و از این جهت میتوان به نوعی پیوستگی در گفتار و رفتار دولت سیزدهم را مشاهده کرد. لایههای گفتمانی این سخنرانی نشان داد که «مردم» همچنان دال اصلی گفتمان دولت سیزدهم هستند و رئیسجمهور تمام توان خود را برای تحقق شعار انتخاباتی خود به کار بسته است.
پیروزی یک بر هفت!
اظهارات روحانی در مقاطع مختلف بویژه در سال آخر ریاست جمهوریاش در روز ارتش همواره حاشیهها و جنجالهایی را به دنبال داشته است. به طور خاص اظهارات او در گرامیداشت روز ارتش سال گذشته مورد توجه رسانههای بیگانه نیز قرار گرفت؛ دویچهوله آلمان، رادیو زمانه، ایران اینترنشنال و ایندیپندنت فارسی، از جمله این رسانهها هستند که به بازتاب سخنان حسن روحانی پرداختند. نقش آفرینی اصلی در این میان به عهده رسانههای وابسته به دولت سعودی ازجمله ایران اینترنشنال و ایندیپندنت فارسی بود. ایندیپندنت سعودی که رویکردی صریحاً ضد ارتش و در کل، ضد توانمندیهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی دارد، در گزارشی مخاطب اصلی سخنان رئیس جمهور وقت را خود ارتش دانسته و بیان کرده که سخنان وی در حقیقت اعتراض به عملکرد ارتش بوده است! اما قطب پیشران اصلی عملیات روانی در این میدان، شبکه ایران اینترنشنال بود که چند تولید متوالی به فاصله اندکی از هم پیرامون پیام امسال رئیس جمهور داشت. محور القایی اصلی تمام این تولیدات هم همان تصویر شکاف و اختلاف ارتش و سپاه بود. به نظر میرسد پیام سخنرانی امسال آیتالله رئیسی به طور تام و تمام در شأنیت گرامیداشت روز ارتش و متناسب با توانمندی و اقتدار این نیروی نظامی بود. پیامی که هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور بازتابهای معنادار و گستردهای داشت و حاکی از نقشآفرینی فعالانه ایران در مسائل داخلی و بینالمللی بود. این در حالی است که سخنرانیهای حسن روحانی در هفت روز ارتش مصادف با دوران ریاست جمهوریاش در سالهای مختلف، نه تنها تا این حد قاطعانه و برجسته نبوده است، بلکه حتی در مقاطعی کاملاً برعکس فهم شده است و پیام اقتدار ارتش را به طور مخدوش، مبهم و نادرست به گوش مخاطبان رسانده است. با این تفاسیر میتوان گفت که رئیس دولت سیزدهم در همین یک سخنرانی توانست وجوه متفاوتی از پیام روز ارتش را در نسبت با هفت سخنرانی رئیس دو دولت سابق در این روز در سالهای مختلف به مخاطبان پیام برساند و به موفقیت دست پیدا کند.
روزنامه نگار
سخنان آیتالله ابراهیم رئیسی در روز ارتش با بازتابهای گسترده داخلی و خارجی مواجه شده است. این سخنرانی پیامهای مهمی را دربر داشت و از این جهت میتوان آن را یک سخنرانی راهبردی و مؤثر به حساب آورد. اما نکتهای که گزارش تحلیلی حاضر هم قصد دارد به آن بپردازد، مقایسه این سخنرانی با سخنرانی رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم است که بخوبی نشان دهنده تغییر گفتمانی دولت سیزدهم نسبت به دو دولت گذشته است؛ تحلیل سخنرانی روز ارتش از آن جهت حائز اهمیت است که نیروهای نظامی و بویژه ارتش ارکان اصلی هر حاکمیت ملی هستند و سخنانی که در این روز ایراد میشود، هم از نظر سطح داخلی و هم از نظر سطح بینالمللی اهمیت ویژهای دارند و پیامهای معناداری را منتقل میکنند. تحلیل مقایسه سخنان آیت الله رئیسی در روز ارتش امسال با سخنان رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم در روز ارتش سالهای گذشته نشان میدهد که دولت جدید گفتمان انفعالی را که در سالهای گذشته روی کار بوده، کنار گذاشته و به صورت فعالانه سعی دارد در عرصه داخلی و بینالمللی نقشآفرینی کند. در ادامه این موضوع به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.
پیام اقتدار ارتش
یکی از نکات مهمی که میتوان در مقایسه سخنرانیهای دو رئیس جمهور مشاهده نمود، نقشآفرینی فعال و منفعلانه است؛ آیتالله رئیسی در سخنرانی خود آمادگی ارتش جمهوری اسلامی ایران را حاوی دو پیام مهم برای دوستداران انقلاب اسلامی و دشمنان این نظام و انقلاب دانسته که برای دوستداران انقلاب اسلامی دربردارنده پیام امید و برای دشمنان، دربردارنده پیام بازدارندگی و پشیمانی از هرگونه اقدام و حرکتی علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران است. همچنین تأکید رئیس جمهور بر اینکه ایران هیچ گاه آغازگر جنگی نخواهد بود اما هر گونه تعرض را با پاسخی پشیمانکننده و قاطع مواجه خواهد ساخت، بیانگر نقشآفرینی فعال دولت در عرصه سیاست خارجی است. آمادگی بالای قوای نظامی کشور و اشراف اطلاعاتی بالای این نیروها نسبت به تحولات منطقهای و بینالمللی از دیگر سرفصلهای این سخنرانی قاطعانه بود که برای مخاطبان داخلی و خارجی پیامهای مشخصی داشت. اما نگاهی به سخنرانیهای حسن روحانی در روز ارتش در سالهای گذشته نشان میدهد که دولت در گذشته همواره چشم امید به کمکهای خارجی داشته است. برای نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
«...اگر امروز نیروهای دیپلماسی شما و افسران میدان صلح در مبارزه سیاسی و مذاکره منطقی با قدرتها در صحنه جهانی حضور دارند و در مذاکره با قدرتهای بزرگ، شجاعانه از منافع کشور دفاع میکنند، پشتوانه آنها رأی و نظر مردم، هدایتهای رهبری و اقتدار نیروهای مسلح و ارتش جمهوری اسلامی ایران است. در مذاکرات به دنیا اعلام کردیم و میکنیم که ما اهل تجاوز نیستیم. اهل جنگ نیستیم، اهل منطق و گفتوگو هستیم...» (روز ارتش 1393)؛ «...اینکه شما میبینید در فناوری صلحآمیز هستهای ما راه مذاکره را انتخاب کردیم، خواستیم به دنیا و منطقه نشان دهیم که هیچ مشکلی در این منطقه و در جهان نیست که پای میز منطق و مذاکره حل نشود...» (روز ارتش 1394).
این دست سخنان که در روز ارتش سالهای 95 و 97 نیز مشابه آنها تکرار شده است، اگرچه به خودی خود بدون ایراد مینمایند و بیانگر گفتمان اصلی جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی و در تعامل با کشورهای جهان هستند، اما بیان این سخنان در روز ارتش و در بین نیروهای نظامی کشور برای مخاطبان خارجی قابل تأمل است؛ در حالی که در این روز انتظار میرود که وجه اقتدار نیروهای نظامی کشور برای مخاطبان بینالمللی پررنگ و برجسته شود، تأکید چندباره بر مذاکره نشان دهنده نوعی انفعال است؛ بویژه مذاکراتی که مدتها به طول انجامید و در نهایت نیز نتوانست به سرمنزل مقصود برسد و گرهی از مشکلات کشور بازگشاید.
تأکید چندباره رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم بر مذاکره در مقایسه با سخنرانی آیتالله رئیسی که در آن هیچ گونه سخنی از مذاکره به میان نیامد و از این کلمه حتی یکبار هم استفاده نشد، دربر دارنده پیام مهم دیگری نیز هست؛ اینکه دولت سیزدهم برخلاف دو دولت قبل که مذاکره را تنها راه نجات کشور میدانست، تمام برنامههای خود را معطوف به مذاکرات نکرده و در گروی آنها قرار نداده است. بلکه به مذاکرات به عنوان یکی از برنامههای سیاست خارجی کشور در کنار سایر برنامههای مهم و راهبردی مینگرد. اگرچه دولت فعلی مذاکرات را جدی گرفته و مذاکرات برای این دولت شوی تبلیغاتی نیست، اما مذاکرات را به هر قیمتی نمیخواهد، بلکه آن چیزی که برای این دولت مهم است، آن است که هدف از مذاکرات، فقط تحقق منافع مردم است. منافع مردم به معنای لغو تحریمهاست و باید این موضوع در مذاکرات محقق شود.
پرهیز از دوگانه تراشی و فرافکنی
یکی دیگر از تفاوتهای بسیار قابل توجه سخنرانی امسال روز ارتش توسط رئیس جمهور با سخنرانیهای سالهای گذشته عدم دوگانه تراشی و ایجاد تقابل میان ارتش و مردم بود؛ در سالهای گذشته رئیس جمهور وقت با استفاده برجسته، پررنگ و مکرر از واژه «ملت» در متن سخنرانی سعی داشت به طور غیرمستقیم دوگانههای باطلی را به وجود آورد و از یک طرف دو بال نظامی کشور یعنی ارتش و سپاه را در برابر هم قرار دهد و از طرف دیگر سپاه را در برابر مردم و ارتش را مدافع مردم القا کند. طرح سخنانی با استفاده از واژههای ارتش و ملت با هدف تداعی شعارهایی که درباره همبستگی میان ارتش و ملت در مبارزات منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی توسط مردم و در نسبت با ارتش شاهنشاهی که دارای تعریف و عقبه مشخص بود، مؤیدی بر این نتیجه است. به چند نمونه از سخنان حسن روحانی در این رابطه توجه کنید؛
«...ارتش هرگز از ملت و دولت منتخب مردم سهم خواهی نکرده است. همواره دنبال دفاع از میهن و کشور و انقلاب و نظام بوده است...» (روز ارتش 1393)؛
«...ارتش جمهوری اسلامی ایران ارتش اسلام و نظام اسلامی است و به کل ملت بزرگ ایران تعلق دارد و متعلق به این حزب، جناح و یا این گروه و آن گروه نیست...» (روز ارتش 1395)؛ «...وقتی ملت از حکومت «ناراضی و رویگردان» شود، ارتش باید در میان ملت و حکومت یکی را برگزیند و باید از دولتی حمایت کند که به ملتش خیانت نکرده باشد... رابطه ارتشها با ملتها از رابطه ارتشها با حکومتها راهبردیتر است. حکومتها برای آنکه در قدرت بمانند به ملتها نیاز دارند اما زمانی که ملتی از حکومتی ناراضی و رویگردان شود این ارتشها هستند که باید در میان ملتها و حکومتها یکی را برگزینند و تصمیم بگیرند و انتخاب کنند. ارتشها مسلحاند اما سلاح آنان رو به دشمنان ملتها است و نه ملتها... ارتش ایران همین گونه بماند، ارتش ملی و دینی و انقلابی ایران؛ ارتش همه ملت ایران است. ارتش بزرگتر از آن است که آن را به سیاست فرو بکاهیم. ارتش مهمتر از آن است که حتی آن را به یک مشرب و سیاست فرو بکاهیم...» (روز ارتش 1400)
دلالت ضمنی این فقرات، رفع مسئولیت از دولت در تحقق وضع موجود و نهادن بار مسئولیت اوضاع نابسامان اقتصادی و سایر معضلات و مشکلات کشور در زمین سایر نهادها است، همچنین برحسب این پیام، نارضایتی مردمی مذکور هم ربطی به دولت یازدهم و دوازدهم ندارد و متوجه سایر عوامل است، پس -به تعبیر او- «ارتش باید از دولتی که به ملتش خیانت نکرده دفاع کند.»
اگرچه رئیس دولتهای سابق گاه در بخشهایی از برخی سخنرانیهای خود از سپاه نیز به عنوان یکی از نیروهای نظامی کشور تعریف کرده، اما ذکر سخنانی شائبه برانگیز که القای معانی متفاوتی را در اذهان میکند و در زمان خود نیز از سوی رسانهها و تحلیلگران و فعالان سیاسی مورد توجه قرار گرفت، نشان میدهد که طرح آنها بدون هدف و بدون غرض نبوده است. این دوگانهها به طور مکرر تقریباً تمامی سخنرانیهای روز ارتش از سالهای 1393 تا 1400 مشاهده میشود.
به ویژه سخنرانی سال گذشته روز ارتش حسن روحانی متضمن پیامهای ضمنی بود که نه تنها بازتاب زیادی در رسانهها داشت؛ بلکه حتی واکنش انتقادی امیران و فرماندهان ارتش را هم به دنبال داشت. این سخنرانی به گونهای تنظیم شده بود که نقاط مشکوک متن، کاملاً مبهم و دوپهلو رها شده بودند و قابلیت برداشتها و استنباطهایی متقابل و متضاد را داشتند.
پس از تحلیل ساختار معنایی متن سخنرانیهای روز ارتش در سالهای گذشته، متوجه میشویم که یکی از اهداف نهان در متن، القای چند شکاف و دوقطبی است؛ ازجمله نمایش شکاف میان ملت و حاکمیت، نمایش شکاف میان نیروهای مسلح و حاکمیت، تلاش برای القای شکاف میان نیروهای مسلح و ملت و درنهایت، نمایش شکاف و اختلاف درون نهادهای مختلف نظامی از جمله سپاه و ارتش و پرسشی که به ذهن مخاطب پس از درک این پیام خطور میکند این است که ذکر این مسائل و نمایش چنین تصویری از سوی رئیس جمهور در چنین سخنرانیهای راهبردی چه معناهایی میتواند داشته باشد؟ همچنین القای دیگری که در ذیل این تصویر صورت گرفت، بازنمود تصویر اختلاف بنیادی ارتش و سپاه است که خطی قدیمی است و رسانههای ضدانقلاب مدتهاست آن را دنبال میکنند و رئیس دولت وقت دوباره آن را برجسته ساخت.
اما در سخنرانی امسال روز ارتش در سخنان آیتالله رئیسی چند نکته مهم وجود داشت؛ اول اینکه کلمه ملت که از نظر سیاسی نیز دارای بار معنایی مشخصی است، مورد تأکید قرار نگرفته بود و در عوض از واژه «مردم» استفاده شده بود؛ همچنین تأکید بر انسجام ارتش و سپاه به عنوان دو بازوی توانمند فرمانده کل قوا و همکاری آنان در عرصههای مختلف در این سخنرانی پررنگ بود. «...همدلی، پیوستگی و صمیمیت ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ما به عنوان دو بازوی توانمند فرمانده معظم کل قوا و همکاری این دو و دیگر اجزای نیروهای مسلح ما در عرصههای مختلف در کشور مثال زدنی است...»؛ «...امروز ارتش جمهوری اسلامی ایران نه فقط در میدان مواجهه با دشمن بلکه در همه عرصهها با مردم، از مردم و در میان مردم است. عملکرد ارتش در خدمت به مردم کاملاً درخشان و شایسته قدردانی است...»
استفاده از واژه مردم همچنین به نوعی تداعیکننده شعار دولت سیزدهم یعنی «دولت مردمی؛ ایران قوی» نیز بود و از این جهت میتوان به نوعی پیوستگی در گفتار و رفتار دولت سیزدهم را مشاهده کرد. لایههای گفتمانی این سخنرانی نشان داد که «مردم» همچنان دال اصلی گفتمان دولت سیزدهم هستند و رئیسجمهور تمام توان خود را برای تحقق شعار انتخاباتی خود به کار بسته است.
پیروزی یک بر هفت!
اظهارات روحانی در مقاطع مختلف بویژه در سال آخر ریاست جمهوریاش در روز ارتش همواره حاشیهها و جنجالهایی را به دنبال داشته است. به طور خاص اظهارات او در گرامیداشت روز ارتش سال گذشته مورد توجه رسانههای بیگانه نیز قرار گرفت؛ دویچهوله آلمان، رادیو زمانه، ایران اینترنشنال و ایندیپندنت فارسی، از جمله این رسانهها هستند که به بازتاب سخنان حسن روحانی پرداختند. نقش آفرینی اصلی در این میان به عهده رسانههای وابسته به دولت سعودی ازجمله ایران اینترنشنال و ایندیپندنت فارسی بود. ایندیپندنت سعودی که رویکردی صریحاً ضد ارتش و در کل، ضد توانمندیهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی دارد، در گزارشی مخاطب اصلی سخنان رئیس جمهور وقت را خود ارتش دانسته و بیان کرده که سخنان وی در حقیقت اعتراض به عملکرد ارتش بوده است! اما قطب پیشران اصلی عملیات روانی در این میدان، شبکه ایران اینترنشنال بود که چند تولید متوالی به فاصله اندکی از هم پیرامون پیام امسال رئیس جمهور داشت. محور القایی اصلی تمام این تولیدات هم همان تصویر شکاف و اختلاف ارتش و سپاه بود. به نظر میرسد پیام سخنرانی امسال آیتالله رئیسی به طور تام و تمام در شأنیت گرامیداشت روز ارتش و متناسب با توانمندی و اقتدار این نیروی نظامی بود. پیامی که هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور بازتابهای معنادار و گستردهای داشت و حاکی از نقشآفرینی فعالانه ایران در مسائل داخلی و بینالمللی بود. این در حالی است که سخنرانیهای حسن روحانی در هفت روز ارتش مصادف با دوران ریاست جمهوریاش در سالهای مختلف، نه تنها تا این حد قاطعانه و برجسته نبوده است، بلکه حتی در مقاطعی کاملاً برعکس فهم شده است و پیام اقتدار ارتش را به طور مخدوش، مبهم و نادرست به گوش مخاطبان رسانده است. با این تفاسیر میتوان گفت که رئیس دولت سیزدهم در همین یک سخنرانی توانست وجوه متفاوتی از پیام روز ارتش را در نسبت با هفت سخنرانی رئیس دو دولت سابق در این روز در سالهای مختلف به مخاطبان پیام برساند و به موفقیت دست پیدا کند.
4 طلا، یک نقره و 2 برنز فرنگیکاران در مسابقات کشتی فرنگی قهرمانی آسیا
شاگردان بنا نایب قهرمان شدند
شاگردان محمد بنا با تصاحب 7 مدال در 10 وزن نایب قهرمان شدند. قزاقستان هم با 2 طلا، 6 نقره و یک برنز بالاتر از فرنگیکاران ایران بر سکوی نخست قاره ایستاد. قرقیزستان نیز با ۳ طلا و 2 برنز بر سکوی سوم قرار گرفت...
پریسا غفاری/ تیم ملی کشتی فرنگی کشورمان مسابقات قهرمانی آسیا در مغولستان را با 4 طلا، یک نقره و دو برنز به پایان رساند. در روز دوم این رقابتها، کشتی گیران 5 وزن دوم به روی تشک رفتند که سهم آنها صعود 4 فرنگیکار به فینال بود. در وزن 60 کیلوگرم مهدی محسننژاد در دور اول با نتیجه 9 - صفر جیانیدر از هند را مغلوب کرد و در دور بعد و نیمه نهایی با سوزوکی از ژاپن سرشاخ شد که 5 - 4 برد و فینالیست شد.اما در فینال و مصاف با شارشنبکوف از قرقیزستان از ناحیه دنده احساس ناراحتی کرد و همین باعث شد تا پزشک وارد تشک و مسابقه متوقف شود. پس از درمان مسابقه ادامه پیدا کرد اما باز هم متوقف و کشتیگیر قرقیزستان برنده اعلام شد. در حالی که محسننژاد 4 - صفر عقب بود، نتوانست مسابقه را ادامه دهد.در وزن 67 کیلوگرم شاهین بداغی در دور اول با توجه به عدم حضور محمد فواز از سوریه به پیروزی رسید.او در دور بعد با هان سو ریو قهرمان جهان از کره جنوبی کشتی گرفت که 8 - صفر باخت. با صعود ریو به فینال، بداغی شانس مبارزه در گروه بازندهها را پیدا کرد ولی در این دیدار به مصاف کاتسوکی اندو دارنده مدال طلای زیر 23 سال جهان از ژاپن رفت و با نتیجه 7 - یک شکست خورد و مدال را از دست داد. بداغی با این شکست پنجم آسیا شد. محمدرضا مختاری در وزن ۷۲ کیلوگرم نیز در دور اول با نتیجه ۹ - صفر عادیلخان نورلانبکوف از قرقیزستان را از پیشرو برداشت و راهی نیمه نهایی شد. او ۹ - صفر از سد میرزابک رحمت اف از ازبکستان گذشت و به فینال رسید. مختاری برای کسب مدال طلا به مصاف آبیلخان آمزیاف از قزاقستان رفت که 4- یک پیروز و طلایی شد.
رسول گرمسیری در وزن ۸۲ کیلوگرم پس از استراحت در دور اول، در دور دوم با نتیجه ۸- صفر خان جعفرخان از قطر را مغلوب کرد. وی در دور سوم و نیمه نهایی در یک کشتی زیبا با نتیجه ۵ - صفر سینگ هارپریت دارنده مدال نقره آسیا از هند را از پیش رو برداشت. گرمسیری در دیدار پایانی هم در مصاف با دیاز کالان از قزاقستان 4- 3 برد و سومین مدال طلا را برای ایران به ارمغان آورد.
مهدی بالی در وزن ۹۷ کیلوگرم پس از تساوی 4- 4، پارک جی وو از کره جنوبی را ضربه فنی کرد. فرنگی کار 97 کیلوی ایران در نیمه نهایی مقابل اوزور ژوژوپبکوف قهرمان آسیا از قرقیزستان با نتیجه ۴ -۱ به پیروزی دست یافت وبه فینال رسید. بالی برای کسب مدال طلا به مصاف رستم آساکولوف دارنده مدال نقره و برنز جهان از ازبکستان رفت و 5- یک صاحب برتری شد و طلایی دیگر را به ارمغان آورد. گفتنی است در روز اول و پایان رقابتهای 5 وزن نخست، ناصر علیزاده (۸۷ کیلوگرم) صاحب مدال طلا شد، ایمان محمدی و عارف حبیباللهی هم برنزی شدند.
بدین ترتیب شاگردان محمد بنا با تصاحب 7 مدال در 10 وزن نایب قهرمان شدند. قزاقستان هم با 2 طلا، 6 نقره و یک برنز بالاتر از فرنگیکاران ایران بر سکوی نخست قاره ایستاد. قرقیزستان نیز با ۳ طلا و 2 برنز بر سکوی سوم قرار گرفت.
پریسا غفاری/ تیم ملی کشتی فرنگی کشورمان مسابقات قهرمانی آسیا در مغولستان را با 4 طلا، یک نقره و دو برنز به پایان رساند. در روز دوم این رقابتها، کشتی گیران 5 وزن دوم به روی تشک رفتند که سهم آنها صعود 4 فرنگیکار به فینال بود. در وزن 60 کیلوگرم مهدی محسننژاد در دور اول با نتیجه 9 - صفر جیانیدر از هند را مغلوب کرد و در دور بعد و نیمه نهایی با سوزوکی از ژاپن سرشاخ شد که 5 - 4 برد و فینالیست شد.اما در فینال و مصاف با شارشنبکوف از قرقیزستان از ناحیه دنده احساس ناراحتی کرد و همین باعث شد تا پزشک وارد تشک و مسابقه متوقف شود. پس از درمان مسابقه ادامه پیدا کرد اما باز هم متوقف و کشتیگیر قرقیزستان برنده اعلام شد. در حالی که محسننژاد 4 - صفر عقب بود، نتوانست مسابقه را ادامه دهد.در وزن 67 کیلوگرم شاهین بداغی در دور اول با توجه به عدم حضور محمد فواز از سوریه به پیروزی رسید.او در دور بعد با هان سو ریو قهرمان جهان از کره جنوبی کشتی گرفت که 8 - صفر باخت. با صعود ریو به فینال، بداغی شانس مبارزه در گروه بازندهها را پیدا کرد ولی در این دیدار به مصاف کاتسوکی اندو دارنده مدال طلای زیر 23 سال جهان از ژاپن رفت و با نتیجه 7 - یک شکست خورد و مدال را از دست داد. بداغی با این شکست پنجم آسیا شد. محمدرضا مختاری در وزن ۷۲ کیلوگرم نیز در دور اول با نتیجه ۹ - صفر عادیلخان نورلانبکوف از قرقیزستان را از پیشرو برداشت و راهی نیمه نهایی شد. او ۹ - صفر از سد میرزابک رحمت اف از ازبکستان گذشت و به فینال رسید. مختاری برای کسب مدال طلا به مصاف آبیلخان آمزیاف از قزاقستان رفت که 4- یک پیروز و طلایی شد.
رسول گرمسیری در وزن ۸۲ کیلوگرم پس از استراحت در دور اول، در دور دوم با نتیجه ۸- صفر خان جعفرخان از قطر را مغلوب کرد. وی در دور سوم و نیمه نهایی در یک کشتی زیبا با نتیجه ۵ - صفر سینگ هارپریت دارنده مدال نقره آسیا از هند را از پیش رو برداشت. گرمسیری در دیدار پایانی هم در مصاف با دیاز کالان از قزاقستان 4- 3 برد و سومین مدال طلا را برای ایران به ارمغان آورد.
مهدی بالی در وزن ۹۷ کیلوگرم پس از تساوی 4- 4، پارک جی وو از کره جنوبی را ضربه فنی کرد. فرنگی کار 97 کیلوی ایران در نیمه نهایی مقابل اوزور ژوژوپبکوف قهرمان آسیا از قرقیزستان با نتیجه ۴ -۱ به پیروزی دست یافت وبه فینال رسید. بالی برای کسب مدال طلا به مصاف رستم آساکولوف دارنده مدال نقره و برنز جهان از ازبکستان رفت و 5- یک صاحب برتری شد و طلایی دیگر را به ارمغان آورد. گفتنی است در روز اول و پایان رقابتهای 5 وزن نخست، ناصر علیزاده (۸۷ کیلوگرم) صاحب مدال طلا شد، ایمان محمدی و عارف حبیباللهی هم برنزی شدند.
بدین ترتیب شاگردان محمد بنا با تصاحب 7 مدال در 10 وزن نایب قهرمان شدند. قزاقستان هم با 2 طلا، 6 نقره و یک برنز بالاتر از فرنگیکاران ایران بر سکوی نخست قاره ایستاد. قرقیزستان نیز با ۳ طلا و 2 برنز بر سکوی سوم قرار گرفت.
کاندیدای چپ افراطی با سودای نخست وزیری فرانسه به میدان میآید
طوفان «ملانشون» در راه است
«ملانشون» در گفتوگوی تلویزیونی در پاسخ به سؤالات مجری درباره اینکه آیا از «مکرون» حمایت میکند، گفت: «از حامیانم میخواهم به لوپن رأی ندهند اما در حیطه مسئولیتهای من نیست که به مردم بگویم به مکرون رأی بدهند...
بنفشه غلامی/ حق با حامیان «ژان لوک ملانشون» بود. پیرمرد چپ افراطی برای آینده طرح و برنامهای کامل دارد، البته بیشتر برنامه و طرح برای آینده سیاسی خودش تا آینده کشور.
در 10 روز گذشته «امانوئل مکرون» و «مارین لوپن» چشم به «ملانشون» دوخته بودند تا ببینند آیا او که در دور نخست انتخابات بر جایگاه سوم ایستاد، آرای حامیان خود را روانه صندوقهای «مکرون» خواهد کرد یا نه. اما صحبتهای سهشنبه شب او در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «بی ام اف تی وی» حاکی از آن بود که نه تنها هیچ کدام از طرفین دوئل روز یکشنبه هفته آینده را قبول ندارد و منتقد تند و تیز آنان است، که قصد دارد حالا که قرار نیست رئیس جمهور فرانسه شود، بر کرسی نخست وزیری بنشیند. اما نه یک کرسی همانند آنچه که اکنون «ژان کاستکس» بر آن تکیه زده، بلکه یک کرسی با اختیاراتی بیشتر.
به گزارش سایت شبکه خبری «بلومبرگ»، «ملانشون» در این گفتوگوی تلویزیونی در پاسخ به سؤالات مجری درباره اینکه آیا از «مکرون» حمایت میکند، گفت: «از حامیانم میخواهم به لوپن رأی ندهند اما در حیطه مسئولیتهای من نیست که به مردم بگویم آیا به مکرون رأی بدهند یا رأی سفید به صندوق اندازند یا حتی اصلاً رأی ندهند. من به هیچ کس نمیگویم باید به چه کسی رأی بدهد. رأی دهندگان بهتر است به عقل خود تکیه کرده و ببینند چه چیزی برای آنها خوب است.»
او سپس با اشاره به اینکه منتظر انتخابات پارلمانی ماه ژوئن (22 تا 29 خرداد) است، تأکید کرد که اگر حزب او یعنی حزب «فرانسه تسلیم ناپذیر» بتواند اکثریت کرسیهای پارلمانی را کسب کند، آماده است تا به عنوان نخست وزیر در کشوری با رهبری «مکرون» یا «لوپن» خدمت کند. او برای جلب آرای مردمی در این انتخابات نیز تأکید کرد حاضر است با دیگر احزاب چپ ائتلاف کند تا در این انتخابات که وی آن را «دور سوم انتخابات» خواند، موفق شود.
وی در حالی علاقهمندی خود به پست نخست وزیری را فاش کرد که طبق قانون اساسی فرانسه رئیس جمهور نخست وزیر را تعیین میکند. اما بر اساس بندی از همین قانون، اگر حزب رئیس جمهور این کشور در پارلمان اکثریت کرسیها را نداشته باشد، قادر به این کار نخواهد بود و مطابق رأیی که مردم دادهاند، نخست وزیر با آرای مردمی به احزابی که به آنها رأی دادهاند، تعیین میشود. «فرانسوا میتران» در سال 1986 و «ژاک شیراک» در سال 1997 به همین ترتیب قدرت خود را برای تعیین نخست وزیر از دست داده بودند.
به گزارش «رادیو بینالمللی فرانسه»، «ملانشون» نیز در مصاحبه سهشنبه خود به همین قانون اشاره و با تبختر اعلام کرد که اگر مردم در انتخابات پارلمانی به حزب «فرانسه تسلیم ناپذیر» رأی دهند، او «نه به لطف مکرون یا لوپن، که با رأی مردم» نخست وزیر خواهد شد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، «ملانشون» بر اساس برنامه و طرحی که دارد، میخواهد از طریق پارلمان قوانینی را که پیشتر از سوی احزاب میانه اعمال شده بود، مسدود کند و با کاهش اختیارات رئیس جمهوری، هر کسی را که رئیس جمهور فرانسه باشد، تبدیل به قدرت دوم کشور کند. این چیزی بود که او در مصاحبه اش نیز به آن اشاره کرد و در ادامه یکی از شعارهای تبلیغاتی خود برای انتخابات ریاست جمهوری که در آن خواهان کاهش قدرت رئیس جمهور بود، به رأی دهندگان فرانسوی متذکر شد که «این نخست وزیر است که فرمانهای دولتی را امضا میکند و نه رئیس جمهور.»
«ملانشون» در انتخاباتی که یکشنبه هفته قبل برگزار شد 22 درصد رأی به دست آورد و تنها 420 هزار رأی دیگر میتوانست او را راهی دور دوم انتخابات کند. اما نتوانست و تبدیل به فرد تعیین کننده انتخابات شد.
زیرا اگر «مکرون» که مانند او چپگرا است، بتواند 7.7 میلیون رأیی را که «ملانشون» به دست آورده بود کسب کند، میتواند براحتی از سد «لوپن» عبور کند. اما مصاحبه سهشنبه شب او با شبکه تلویزیونی «بی ام اف تی وی» آب پاکی را بر دستان رئیس جمهورجوان فرانسه ریخت و اکنون «مکرون» اگر میخواهد رأی این دسته از چپگرایان را به دست آورد، باید بر میزان شعارهای اجتماعی و محیط زیستی خود بیفزاید تا شاید نظر آنان ولو بدون تأکید «ملانشون» به سوی او جلب شود.
بنفشه غلامی/ حق با حامیان «ژان لوک ملانشون» بود. پیرمرد چپ افراطی برای آینده طرح و برنامهای کامل دارد، البته بیشتر برنامه و طرح برای آینده سیاسی خودش تا آینده کشور.
در 10 روز گذشته «امانوئل مکرون» و «مارین لوپن» چشم به «ملانشون» دوخته بودند تا ببینند آیا او که در دور نخست انتخابات بر جایگاه سوم ایستاد، آرای حامیان خود را روانه صندوقهای «مکرون» خواهد کرد یا نه. اما صحبتهای سهشنبه شب او در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «بی ام اف تی وی» حاکی از آن بود که نه تنها هیچ کدام از طرفین دوئل روز یکشنبه هفته آینده را قبول ندارد و منتقد تند و تیز آنان است، که قصد دارد حالا که قرار نیست رئیس جمهور فرانسه شود، بر کرسی نخست وزیری بنشیند. اما نه یک کرسی همانند آنچه که اکنون «ژان کاستکس» بر آن تکیه زده، بلکه یک کرسی با اختیاراتی بیشتر.
به گزارش سایت شبکه خبری «بلومبرگ»، «ملانشون» در این گفتوگوی تلویزیونی در پاسخ به سؤالات مجری درباره اینکه آیا از «مکرون» حمایت میکند، گفت: «از حامیانم میخواهم به لوپن رأی ندهند اما در حیطه مسئولیتهای من نیست که به مردم بگویم آیا به مکرون رأی بدهند یا رأی سفید به صندوق اندازند یا حتی اصلاً رأی ندهند. من به هیچ کس نمیگویم باید به چه کسی رأی بدهد. رأی دهندگان بهتر است به عقل خود تکیه کرده و ببینند چه چیزی برای آنها خوب است.»
او سپس با اشاره به اینکه منتظر انتخابات پارلمانی ماه ژوئن (22 تا 29 خرداد) است، تأکید کرد که اگر حزب او یعنی حزب «فرانسه تسلیم ناپذیر» بتواند اکثریت کرسیهای پارلمانی را کسب کند، آماده است تا به عنوان نخست وزیر در کشوری با رهبری «مکرون» یا «لوپن» خدمت کند. او برای جلب آرای مردمی در این انتخابات نیز تأکید کرد حاضر است با دیگر احزاب چپ ائتلاف کند تا در این انتخابات که وی آن را «دور سوم انتخابات» خواند، موفق شود.
وی در حالی علاقهمندی خود به پست نخست وزیری را فاش کرد که طبق قانون اساسی فرانسه رئیس جمهور نخست وزیر را تعیین میکند. اما بر اساس بندی از همین قانون، اگر حزب رئیس جمهور این کشور در پارلمان اکثریت کرسیها را نداشته باشد، قادر به این کار نخواهد بود و مطابق رأیی که مردم دادهاند، نخست وزیر با آرای مردمی به احزابی که به آنها رأی دادهاند، تعیین میشود. «فرانسوا میتران» در سال 1986 و «ژاک شیراک» در سال 1997 به همین ترتیب قدرت خود را برای تعیین نخست وزیر از دست داده بودند.
به گزارش «رادیو بینالمللی فرانسه»، «ملانشون» نیز در مصاحبه سهشنبه خود به همین قانون اشاره و با تبختر اعلام کرد که اگر مردم در انتخابات پارلمانی به حزب «فرانسه تسلیم ناپذیر» رأی دهند، او «نه به لطف مکرون یا لوپن، که با رأی مردم» نخست وزیر خواهد شد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، «ملانشون» بر اساس برنامه و طرحی که دارد، میخواهد از طریق پارلمان قوانینی را که پیشتر از سوی احزاب میانه اعمال شده بود، مسدود کند و با کاهش اختیارات رئیس جمهوری، هر کسی را که رئیس جمهور فرانسه باشد، تبدیل به قدرت دوم کشور کند. این چیزی بود که او در مصاحبه اش نیز به آن اشاره کرد و در ادامه یکی از شعارهای تبلیغاتی خود برای انتخابات ریاست جمهوری که در آن خواهان کاهش قدرت رئیس جمهور بود، به رأی دهندگان فرانسوی متذکر شد که «این نخست وزیر است که فرمانهای دولتی را امضا میکند و نه رئیس جمهور.»
«ملانشون» در انتخاباتی که یکشنبه هفته قبل برگزار شد 22 درصد رأی به دست آورد و تنها 420 هزار رأی دیگر میتوانست او را راهی دور دوم انتخابات کند. اما نتوانست و تبدیل به فرد تعیین کننده انتخابات شد.
زیرا اگر «مکرون» که مانند او چپگرا است، بتواند 7.7 میلیون رأیی را که «ملانشون» به دست آورده بود کسب کند، میتواند براحتی از سد «لوپن» عبور کند. اما مصاحبه سهشنبه شب او با شبکه تلویزیونی «بی ام اف تی وی» آب پاکی را بر دستان رئیس جمهورجوان فرانسه ریخت و اکنون «مکرون» اگر میخواهد رأی این دسته از چپگرایان را به دست آورد، باید بر میزان شعارهای اجتماعی و محیط زیستی خود بیفزاید تا شاید نظر آنان ولو بدون تأکید «ملانشون» به سوی او جلب شود.
معاون اول رئیس جمهور در جلسه کارگروه پیشرانان پیشرفت ایران تأکید کرد
بازار یک میلیارد نفری کشورهای همسایه در تیررس
معاون اول رئیسجمهور بر ضرورت فعالیتهای فراسرزمینی تأکید کرد و گفت: بازار یک میلیارد نفری از همسایگان جمهوری اسلامی ایران میتواند فرصتی بسیار مناسب برای پیشرانی فراسرزمینی مهیا کند و سیاست خارجی دولت ...
در جلسه «کارگروه پیشرانان پیشرفت ایران» که با حضور معاون اول رئیسجمهور برگزار شد، گزارشی از پیشرفت ۴۸ پروژه مصوب با سرمایهگذاری ۱۷/۳ میلیارد دلاری در حوزههای صنعتی و معدنی ارائه شد که طی آن محمد مخبر خواستار توجه شرکتهای بزرگ صنعتی و معدنی ایران به بازار یک میلیارد نفری کشورهای همسایه ایران شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیسجمهور، محمد مخبر در این جلسه که عصر سهشنبه برگزار شد، خطاب به مدیران عامل شرکتهای صنعتی و معدنی بزرگ کشور، تأکید کرد: پیشرانان پیشرفت ایران همانند خیمهای هستند که هر بخش از اقتصاد کشور و مردم در کنار آنها فعالیت کنند یا آموزشهای لازم را ببینند، میتوانند در آینده به عنوان یک حامی برای سایر بخشهای کوچکتر از خود شوند. معاون اول رئیسجمهور بر ضرورت فعالیتهای فراسرزمینی نیز تأکید کرد و گفت: بازار یک میلیارد نفری از همسایگان جمهوری اسلامی ایران میتواند فرصتی بسیار مناسب برای پیشرانی فراسرزمینی مهیا کند و سیاست خارجی دولت سیزدهم کاملاً آمادگی دارد همکاریها و کمکهای لازم را در این زمینه در اختیار شرکتهای صنعتی و معدنی بزرگ ایران قرار دهد. وی با تأکید بر بهرهگیری از ظرفیت اقتصادی کشورهای همسایه، افزود: باید سیاست سرمایهگذاری و فاینانس متقابل در کشورهای همسایه دنبال شود، چرا که این مهم به استحکام روابط سیاسی کشورها و همچنین اقتصاد پایدار شرکتهای بزرگ منطقهای منجر میشود. معاون اول رئیسجمهور اضافه کرد: شرکتهای بزرگ عضو این کارگروه علاوه بر کمکهای حمایتی و سرمایهگذاری به بخشهای خصوصی پاییندستی و کسبوکارهای نوین، باید با همکاری یکدیگر و سایر شرکتهای بزرگ و تشکیل یک کنسرسیوم، به حل مشکلات بزرگ زیرساختی کشور نظیر تأمین آب، توسعه حملونقل و... نیز کمک کنند. مخبر با اشاره به احیای کارخانه فولاد اردکان از سوی یکی از شرکتها پس از ۱۴ سال تعطیلی بر ضرورت احیای واحدهای تعطیل و نیمهتعطیل با کمک پیشرانان پیشرفت ایران و با محوریت کمکهای سرمایهگذاری و مشاورهای تأکید کرد.
17 بهمن سال گذشته؛ عملیات اجرایی ۴۸ پروژه بزرگ صنعتی با تمرکز در حوزه پتروشیمی با فرمان آیتالله رئیسی آغاز شد تا گامهای دولت سیزدهم برای باز کردن گره زلف کشور از مذاکرات شتاب گیرد. این پروژه از سوی شرکتهای بزرگ صنعتی و معدنی ایران اجرا میشود که در قالب «پیشرانان پیشرفت ایران» ساماندهی شدهاند.
پیگیری حقابه هیرمند در استان سیستان و بلوچستان
همچنین معاون اول رئیس جمهور در دستورات جداگانهای خطاب به وزیر امور خارجه و معاون بینالملل و همکاریهای منطقهای معاون اول، خواستار پیگیری مجدانه برای تأمین حقابه هیرمند از هیأت حاکمه افغانستان شد. مخبر در پی گزارش نماینده اعزامی خود به استان سیستان و بلوچستان و بازدید از چاه نیمههای چهارگانه مناطق مرزی سیستان تأکید کرد: هیأت حاکمه افغانستان باید به این حقابه که طبق توافقهای معتبر بینالمللی، متعهد به رهاسازی آن برای بهرهمندی مردم استان سیستان و بلوچستان است، پایبند باشد و هرچه سریعتر این موضوع را حل نماید.
در جلسه «کارگروه پیشرانان پیشرفت ایران» که با حضور معاون اول رئیسجمهور برگزار شد، گزارشی از پیشرفت ۴۸ پروژه مصوب با سرمایهگذاری ۱۷/۳ میلیارد دلاری در حوزههای صنعتی و معدنی ارائه شد که طی آن محمد مخبر خواستار توجه شرکتهای بزرگ صنعتی و معدنی ایران به بازار یک میلیارد نفری کشورهای همسایه ایران شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیسجمهور، محمد مخبر در این جلسه که عصر سهشنبه برگزار شد، خطاب به مدیران عامل شرکتهای صنعتی و معدنی بزرگ کشور، تأکید کرد: پیشرانان پیشرفت ایران همانند خیمهای هستند که هر بخش از اقتصاد کشور و مردم در کنار آنها فعالیت کنند یا آموزشهای لازم را ببینند، میتوانند در آینده به عنوان یک حامی برای سایر بخشهای کوچکتر از خود شوند. معاون اول رئیسجمهور بر ضرورت فعالیتهای فراسرزمینی نیز تأکید کرد و گفت: بازار یک میلیارد نفری از همسایگان جمهوری اسلامی ایران میتواند فرصتی بسیار مناسب برای پیشرانی فراسرزمینی مهیا کند و سیاست خارجی دولت سیزدهم کاملاً آمادگی دارد همکاریها و کمکهای لازم را در این زمینه در اختیار شرکتهای صنعتی و معدنی بزرگ ایران قرار دهد. وی با تأکید بر بهرهگیری از ظرفیت اقتصادی کشورهای همسایه، افزود: باید سیاست سرمایهگذاری و فاینانس متقابل در کشورهای همسایه دنبال شود، چرا که این مهم به استحکام روابط سیاسی کشورها و همچنین اقتصاد پایدار شرکتهای بزرگ منطقهای منجر میشود. معاون اول رئیسجمهور اضافه کرد: شرکتهای بزرگ عضو این کارگروه علاوه بر کمکهای حمایتی و سرمایهگذاری به بخشهای خصوصی پاییندستی و کسبوکارهای نوین، باید با همکاری یکدیگر و سایر شرکتهای بزرگ و تشکیل یک کنسرسیوم، به حل مشکلات بزرگ زیرساختی کشور نظیر تأمین آب، توسعه حملونقل و... نیز کمک کنند. مخبر با اشاره به احیای کارخانه فولاد اردکان از سوی یکی از شرکتها پس از ۱۴ سال تعطیلی بر ضرورت احیای واحدهای تعطیل و نیمهتعطیل با کمک پیشرانان پیشرفت ایران و با محوریت کمکهای سرمایهگذاری و مشاورهای تأکید کرد.
17 بهمن سال گذشته؛ عملیات اجرایی ۴۸ پروژه بزرگ صنعتی با تمرکز در حوزه پتروشیمی با فرمان آیتالله رئیسی آغاز شد تا گامهای دولت سیزدهم برای باز کردن گره زلف کشور از مذاکرات شتاب گیرد. این پروژه از سوی شرکتهای بزرگ صنعتی و معدنی ایران اجرا میشود که در قالب «پیشرانان پیشرفت ایران» ساماندهی شدهاند.
پیگیری حقابه هیرمند در استان سیستان و بلوچستان
همچنین معاون اول رئیس جمهور در دستورات جداگانهای خطاب به وزیر امور خارجه و معاون بینالملل و همکاریهای منطقهای معاون اول، خواستار پیگیری مجدانه برای تأمین حقابه هیرمند از هیأت حاکمه افغانستان شد. مخبر در پی گزارش نماینده اعزامی خود به استان سیستان و بلوچستان و بازدید از چاه نیمههای چهارگانه مناطق مرزی سیستان تأکید کرد: هیأت حاکمه افغانستان باید به این حقابه که طبق توافقهای معتبر بینالمللی، متعهد به رهاسازی آن برای بهرهمندی مردم استان سیستان و بلوچستان است، پایبند باشد و هرچه سریعتر این موضوع را حل نماید.
سفره افطاری در حرم ابوتراب
مطابق رسم هر ساله در شبهای ماه رمضان، تولیت حرم امام علی(ع) سفره افطاری در صحن حضرت زهرا(س) را تدارک میبیند و روزهداران روزه خود را در جوار حرم امیرالمؤمنین(ع) باز میکنند.
عکس: العتبة العلویة المقدسة
عکس: العتبة العلویة المقدسة
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
ایام شهادت امام علی (ع) تسلیت باد
-
نیازمند انقلاب در نظام اداری بر پایه عدالت هستیم
-
«عدل موثق» ابراز ارادت چاوشی به ساحت امام علی(ع)
-
دولت سیزدهم وارث زیان انباشته
-
شبهای عرشی
-
خطدهی برای بازسازی تحریمها
-
تنش آبی میهمان 300 شهر ایران
-
بچهها در عصر یخبندان
-
۱۹ استان بدون مرگومیر کرونایی
-
گردشگری «ارزان» یا گردشگری با «قیمت واقعی»!
-
پایان کابوس 21 ساله چوبه دار
-
گل به خودی علیه صادرات محصولات کشاورزی
-
آتش پسماندهای نفتی به جان طبیعت
-
نوآوریهای یک ضیافت سالانه قرآنی
-
مجاهدی که در گیسوان مسیح گم شد
-
پایان دوران انفعال
-
شاگردان بنا نایب قهرمان شدند
-
طوفان «ملانشون» در راه است
-
بازار یک میلیارد نفری کشورهای همسایه در تیررس
-
سفره افطاری در حرم ابوتراب
اخبارایران آنلاین